آسيبهاي اجتماعي و سرمايه اجتماعي
محمد داوري ٭
ديگر در هزاره سوم براي كمتر كسي ترديدي باقي مانده است كه بزرگترين و ارزشمندترين سرمايه يك جامعه «نيروي انساني» آن جامعه است و اين اصل مسلم را هم تجربههاي بشري به اثبات رساندهاند و هم پژوهشهاي دانشگاهي مورد تاييد قرار ميدهند.
نظريهپردازان توسعه نيز بر اين باورند كه توسعه همهجانبه و پايدار با اتكا به نيروي انساني و سرمايه اجتماعي قابل تحقق است. سرمايهاي كه يكشبه به دست نميآيد و داراي ابعاد مختلفي است؛ در دنياي امروز ديگر تعلقهاي هويتي و كششهاي خوني و خاكي شكلدهنده و جذبكننده اين سرمايه نيست بلكه شرايط آزاد و خلاقيتمحور كه تامينكننده آزادي، آرامش، امنيت و رفاه افراد باشد موجب شكلگيري و جذب نيروهاي انساني توانمند و خلاق خواهد شد. به عبارتي آب حيات توسعه به اقيانوس آزادي و امنيت و رفاه خواهد ريخت.
لذا هر جامعه يا كشوري كه چنين رويكردي داشته باشد براي نخبگان جذاب خواهد بود و مهاجرت نخبگان به آن سو صورت ميگيرد؛ پراكندگي نخبگان در دنياي امروز خود گواه اين ادعاست.
حال با وجود اينكه نيروي انساني و سرمايه اجتماعي و توسعه انساني اصل زيربنايي توسعه است نخستين اولويت جامعه بايد تربيت و آموزش و حفظ و ارتقاي اين سرمايه باشد و در اين راستا كودكان و نوجوانان بيش از جوانان و بزرگسالان بايد مورد توجه قرار گيرند چراكه تامين سرمايه فردا و استمرار توسعه امروز در گروي توانمندسازي آنهاست.
آموزش و پرورش به عنوان دستگاه و نهاد مسوول در آموزش و تربيت كودكان و نوجوانان همراستا با وظايفي كه براي توانمندسازي دانشآموزان بر عهده دارد موظف است آنها را در مقابل آسيبهاي اجتماعي حفظ كند.
بيترديد دوره كودكي و نوجواني همان گونه كه بهترين زمان براي آموزش و تربيت است تاثيرپذيرترين دوره در مقابل آسيبهاي اجتماعي نيز است. كودكان و نوجوانان همانند جوانهها و شكوفههاي بهاري به شدت آسيبپذير هستند و هرگونه شرايط يا اتفاقات ناملايم ذهن و روان آنها را متاثر ميسازد.
مقابله با آسيبهاي اجتماعي و توانمندسازي دانشآموزان در اين زمينه بيش از تربيت و آموزش آنها اهميت دارد چرا كه نيروي انساني داراي مهارت و دانش سالم ميتواند تامينكننده و تضمينبخش توسعه باشد و برعكس نيرويي كه ذهن و روانش آسيبديده باشد به شدت براي توسعه مخرب است. تجربه هم نشان داده است چنين افرادي وقتي در جايگاه مديريتي و كلان جامعه قرار ميگيرند چقدر مخرب هستند. متاسفانه آمارها بسيار نگرانكننده است و هشدارهاي كارشناسان و دلسوزان هم راه به جايي نبرده است. روز به روز حوزه نفوذ آسيبهاي اجتماعي گستردهتر ميشود و عمق تاثير آن نيز افزايش مييابد.
در دنياي امروز و در شرايطي كه توسعه امكانات و فناوريهاي ارتباطي كاركرد دوگانه يافته است مقابله با آسيبهاي اجتماعي هم ميتواند ساده باشد و هم ميتواند مشكل تلقي شود چرا كه اگر نگرش درستي وجود داشته باشد و مبتني با آن نگرش دانشآموزان براي مقابله با آسيبها آموزش ببينند، ميشود آنها را توانمند ساخت. آموزشي كه علاوه بر اصلاح و تغيير نگرشهاي دانشآموزان منجر به شكلگيري بينشي صحيح گردد و كنشها واكنشهاي آنها را جهتدهي نمايد. آن وقت است كه ميتوانيم به داشتن سرمايه اجتماعي براي امروز و فردا اميدوار باشيم.
٭كارشناس ارشد مديريت آموزشي