جوان، بيتوقف و مطمئنا موفق، به عنوانه جوانترين مربي در اين فصل در بوندسليگا آلمان. الكساندر نوري ۳۷ ساله الان سرمربي تيم وردر برمني است كه از نوجواني در آنجا رشد كرد، بزرگ و مشهور شد. متولد و بزرگ شده در آلمان. الكساندر پدري ايراني و مادر آلماني دارد و جالب اينكه به هر ۲ تيم ملي آلمان و ايران دعوت شده بوده كه در اين مصاحبه به آن اشاره ميكند. بعد از اتمام دوران بازيكني، الكساندر نوري دوران مربيگري را از باشگاه اولدنبورگ در سال ۲۰۱۱ شروع كرد و بعد از آن به تيم پايه وردربرمن پيوست و تا سپتامبر ۲۰۱۶ بود و بعد از آن، سرنوشتي كه در پي آن بود به سراغش آمد. بعد از آغازي ضعيف در اين فصل با مربي باسابقه وردر برمن، الكساندر نوري به عنوان مربي موقت تيم وردربرمن معرفي شد. در اين دوران موقت، بازيهاي خوب و چندين برد ارزشمند، باشگاه را مطمئن كرد كه اين تيم با اين مربي آينده روشني دارد و خيلي زود تا پايان فصل ۲۰۱7-۲۰۱6 با الكساندر نوري قراردادي يكساله بست. گفتوگوي اختصاصي خبرنگاري ايراني را با اين مربي ميخوانيد.
الكساندر نوري؛ اول از همه اجازه بدهيد براي پست جديدتان به عنوان سرمربي وردربرمن تبريك بگويم. برايمان تعريف كنيد، چطور شد كه اين فصل از مربي آكادمي وردر برمن به سرمربيگري تيم اصلي رسيديد؟
ممنون از تبريكتان خانم مومني. تيم اصلي وردر برمن اوايل فصل در بحران بود. براي همين، مديريت باشگاه تصميم گرفت كه مربي را تغيير دهد. من اين مسووليت را قبول كردم كه مربي موقت تيم باشم و در ۳ بازي كه داشتيم خيلي خوب نتيجه گرفتيم و مديريت باشگاه به من اعتماد كرد كه تا آخر فصل، مربي اين تيم بمانم.
آقاي نوري، شما بازيكن باسابقه وردر برمن بوديد و يك بازيكن حرفهاي فوتبال. در بوندسليگا، اگر كسي بهطور حرفهاي فوتباليست نبود، چطور ميتواند درجات عالي مربيگري را طي كند؟ مثل مربياي همچون آريگو ساچي.
اين درست است كه برخي مربيان خودشان بازيكن حرفهاي نبودند اما نميتواند ارتباط مستقيمي به مربيگري داشته باشد. من خودم 12 سال بهطور حرفهاي بازيكن فوتبال بودم و بيشتر عمر فوتباليام را در ليگ دسته دوم بوندسليگا گذراندم. همه ما ميدانيم كه رسانهها به اين ليگ چندان نميپردازند اما براي من تجربه بسيار خوبي بود. من همينطور دوره منترشيپلول 1 و 2 را در تربيتبدني آخن با تدريس مارك ورستگن گذراندم كه اين مربي در امريكا، مربي شناختهشدهاي است. همچنين دوره ليسانس خود را در مديريت بهداشت گذراندم كه دورههايي در مورد تغذيه، درمان و علوم تمرين بدني داشتيم. براي همين من پايه تئوري را داشتم و تمام اين تحصيلات همزمان با دوران بازي بود. بعد از آن در سال ۲۰۱۵، يوفا «پرو لول كچنگ لايسنس» را گرفتم كه بالاترين دوره مربيگري است. براي همين كسي لازم نيست كه حتما بازيكن بوندسليگا باشد تا مربي حرفهاي شود. البته بعضي اوقات كمك ميشود وقتي بازيكن حرفهاي باشيد چون احساس و شرايط بازيكنان را به عنوان مربي، بهتر درك ميكنيد.
اتفاقا يكي از تيمهاي مورد علاقه من در بوندسليگا هم وردر برمن بود ولي هميشه اين سوال برايم بيپاسخ ماند كه چرا در فصل آخر مربي قديمي تيم، توماس شاف و بعد از آن، تيم وردر برمن افت داشته؟ تيمي كه قبلا در چمپيونز ليگ و اروپا ليگ حضور داشت ديگر نتوانست به ليگ اروپا دست پيدا كند و حتي بين 10تيم برتر ليگ باشد. دليل اين افت چه بود؟ آيا تيمهاي ديگر بهتر شدند و حضور پررنگتري در بوندسليگا داشتند؟
بله، سالهاي سال، باشگاه براي راه پيدا كردن به جام اروپا، پول دريافت ميكرد. ولي وقتي ديگر به جام راه پيدا نكرديم و پولي در كار نبود، دچار مشكل شديم. بعضي وقتها وقتي پولي نيست، بايد از راههاي ابتكاري استفاده كرد كه رقابت را حفظ كنيم. از ياد نبريم كه تيمهايي در بوندسليگا هم قويتر شدند و رقابت بيشتري شكل گرفته است. ما ميخواهيم به سنت قديم باشگاه كه پيروزي بوده بازگرديم و مبتكر باشيم.
خوشبختانه تيم وردر برمن با آمدن شما، از منطقه سقوط نجات پيدا كرد. شما هدفتان براي اين فصل چيست؟
هدف ما اين است كه به اندازه كافي امتياز كسب كنيم و از منطقه خطر دور بمانيم. بايد در بازيهايمان امتيازات بيشتري كسب كنيم تا باشگاه، بازيكنان و طرفداران خوشحال باشند.
گويا شما ۲ بچه هم داريد؛ درست است؟
بله ۲ فرزند دارم به اسم آرين و مينو كه هر ۲ اسم ايراني است و خيلي هم ورزش دوست دارند.
فرزندانتان را تشويق ميكنيد كه در آينده بازيكن يا مربي شوند؟
نه! سخت است كه بخواهم پيشبيني يا قضاوت كنم. خودشان بايد راه خودشان را پيدا كنند و تصميم بگيرند.
بچهها و خانوادهتان براي تماشاي بازيهاي تيمتان به استاديوم ميآيند؟
بله حتما ميآيند. آنها بيشتر بازيها در استاديوم هستند. استاديوم تا خانه فقط 20دقيقه فاصله دارد و براي همين برايشان آسان است كه به استاديوم بيايند.
شما با پدر ايراني و مادر آلماني بزرگ شديد. تا بهحال شده به تيم ملي آلمان يا ايران دعوت شويد؟
من قبلا در تيم زير ۱۵ سال و زير ۱۸ سال آلمان بازي ميكردم. به كمپ تيم ملي ايران هم دعوت شدم در سال ۲۰۰۵، اما بايد كنسل ميكردم چون مصدوم شدم و اين تنها باري بود كه به تيم ملي ايران دعوت شدم.
شما فوتبال ايران، ليگ ايران يا تيم ملي ايران را دنبال ميكنيد؟
بله؛ من در اينترنت بعضي از بازيهاي ايران را ميبينم و حتي پسرخالهام آخرين اخبار مربوط به فوتبال ايران را به من ميدهد. من با اشتياق بازيهاي ايران را دنبال ميكنم.
شما آشنايي نزديكي با بازيكناي ايراني مقيم آلمان هم داشتيد؟ مثل هاشميان، مهدويكيا، علي دايي، علي كريمي، زندي و شاپورزاده.
بله، من دوست نزديك وحيد هاشميان هستم، چون ۱ ساعت بيشتر هم باهم فاصله نداريم. من همينطور دوستي نزديكي با امير شاپورزاده دارم.
الگوي شما در مربيگري كيست؟ در آلمان يا خارج از آلمان؟
من الگويي در مربيگري ندارم. شما ميتوانيد از هر مربي يك نكته يا درسي را ياد بگيريد. من سعي ميكنم ديد باز داشته باشم. براي همين طرفدار مربي خاصي نيستم. من خيلي كتاب در مورد مربيگري ميخوانم، حتي مربيگري در ورزشهاي ديگر.
يك روند جالب و خوبي كه شاهد آن هستيم اين است كه روز به روز تعداد مربيهاي جوان در تيمهاي اصلي بيشتر ميشود. شما الان يكي از جوانترين مربيان بوندسليگا هستيد. در ليگهاي ديگر هم امثال زيدان، سيمئونه، مونتلا و گوارديولا هم حضور دارند. چطور ميتوان تيمي را مديريت كرد كه بازيكنان همسن يا كمي جوانتر از خودتان هم در تيم حضور دارند؟
مربيگري به سن ارتباطي ندارد. همانطور كه خوب بودن يك بازيكن به سنش مرتبط نيست و به كيفيت و عملكردش در بازيها ارتباط دارد. مهم اين است كه به بازيكنان اعتماد كنيم. با بازيكنان صحبت كنيم. به آنها برسيم و خوب رفتار كنيم و روحيه تيمي خوبي داشته باشيم بههمراه حس مسووليت گروهي. من استانداردهايي دارم اما قانون ندارم و براي همين هم آنها بهترين تلاششان را براي من ميكنند.
استاندارد شما در مربيگري چيست؟
چندتا از استانداردهاي من بهطور مثال: رابطه صادقانه و رو راست بودن، رفتار محترمانه با همديگر داشتن و اينكه هيچكس از ديگري بزرگتر نيست. به نظر من خيلي شجاعت ميخواهد كه كسي در بوندسليگا موفق باشد.
خارج از بوندسليگا، چه تيمهايي مورد علاقه شما هستن و بازيهايشان را دنبال ميكنيد؟
من طرفدار پروپا قرص فوتبال اسپانيا هستم ولي راستش تيم مورد علاقه من وردربرمن است.
خيلي ممنون از وقتتان آقاي الكساندر نوري!