منتجبنيا:
برخي وزرا بايد تغيير كنند
رسول منتجبنيا، قائم مقام حزب اعتماد ملي و از قديميترين فعالين سياسي اصلاحطلب، انتخابات 29 خرداد را انتخاباتي ويژه و خاص ميداند. انتخاباتي كه به دليل اتحاد اصولگرايان حول رييسي و اتحاد اصلاحطلبان پشت سر روحاني بدل به نوعي رفراندوم براي چگونگي اداره كشور شد. او روز گذشته در گفتوگويي با ايرنا تحليل خود را از انتخابات رياستجمهوري و آينده دولت روحاني در دور دوم ذكر كرد:
انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري، به دليل اينكه همه اصولگراها از گرايشهاي مختلف همه حول محور آقاي رييسي جمع شده بودند انتخابات ويژه و خاصي بود. براي نخستين بار اصولگرايان جمعيت بزرگ جمنا را تشكيل دادهاند و اميد داشتند كه اين تمركز و اجتماع موجب موفقيتي براي آنها باشد و براي اين منظور از هر امكاني كه در اختيار داشتند استفاده كردند. اگرچه در موارد بسياري دچار اشتباه تاريخي شدند. اين رقابت صحنه انتخابات هم تبديل به يك رفراندوم و انتخاب يك جريان و نه يك شخص بود، چرا كه تا به حال روحاني به عنوان شخص رييسجمهوري بود اما در اين انتخابات مردم احساس كردند كه بين دو جريان قرار گرفتند. جرياني كه در راس آن روحاني و مجموعه هوادارانش و جريان ديگر در راس آن آقاي رييسي و هوادارانش است. دو نوع تفكر، گرايش و ديدگاه در برابر مردم بود و مردم هم انصافا انتخاب كردند. اين انتخابات يك گزينش آزادانه و آگاهانه از انتخاب يك جريان و طرز تفكر بود.
بايد علت اينكه عده زيادي نتوانستند راي بدهند بررسي شود و من از مسوولان در ردههاي گوناگون تقاضا ميكنم كه اين مساله را دست كم نگيرند. قضيه خيلي جدي است. اگر خداي ناخواسته تعمدي در كار بوده كه خيانت به ملت است و اگر سهوا قصور و كوتاهي هم بوده چه وزارت كشور و چه شوراي نگهبان هركسي كه موجب اين كوتاهي شده باشد بايد با آن برخورد شود، چيز كمي نيست اين تعداد راي بنابراين قابل اغماض نيست.
روحاني بايد به شعارها و وعدههايي كه داده مقيد باشد و جامه عمل بپوشاند. هركجا كه ظرفيت كشور يا اختيارات رياستجمهوري و امكانات مربوطه اجازه نميدهد به صراحت و شفاف به مردم اعلام كند تا اين ذهنيت براي مردم به وجود نيايد كه آقاي روحاني يا ديگر نامزدها وعده ميدهند و به وعده خودشان عمل نميكنند.
همه بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه امروز تضعيف رييسجمهوري تضعيف نظام است. بايد همه تلاش كنيم كه وحدت و اقتدار به وجود آيد. اين نظام در سه قوهاي كه در راس همه آنها رهبري است خلاصه ميشود. اگر بنا شود كه ما تك تك اين قوا را تضعيف كنيم و شعار حفظ نظام دهيم، اين تناقض در گفتار و عمل است. بنابراين طيف مقابل دولت منتخب بايد بداند كه تبليغات انتخابات تمام شده و ديگر تخريب و تضعيف از هر ناحيه بوده گذشته است.
يك مساله سهمخواهي است كه جمعيتي آمدند از آقاي روحاني حمايت كردند و حال بگويند كه سهممان را ميخواهيم كه چنين چيزي وجود نداشته و ندارد، يعني اصلاحطلبها و حاميان ايشان و حتي اصولگرايان معتدل در صف نايستادند كه سهمشان را بگيرند، آنها به وظيفه خودشان عمل كردند و رييسجمهوري هم بايد به وظيفه خودش عمل كند.
مساله ديگر اين است كه هر انسان منصفي قبول دارد كه درصد بسيار بالايي از موفقيت دولت روحاني مديون اصلاحطلبان است. درست است شخصيت خود ايشان و مجموعهاي از اعتدالگرايان اصولگرا هم موثر بودهاند اما تعداد آنها درصد كمي را تشكيل ميدادند و از طرفي در دورههاي گذشته و به خصوص در دولت نهم و دهم اصلاحطلبان بهطوركلي منزوي و به حاشيه رانده شده بودند. از طرف ديگر در دولت يازدهم هم آنطور كه بايد از وجود اصلاحطلبان استفاده نشد و اين انتظار برآورده نشد بنابراين با توجه به اين چند نكته فكر ميكنم اين وظيفه خود روحاني و دوستان ايشان است كه به اصلاحطلبان بيشتر توجه كنند كه اين را نميشود گفت سهمخواهي از رييسجمهوري.
اين كه كارهاي كليدي را به كساني بسپاريم كه رييسجمهوري را قبول ندارند و در بزنگاهها با رقيب رييسجمهوري كار ميكنند، اين كار درستي نيست كه ان شاءالله در دولت جديد جبران شود. ما پيشنهادهايي را در مورد تغيير بعضي وزرا به رييسجمهوري داديم كه اگر بعضي وزرا تغيير پيدا كنند خيلي از اين مسائل حل و فصل خواهد شد. روحاني انصافا در اين چهارسال كوتاه نيامد و تا آخرين روز هم پاي شعارها و وعدههايش بوده و هست. اگر هم ضعفي بوده در رابطه با بعضي از وزرا و زيرمجموعهها بوده است.
روحاني كارهاي بسيار بزرگي چه در رابطه با مسائل سياست داخلي و چه در مسائل سياست خارجي انجام داده است. دولت تدبير و اميد وارث دولتي بحران زده از هر جهت بود. كشور در دولت نهم و دهم به تمام معنا در هر جهت ضربه خورد. روحاني وارث چنين دولتي بود.