رييسجمهور در جمع فعالان بخش خصوصي :
بحران اول كشور بيكاري است
گروه اقتصادي | رييسجمهور و مردان اقتصادياش در حالي در جمع فعالان بخش خصوصي حضور يافتند كه تهران براي مقابله با آلودگي هوا كمي ديرتر از هميشه از خواب بيدار شد. شلوغي اتوبان چمران و خيابانهاي منتهي به سازمان اجلاس سران در خلوت صبحگاهي خودنمايي ميكرد. از نخستين ساعات صبح مقدمات برگزاري بزرگترين همايش اقتصادي پس از برجام آماده بود و حضور رييسجمهور در اين همايش حساسيتها را افزايش داده بود. هر چند ورود ميهمانان به سالن از ساعت هفت و نيم صبح به سالن آغاز شد اما رييسجمهور در حالي ساعت نه و نيم سخنرانياش را آغاز كرد كه به گفته خودش هنوز نيم ساعتي تا شروع ساعت كاري زمان باقي بود. او براي توصيف مشكلات كشور شرايط همين روز را مورد اشاره قرار داد و گفت: «ميدانيد اين به چه معناست؟ به معناي آلودگي و مشكلات زيستمحيطي. براي همين بايد كارمان را ساعت 10 شروع ميكرديم.»
نشست ديروز تفاوتهاي زيادي با نشستهاي عادي كه هرازگاهي بخشي از اقتصاد، سياست يا فرهنگ را به خود مشغول ميكند، داشت. 1300 نفر از فعالان بخش خصوصي، اعضاي هيات نمايندگان اتاق بازرگاني و اصناف و... در سالن حضور داشتند تا دستور كار پس از برجام را براي روزهاي بدون تحريم مرور كنند. روحاني مانند هميشه شمرده و آهسته سخن ميگفت اما ترجيح داد چند داستان براي حاضران در سالن تعريف كند؛ داستانهايي كه وقتي به پايان ميرسيد، ابراز احساسات شديد حاضران در سالن را به همراه داشت. روحاني از انساني سخن گفت كه 12 سال بدون هيچ جرمي، به ناحق در زندان بود. وي گفت: اين جوان در شرايط عادي روزهايش را در سلول به شب نميرساند. زنجيرها بر دست و پايش بود و امكان حركت از وي سلب شده بود و بالاخره پس از 12 سال اتفاقي مهم رخ داد. اين جوان بيگناه را از زندان آزاد كردند و زنجير را از دست و پايش گشودند اما دستها و پاهايش به دليل فشار زنجير امروز درست حركت ندارد. ما بايد به اين جوان كمك كنيم. او كسي نيست جز اقتصاد ايران. حالا وي نميخواهد راه برود يا بدود بلكه ميخواهد با كساني كه نه معناي زندان را ميفهمند و نه زنجير را ديدهاند، در تمام عمر خود ورزش كردهاند و از انواع مكملها بهرهمند بودهاند، رقابت كند. بايد حالا ما و شمايي كه امروز ميزبان ما هستيد، به اين جوان كمك كنيم. هر چند سخنان روحاني با كف زدنهاي متعدد حاضران روبهرو شد اما وقتي داستان جوان زنداني را به پايان رساند، با تشويق ممتد فعالان بخش خصوصي مجبور به سكوت شد. او فاصله تحريم تا توسعه را طولاني عنوان كرد و گفت: تحريم رفت، حالا همه با هم بايد راه توسعه را هموار كنيم.
اگر ظريف نبود
ديروز هر چند روحاني حرفهاي مهمي براي حاضران داشت اما ترجيح داد بخش مهمي از سخنراني 50 دقيقهاياش را به واگويه آنچه گذشت اختصاص دهد. به سوابق شغلياش اشاره كرد، به اينكه زماني در مجلس رييس كميسيون امنيت ملي بوده و زماني در شوراي امنيت ملي پرونده هستهاي را دنبال ميكرده است. او تاكيد كرد موافقت رهبري براي انتقال پرونده هستهاي از شوراي امنيت به وزارت خارجه نخستين گام براي پيشبرد اهداف بود چرا كه اين پيام را مخابره كرد كه مساله هستهاي براي ما نه مسالهاي امنيتي كه موضوعي سياسي است. او با تاكيد بر اينكه در آنچه امروز به دست آمده مرهون حمايت رهبري و اطمينان ايشان به دولت است، گفت: شايد اگر كسي جز ظريف، وزير امور خارجه مسوول پرونده هستهاي ميشد چنين اتفاقي هيچ گاه رخ نميداد. دوربينهاي سالن چهره ظريف را در قابهاي خود جاي دادند تا سالن براي بيش از 30 ثانيه يكپارچه مملو از تشويق حاضران شود. ظريف در حالي كه دستهايش را بر سينه گذاشته بود، سر خم كرد و از تشويقهاي آنان تشكر كرد. روحاني نيز براي همراهي با فعالان بخش خصوصي سكوتش را كمي طولانيتر از هميشه كرد و در حالي كه ساير وزراي حاضر در سالن نيز ظريف را تشويق ميكردند، به فعاليتها و تلاشهاي صالحي، رييس سازمان انرژي اتمي و سپس دهقان، وزير دفاع اشاره كرد و گفت: همكاري اين سه نفر دستاورد امروز را رقم زد. او داستان ديگري را براي حاضران تعريف كرد. قصه وي قهرمان مشخصي نداشت. قهرمانش را جوان لقب داده بود. وي گفت: در دوران جنگ و سختي، كودكان و نونهالان ما پا به عرصه وجود گذاشتند. با سختي كودكي را پشت سر گذاشتند، جنگ تمام شد، نوجوان شدند. خانواده با مشقت فراوان آنها را به دبستان و دبيرستان و دانشگاه فرستاد اما امروز بيكار است. اتفاقا در سالهايي جوان شد كه ما بالاترين درآمد ارزي را هم داشتيم اما او پس از طي اين مسير طولاني نتوانسته است كار پيدا كند. چرا؟ چرا خالص ايجاد اشتغال در همين دوره كه بالاترين درآمد ارزي به دست آمد صفر بود؟ چه كسي جوابگوست؟ مگر كاري جز اينكه براي اين جوانان اشتغال درست كنيم هم داريم؟
هر چند روحاني به رسم هميشه با طرح سوال قصد داشت توجه حاضران را به چرايي يك اتفاق جلب كند اما با برخي متقاضياني روبهرو شد كه ميخواستند جواب سوال را همان جا در سالن بدهند. اين واكنش خنده روحاني را به همراه داشت و گفت: بعدا به اين سوالات پاسخ دهيد. من قصدم اين نبود كه همين حالا جواب بگيرم.
استثنايي به نام ايران
او روايتي از مذاكرات، مسير طي شده در جمع حاضران ارايه داد و گفت: بگذاريد من يك نكته را مورد توجه قرار دهم تا درك كنيد چقدر شرايط ما استثنايي و ويژه است. ببينيد در تاريخ سازمان ملل متحد، پرونده هيچ كشوري به شوراي امنيت و فصل 7 و ماده 41 و 42 ارجاع نشده است كه درگير جنگ، سركوبي كامل يا سرنگوني حكومت نشده باشد. تنها نقطه استثنايي جمهوري اسلامي ايران است كه بدون مشكل از اين پروسه بيرون آمد. وي سپس از زبان ملت اين شعر را خواند:
شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خداي
بر منتهاي همت خود كامران شدم
او دغدغه امروز و مساله اصلي كشور را اقتصاد ناميد و گفت: هم مجلس، هم دولت و هم رهبري و مردم بر اين نكته تاكيد دارند كه مساله امروز ما اقتصاد است. البته من در نطق بودجه هم اشاره كردم كه در پنج سال پيش رو چه كنيم تا از اين بحران بيرون بياييم. البته تاكيد ميكنيم برنامه من و تيم اقتصاديام بر حل مشكلات در همين دولت استوار است.
بحران اول كشور بيكاري است
رييسجمهور با تاكيد بر اينكه مشكل اصلي كشور ما بيكاري، ركود و نبود رونق است، گفت: عين داستان براي بانكهاي كشور است. بانكها را بايد زنده كنيم تا به صحنه بيايند چرا كه امروز مشكلات فراواني دارند. او سپس ماجراي طلبكاران و بدهكاران در ايران را تراژدي خواند و گفت: وقتي ميگوييم بدهكار در سرليست دولت حضور پيدا ميكند. دولت بايد بتواند از بدهكاري خارج شود. دولت تا كي ميخواهد با شرمساري به طلبكارهاي خودش نگاه كند. دولت بد حساب بايد به دولت خوش حساب تبديل شود. يكي از برنامههاي ما در برنامه پنج ساله اين است كه بدهيمان را به پيمانكاران و بانكها و... تسويه كنيم. كار را شروع كردهايم.
روحاني با تاكيد بر اينكه تا زماني كه اقتصاد در دستان دولت است، كاري از پيش نميرود با لحني طنز آلود در حالي كه به مردان اقتصادي كابينهاش كه رديف اول نشسته بودند، نگاه ميكرد، گفت: چقدر براي اين وزراي دلسوز سخت است كه بنگاهها را رها كنند. دولت هر روز هم فربهتر از قبل ميشود، سپس با خندهاي آشكار به ربيعي اشاره كرد و گفت: آقاي ربيعي هم عرقش را پاك ميكند. او پس از دولت به بخشي ديگر حمله كرد و گفت: شما به اين بخش خصوصي – دولتي چه ميگوييد ؟ وقتي از حاضران واژه خصولتي را شنيد آن را تكرار كرد و گفت: تا اينها هستند و تا بخش خصوصي رقابتي غيررانتي نداشته باشيم، مشكلاتمان حل نميشود. روحاني به برنامه كشور براي رشد هشت درصدي اقتصاد اشاره كرد و گفت: اگر همه امكانات كشور به ميدان بيايد، باز ما به سالانه 50 ميليارد دلار سرمايه خارجي نياز داريم. اين مسالهاي مهم و واقعي است. او گفت: همه اين سالها اين اقتصاد بود كه به سياست خارجي ما يارانه ميداد. خاطرتان باشد من قول دادم اين روند را معكوس كنم. امروز همان روز است. قول من عملي شد. حالا ميخواهيم كاري كنيم كه سياست خارجي به اقتصاد يارانه بدهد. كاري كنيم كه صادرات غيرنفتي در سالهاي آتي 15 درصدي افزايش يابد تا به معني واقعي كلمه تقاضا تحريك شود. آن وقت بازارهاي تازه پيش رويمان است. اگر بخواهيم به همين تقاضاي داخلي كه اندك هم هست بسنده كنيم بايد يا تن به تعطيلي كارخانهها بدهيم يا كار كردن با 50 درصد ظرفيت يا انبار شدن كالاها در بازار، اما صادرات غيرنفتي يعني چرخيدن چرخهاي اقتصاد. او از بخش خصوصي خواست براي گرفتن پروژههاي عمراني نيمهتمام با قيمت خوب پا پيش بگذارد.