سرنوشت مهندسي
در انتظار پزشكي
قرار بود كه 70درصد از دانشجويان دانشگاههاي مناطق محروم از ميان نيروهاي بومي جذب شوند و با توجه به نيازهاي آن منطقه تعليم داده شوند تا رفع نياز كنند اما آموزشهايي كه در آن دانشگاهها داده ميشود هم تفاوتي با مثلا دانشگاه تهران ندارد. اينگونه نيازسنجيها زودگذر هستند و تنها در مقطعي از زمان باعث رضايت خاطر ميشوند. كار زماني سامان مييابد كه آموزش در كشور ما تبديل به منظومهاي شود با مسير راهي مشخص و بعد ميتوان گفت كه جايگاه هر رشتهاي كجاست و چگونه ميتوان دانشآموزان و دانشجويان را طبق نيازهاي جامعه هدايت كرد.