معماي انباشت سرمايه موهومي
شكلگيري دايمي حبابها و شكستن آنها
پرويز صداقت، پژوهشگر اقتصادي دومين سخنران نشست پنجشنبه پرسش بود كه درباره معماي انباشت سرمايه موهومي سخنراني كرد. وي در ابتدا به توضيح مفهوم انباشت سرمايه موهومي پرداخت و گفت: سرمايه موهومي هنگامي تشكيل ميشود كه بدون اينكه ارزشي خلق شود، شاهد انباشت سرمايه باشيم. براي فهم سازوكار اين شكل انباشت سرمايه، بايد مقولاتي چون اعتبار، سرمايه موهومي و سوداگري مالي آشنا شويم. اين مقولات از بدو تاريخ سرمايهداري وجود داشته اما با توسعه مناسبات سرمايهداري اهميت آنها افزايش يافته است.
وي در توضيح نحوه انباشت سرمايه موهومي به توضيح طرح پانزي پرداخت و گفت: چارلز پانزي مهاجر ايتاليايي است كه به ايالات متحده سفر كرده بود و سوداي ثروتمندتر شدن داشت. او از طريق سرمايهگذاري و خريد و فروش كوپنهاي مراسلاتي سودهاي هنگفتي به دست آورد و بنگاه معاملات اوراق بهادار در امريكا تاسيس كرد. به او لقب نابغه مالي دادند. او در 1920 در مصاحبهاي گفت همهدار و ندارم 5/2 دلار بود، اما در قلبم يك ميليون دلار آرزو ميتپيد. گفتاري از اين دست در تاريخ انباشت سرمايه موهومي بسياري تكرار شده است.
صداقت پس از توضيح پديده پانزي، رمز انباشت سرمايه موهومي را پرداخت سود از مرحله سرمايهگذاريهاي جديد و از محل بدهيها را خواند و گفت: از اين طريق سرمايهگذاران مالي ميتوانند بودن خلق و توليد، سرمايه خودشان را افزايش دهند. با گسترش سرمايهگذاري مالي، جنون سوداگري در جامعه حاكم ميشود. بعد از فرونشستن امواج اين جنون، به تدريج عقلانيتي در جامعه حاكم ميشود و همه به فروش سهام ميپردازند و آن وقت است كه اين حباب مالي ايجاد شده ميتركد و به ثروتهاي آنچناني از يك سو و بيخانمان شدن و فقر شمار زيادي ديگر از سوي ديگر منجر ميشود. رمز و راز انباشت سرمايه موهومي از همين طريق است، يعني كسب سود و پرداخت آن از محل سرمايههاي جديد جذب شده و بدهيهاي انباشته.
وي به بحث ماركس درباره سرمايه اعتباري در جلد سوم كاپيتال اشاره كرد و گفت: براي انباشت سرمايه موهومي بايد نظام اعتباري و مالي وجود داشته است. نظام مالي ساختار پيونددهنده دارندگان وجوه مازاد (كساني كه پتانسيل پسانداز را دارند) و كساني است كه به اين وجوه مازاد نياز دارند. تكوين و توسعه نظام مالي با نظام پولي و كالايي در اقتصاد پيوند تنگاتنگ دارد. نظام مالي شرط حيات و قوام سرمايهداري است. در مدار انباشت سرمايه نقطه آغاز تشكيل سرمايه اوليه و نقطه پايان تحقق ارزش اضافي از طريق فروش محصول خلق شده است. در نقطه آغاز بخشي از سرمايه ميتواند از طريق نظام مالي تامين شود، در نتيجه نظام مالي شرط حيات نظام سرمايهداري است.
صداقت در بخش ديگري از صحبتهايش به تكوين نظام مالي در قرن نوزدهم پرداخت و گفت: از اين قرن نظام مالي مدرن پا به عرصه اقتصاد گذاشت و روندي شتابان و دايما پيچيدهتر يافت. پديدههايي چون اعتبار، سرمايه موهومي و سوداگري اموري برونزا نيستند بلكه همه اجزاي لايتجزاي اقتصاد سرمايهداري هستند.
وي سپس به تكوين سرمايهداري مالي در ايران در سالهاي بعد از انقلاب پرداخت و گفت: دوره نخست دهه 1360 يعني دوره پساانقلابي است و دوره دوم از 1368 تاكنون كه دوره بازسازي موتور انباشت سرمايه و تعديل سياستهاي اقتصادي است. در دهه نخست شاهد قانون بانكداري غيرربوي بوديم كه پولها از شبكه رسمي بانكي خارج شد و صرف انواع و اقسام سوداگريهاي مالي مثل ورود به بازار ارز يا خريد كالاهايي به عنوان پسانداز شد كه در ظاهر جنبه مصرفي داشتند. در كنار آن شاهد گسترش صندوقهاي قرضالحسنه بوديم. همچنين شركتهاي مضاربهاي در اين دهه گسترش يافتند كه مثل نمونه پانزي كار ميكردند. اما در دوران تعديل اقتصادي بخش مالي جديد دايما توسعه يافت. انعطاف بيشتري به قانون بانكداري غيرربوي داده شد و ميزان جذب سپردهها افزايش يافت و بورس كوچك تهران كه يك دهه فعاليتش قطع شده بود، بار ديگر شروع به كار كرد.
صداقت در ادامه با تقسيم بازارهاي مالي به دو بازار پول (وجوه كوتاهمدت) و بازار سرمايه (وجوه بلندمدت) كه مهمترين نماد اولي شبكه بانكي و دومي بورس اوراق بهادار است، به وضعيت اين دو بازار در اقتصاد ايران در 25 سال گذشته پرداخت و گفت: از نيمه دهه 1370 موسسات مالي-اعتباري غيربانكي و غيردولتي مجوز تاسيس دريافت كردند. امروز سهم بانكهاي خصوصي از سپردهها 70 درصد است و سهم آنها از تسهيلات بانكي 62 درصد است. اين روند رو به افزايش است. بانكهاي خصوصي در ايران صرفا بانك نيستند، بلكه يك شركت غول پيكر (كانگلومريا) هستند كه مجموعه متنوع و گستردهاي از شركتها را زيرنظر خود دارند. به تدريج ساختار قدرت دراقتصاد سياسي امروزي ما تا حدود زيادي به اين كانگلومرياهاي غول پيكر منتقل شده است.
وي سپس به تحول بازار سرمايه در اين 25 سال پرداخت و گفت: در اين سالها شاهد رشد مداوم دامنه فعاليت بورس اوراق بهادار از طريق گسترش شركتها و سهامداران بوديم. از آغاز دهه 1380 با تشكيل بورسهاي كالايي و از نيمه دوم اين دهه با تشكيل فرابورس انواع شركتهاي تامين سرمايه كه نقش بانكها را دارند، شاهد افزايش نقش بازار سرمايه در اقتصاد ايران بوديم. تاريخ بورس در اين دو دهه به طور خلاصه، شكلگيري سلسلهاي از تشكيل و تركيدن حبابها و دورانهايي از سكون است. در حقيقت تشكيل سرمايه از طريق بورس رقم ناچيزي از كل حجم معاملات بورس اوراق بهادار را تشكيل ميدهد. عمده آنچه اتفاق افتاده ارزش افزايي سهام بدون ارزش افزايي در بخش واقعي اقتصاد است.
صداقت گفت: معني رشد دو بازار پول و سرمايه اين است كه سهمخواهي بخش مالي از ارزش اضافي و سود بيشتر ميشود و نوعي كشمكش بين سرمايه مولد و سرمايه مالي و موهومي ايجاد ميشود. اين كشمكش البته همواره در تاريخ سرمايهداري وجود داشته است. مساله اينجاست كه آيا بورژوازي مولد ميتواند سوژه تغيير در كشاكش سرمايه واقعي با بخش واقعي اقتصاد باشد يا خير؟ نميتوان پاسخ قطعي داد اما با توجه به توازن نيروها و ايدئولوژي غالب به نظر ميرسد كه بورژوازي مولد ترجيح داده نقش شريك فرودستتر در كشمكش دو جناح سرمايه مالي را بازي كند و بعيد است كه ايفاگر نقش به عنوان سوژه تغيير باشد.
صداقت در ادامه به مقرراتزداييها و مقرراتگذاريهايي اشاره كرد كه به گسترش انباشت سرمايه موهومي كمك كردهاند و سپس به ديالكتيك سرمايه مالي و سرمايه مولد اشاره كرد و گفت: انتقال سرمايهها به بخش مالي در ايران به دليل كاهش پتانسيل سودآوري بخش مولد نيست بلكه عوامل ديگري چون عدم اطمينان در فضاي عمومي نقش داشتهاند. البته نامساعد بودن فضاي كسب و كار كه ليبرالها بر آن تاكيد ميكنند، درست است اما ايشان سياستهايي پيشنهاد ميكنند كه باز هم فضاي كسب و كار را به نفع سرمايه مالي سوق ميدهد. قدرتگيري انباشت سرمايههاي مالي در ايران در مجموع به سبب مجموع عدم اطمينانهايي است كه سرمايهگذاري در بخش واقعي اقتصاد را ديربازده يا با فرجامي نامعلوم كرده است. حاصل اين وضعيت شكلگيري دايمي حباب مالي و شكستن پي در پي آن است. حاصل فضايي جنونآميز از سوداگري مالي ميشود. در فضاي جنونآميز انباشت سرمايه موهومي شاهد قطبي شدن هر چه بيشتر اجتماع و شكلگيري نمايشهايي جنونآميز از فقر و ثروت هستيم.
صداقت اقتصاد رانتير و درآمدهاي نفتي را زمينهساز مهم (و نه كافي) سوق يافتن انباشت سرمايه موهومي در اقتصاد ايران خواند و در پايان نشانههاي انباشت سرمايه موهوم را توضيح داد و مثالهايي درباره وجود اين نشانهها در ايران بر شمرد، برخي از اين نشانهها عبارتند از رشد غيرعادي و شتابان شاخصهاي اقتصادي مثل شاخص بورس، نرخ ارز، رشد بيدليل بهاي برخي از كالاها، گسترش نهادها و ابزارهاي مالي جديد (مثل ابزار مالي مشتقه)، بالا بودن نسبت بدهي (چه داخلي و چه خارجي)، شكلگيري دايمي حبابها و شكستن آنها، كلاهبرداريها و فسادهاي مالي، توزيع ناقص و نامتوازن اطلاعات و...