مصايب كپيرايت باز هم داستان ساخت
عتيق رحيمي: كتابم را براي شخص ناشر امضا كردم به يادگار، نه براي حق برگردان آن
ناشر: رضايت نويسنده را ميگيريم
عتيق رحيمي نويسنده افغان ساكن اروپاست كه چند روز پيش به ترجمه آثارش در ايران كه از سوي نشر ثالث منتشر شده اعتراض كرد. كتابهايي كه در اصل به فارسي نوشته شده اما مهدي غبرايي آنها را از انگليسي به فارسي ترجمه كرده است. مهدي غبرايي در اينباره توضيح داده بود كه با توجه به اينكه برخي از اين آثار به فارسي دري نوشته شده بود ناشر تصميم گرفت اين آثار به فارسي رايج در ايران ترجمه شود، زيرا بعضي مفاهيم فارسي دري در ايران فهميده نميشود. اما بعد از اين حرفها عتيق رحيمي به اين موضوع واكنش نشان داده و يادداشتي در اينباره نوشت او در بخشي از يادداشت نوشته بود: «زماني كه با آقاي جعفريه در پاريس ديدار و گفتار داشتم، صحبت از ترجمه يك كتاب بود، كتابي با عنوان «لعنت بر داستايوفسكي». ولي ايشان ادعا دارند كه گويا صرف با «تقديم و امضاي همه كتابهايم» براي ايشان، حقوق برگرداندن همه را هم به ايشان واگذار كردهام! پس در اين صورت، همه خوانندگانم در چهار گوشه دنيا كه كتابي از من و با امضاي من دارند، حق برگرداندن، چاپ و پخش آثارم را نيز ضميمه دارند! افسوس كه تا حال به چنين قانوني پي نبرده بودم، ورنه حقوق بسا از شاهكارهاي جهاني را از آن خود ميساختم!»عتيق رحيمي يادداشت خود را اينگونه تمام ميكند: «به هر ترتيب، به حيث نويسنده اين آثار سرگردان، از بنگاه نشريات ثالث خواهانم كه به عنوان يك بنگاه مهم و بس معتبر، آن هم از سرزمين بافرهنگ و متمدني چون ايران، در اين مورد با تمام مسووليت برخورد كند و چاپ و پخش كتابهايم را متوقف سازد. زيرا چنين عملي، اهانتي است نهتنها در برابر زبان فارسي، بلكه در برابر نويسندگي، كار ترجماني و پيشه بس حساس نشرياتي فرهنگ دو سرزمين همزبان و همريشه. نشر ثالث بعد از به وجود آمدن اين حاشيهها حالا متني را به ايسنا داده است كه در آن توضيحاتي در اينباره داده: « گفتوگو براي ترجمه كليه آثار آقاي عتيق رحيمي - تاكيد ميشود كليه آثار ايشان - به فارسي از روي نسخه انگليسي كه شخص نويسنده در اختيار نشر ثالث قرار دادند، حدود دو سال پيش با نويسنده آغاز شد. مدتي بعد از گفتوگو و توافق با ايشان نشر ثالث پس از بررسي و رايزني براي انتخاب مترجم با آقاي مهدي غبرايي، مترجم كاردان و شايسته، قرارداد تنظيم كرد. مدتي بعد آقاي رحيمي مترجمي را معرفي كردند كه آثارشان را از فرانسه به فارسي ترجمه كنند و براي نمونه ترجمه «لعنت به داستايوسكي» را براي ناشر فرستادند. به دلايلي از جمله قرارداد فيمابين با مترجم به اطلاع نويسنده رسيد كه ناشر و تحريريه نشر صلاح ميدانند كتاب به ترجمه آقاي غبرايي، مترجم شاخص، منتشر شود. به هر روي، آقاي عتيق رحيمي كاملا در جريان ترجمه اين كتابها بودند و تصور ناشر اين بود كه آنچه قبلا به فارسي منتشر شده است در نسخه فرانسه يا انگليسي توسط نويسنده بازبيني و ويرايش شده است كه اكنون خواهان ترجمه آن هستند اما همگان حق تغيير عقيده دارند و هيچكس نيز مصون از فراموشي نيست. چنان كه آقاي رحيمي در يادداشت اخيرشان از گفتوگو براي ترجمه و چاپ تنها يك كتاب (لعنت به داستايفسكي) گفتهاند و حال آنكه دستخط و امضاي ايشان براي چاپ كتابي ديگر (سنگ صبور) نيز در دفتر نشر ثالث موجود است. به هر روي نشر ثالث رعايت حقوق پديدآورندگان را شرط فعاليت خود ميداند و اين درسي است براي ناشر كه هرگز به گفتار شفاهي، حتي گفتار آنان كه بسيار برايشان احترام قايل است، بسنده نكند و در نظر داشته باشد هستند ديگراني كه هميشه مترصد يافتن بهانهاي براي برپاكردن محفلي هستند كه سودايش نه فرهنگ است و نه ادب. ناشر همه توان خود را به كار خواهد گرفت كه ضمن جلوگيري تا حد امكان از تكرار وضعيت مشابه، رضايت نويسنده محترم و مترجم گرامي حاصل آيد.»