بيم و اميد آيتالله موحدي كرماني درباره انتخابات مجلس
دبيركل جامعه روحانيت گفته است كه به وحدت اصولگرايان هم اميد داريم هم خوف
محمدحسين مهرزاد/ «به وحدت اصولگرايان هم اميد داريم هم خوف». اين جمله كليدي روز گذشته آيتالله موحديكرماني، دبيركل جامعه روحانيت مبارز تهران بود؛ آيتاللهي كه مانند سلف مرحومش تمام تلاش خود را براي جمع كردن اصولگرايان زير يك سقف به كار بست اما به مانند او در اين راه توفيقي نيافت. شرايط براي آيتالله موحدي كرماني از مرحوم مهدوي كني سختتر نباشد سهلتر نيست. او با وجود تلاشي كه به كار بست نتوانست آيات يزدي و مصباح را مجاب كند تا جلسات را ادامه دهند. فرجام تلاش او شكست جلسات سه آيتالله بود. خروج جامعه مدرسين از انتخابات مجلس ضربه ديگري بود كه در پي شكست جلسات سهنفره به اردوگاه اصولگرايان وارد آمد. نسل دوم اصولگرايان هم بنا نداشتند حرف جامعه روحانيت را تمام و كمال قبول كنند. اينگونه بود كه محور فعاليتها از جامعه روحانيت گرفته شد. روحانيت مبارز تهران ديگر در ميان آنها كه دهه چهارم و پنجم زندگي را ميگذرانند مقبوليت عام ندارد. همين ميشود كه كار وحدت محترمانه از جامعه روحانيت گرفته ميشود و به دست نهادي نوساخته به نام شوراي هماهنگي اصولگرايان ميافتد؛ شورايي كه جامعه روحانيت نه نمايندهاي در آن دارد و نه نقشي. حالا دور گردون بر مراد نسلي است كه نه از حلقه اول و دوم انقلاب بوده و نه حتي برايش سيلي خورده است.، نسلي كه ابتدا از جامعه مدرسين، سپس از جامعه روحانيت و در نهايت از اصولگراياني نظير موتلفه عبور كرده و خرگاهش را جايي دورتر از دسترس امر و نهي جامعه روحانيت قرار داده است. همين است كه آيتالله موحدي كرماني را نگران ميكند.
خوف آيتالله موحدي كرماني از چيست؟
خوف او از اين است كه نميداند اين پسران اصولگرايي چه در سر دارند و چگونه بازي ميكنند. براي آيتالله، بازي لاريجاني و اصولگرايان ميانهرو جاي نگراني ندارد. اما اگر بگويد خوف تكهتكه شدن اصولگرايي را دارد قبولش سخت نيست؛ اصولگرايي كه يك روز تمام قد و يكپارچه بود، همان روزهايي كه با تمام ابزارهاي پيدا و پنهانش پشت علي اكبر ناطق نوري ايستاد تا او را راهي پاستور كند. حالا ديگر اثري از آن وحدت رويه نيست. متاع اصولگرايي در بازار سياسي كاري تازه از راه رسيدهها ارزان خريد و فروش ميشود و هر تكهاش را كسي برميدارد. تكهاي در دست حواريون آيتالله مصباح با علم ارجحيت حجت شرعي، تكهاي در دست سياستمداراني مثل محمد رضا باهنر كه ميخواهد همه را كنار هم بنشاند، تكهاي دست علي لاريجاني كه حالا عمر رياستش بر قوه مقننه به هشت سال ميرسد و گوشهاي هم هنوز در دست احمدينژاد و باندش باقي مانده. آنها خود را پيروان واقعي انقلاب ميدانند و ميخواهند خط امام را احيا كنند. چه انديشهاي اصولگرايانهتر از اين؟ اما بخت بد اينكه حاصل هشت سال مديريت احمدينژادي اعتبار اصولگرايي را چنان با صدمه مواجه كرده كه هنوز نميتوانند خود را جدا از او نشان دهند. در هياهوي اصولگرايي تازگيها اهالي دولت احمدينژاد كه تكليفشان را با او هنوز روشن نكردهاند هم سوداي مجلس در سر دارند. تشكيلات به راه انداختهاند و نداي يكتايي ميدهند. نه ميگويند با راه احمدينژاد مخالفند و نه جسارت حمايت از او را دارند. نقش تروا را بازي ميكنند تا با ورود به قلعه و بزنگاه انتخابات نيروهاي احمدينژادي را براي فتح بهارستان گسيل اردوگاه اصولگرايي كنند. هنوز سرگيجه ناشي از حزب حاميان لاريجاني به ثبات نرسيده يكتا راه ميافتد، يكتا مجوز نگرفته خبر از حزب قاليباف ميرسد. روزگار سختي دارد آيتالله موحدي كرماني. خوفش از همين نواصولگراياني است كه هنوز عرق از راه رسيدنشان خشك نشده مسير رسيدن به پارلمان را جستوجو ميكنند.
اميدوار به سه ضلعي لاريجاني - موتلفه - باهنر
اما او همانطور كه خود گفت حال و روزش همه خوف نيست. نيمي خوف و نيم ديگر رجاء آيتالله دلش قرص نيست اما نااميدانه هم به صحنه نمينگرد. حتي اگر دو نهاد اصلي روحانيت در جريان اصولگرايي هر يك به دليلي از بازي كنار رفته يا كنار گذاشته شده باشند، هنوز هستند اصولگراياني كه بتوانند اهداف جامعه روحانيت را جلو ببرند. حزب موتلفه اسلامي مهمترين دلگرمي آيتالله موحدي كرماني است؛ حزبي ريشهدار، انقلابي و دلسپرده روحانيت اصولگرا. همين كه موتلفهايها در هر نشست و برخاستي حرف و نظر روحانيت را مقدم بر راي خود ميدانند براي اين روزهاي آيتالله موحدي دلگرمي ميآورد. همين كه موتلفه در بطن تصميمات و توافقات با پايداري حضور دارد يعني خط روحانيت مبارز تهران ميتواند در آن جلسات جلو برود. شايد اين روزها موتلفه به نيابت از جامعه روحانيت در جلسات حاضر ميشود و توافق ميكند. علي لاريجاني هم سياستمداري نيست كه پشتوانهاي به نام جامعه روحانيت را به اين سادگي از دست بدهد. او حتي اگر حزب راه بيندازد و رياست دوباره مجلس را براي خود تصويرسازي كند باز هم فراموش نميكند هنگامه سخت انتخابات 84 اين جامعه روحانيت بود كه پشتش را خالي نكرد. سياستمدار مازندراني اهل فراموشي نيست. براي علي لاريجاني كه از قم به مجلس رسيده مفهوم روحانيت اصولگرا با ساير سياستورزان متفاوت است. او نميخواهد از روحانيت عبور كند. ميداند حيات سياسي اصولگرايان هنوز بسته به رابطهشان با روحانيت است. تندروترين اصولگرايان هم پايگاه روحاني خاص خودشان را دارند چرا لاريجاني نداشته باشد؟ چه پايگاهي مطمئنتر از جامعه روحانيت؟ محمدرضا باهنر، ديگر اصولگرايي است كه تلاش جدي خود را براي وحدت اصولگرايان گذاشته است. او هم ميتواند يكي از نقاط اميدواري آيتالله موحديكرماني باشد؛ سياستمدار كرماني كه از بازيگري خسته شده و ميخواهد كارگردان اصولگرايان باشد. او البته ظرفيتي به گستره لاريجاني تا پايداري ندارد كه اين هم عجيب نيست. كيست كه امروز در اصولگرايان بتواند همه قطبها را زير يك سقف جمع كند؟ مگر جلسات همانديشي سيد رضا تقوي توانست كه حالا باهنر بتواند؟ با اين حال باهنر، دبيركل جبهه پيروان فراموش نميكند كه بدون حمايت جامعه روحانيت نميتواند همين جبهه 17 حزبي را جمع كند چه رسد به اضلاع متنافر اين شكل هندسي نامنظم. بيم و اميدهاي انتخاباتي موحدي كرماني ادامه دارد و تضميني هم نيست كه بيمها جايشان را به اميد بدهند. شايد شوراي هماهنگي اصولگرايان بتواند بخشي از خوف آيتالله را رفع و رجوع كند. شايد هم جريان پايداري در دقيقه نود كل بازي را به هم بزند همانطور كه در انتخابات رياستجمهوري اين راه را رفت. روحانيت مبارز تهران روزهاي سختي را تجربه ميكند.