شليك در خليج فارس
يك رويارويي ديگر
ميان ايران و امريكا كليد خورد
ريچارد هاس
تحليلگر مسائل سياست خارجي
كره شمالي به مجموعهاي از كلاهكهاي جنگي هستهاي و همچنين موشكهاي بالستيك كه توانايي انتقال سلاح تا هر نقطه از جهان را دارند، دست پيدا كرده است. بسياري از دولتها در سطح بينالمللي درگير كشف اين مساله هستند كه چگونه جلوي ظرفيت توسعه بيشتر تكنولوژي هستهاي كره شمالي را بگيرند يا سرعت اين توسعه و تحولات هستهاي در اين كشور را كاهش دهند. سوال اساسي كه اين دولتها همزمان با اين تلاشها دارند اين است كه اگر تمام اين ترفندها به شكست منتهي شود، جامعه جهاني بايد با كره شمالي چه بكند؟ يكي از مسائل مهمي كه بايد به آن توجه داشت يافتن پاسخي براي اين سوال است كه چگونه كره شمالي در توسعه برنامه موشكي و هستهاي خود تا اين اندازه موفق شد و اين موفقيت در حالي صورت گرفت كه به مدت چند دهه تلاشهاي بينالمللي در اين خصوص صورت گرفته بود. شايد براي تاثيرگذاشتن بر ظرفيت هستهاي كره شمالي به شكل قاطعانه ديگر دير شده باشد اما براي آموختن از تجربههاي آن دير نشده است. 10 درس مشخص وجود دارد:
1- دولتي كه به علوم پايه دسترسي پيدا كرده و همچنين توانايي ساخت و سازهاي مدرن را هم دارد و مصمم براي توسعه برنامه تسليحاتي هستهاي است به احتمال بسيار زياد موفق خواهد شد. در اين ميان بحث زمان مطرح است: يا اندكي ديرتر يا اندكي زودتر. به هرحال اطلاعات مربوطه را در اختيار دارد.
2- كمكهاي خارجي ميتواند محدود باشد اما اين محدوديت به معناي عدم وجود آنها نيست. وقتي پاي سود در ميان باشد بازار سياه وجود دارد و دولتهايي هستند كه با وجود تعهد بينالمللي براي عدم اين كار اما دسترسي به چنين بازارهايي را تسهيل ميكنند.
3- همواره در حد و اندازه دستاوردهاي تحريمهاي اقتصادي محدوديتهايي وجود دارد. هرچند كه شايد تحريمها هزينه توليد سلاح هستهاي را افزايش دهند اما تاريخ گواهي ميدهد كه اگر دولتها ارزش بسياري براي اين تسليحات قايل باشند بيشك حاضر به پرداخت هزينههاي بسيار زياد هم خواهند بود. همچنين مدارك مستدل بسياري وجود دارد كه احتمالا برخي از تحريمها يا همه آنها اندك اندك ناپديد خواهند شد چرا كه دولتها واقعيت برنامه هستهاي كشورها را ميپذيرند و ترجيح ميدهند كه تمركز خود را بر مسائل ديگر بگذارد. اين دقيقا همان چيزي است كه براي هندوستان رخ داد.
4- دولتها همواره ترجيح ميدهند ملاحظههاي جهاني كه در اين مورد ميتواند مخالفت با اشاعه هستهاي باشد را بر منافع استراتژيك فوري خود مقدم كنند. چين همواره مخالف اشاعه تسليحات اتمي بوده است اما نه به آن اندازه كه شبه جزيره كره را منفك شده نگاه دارد و مطمئن باشد كه كره شمالي يك كشور امن و باثبات در همسايگياش باقي ميماند. همين تمايل هرگونه فشار اقتصادي را كه چين بخواهد بر كره شمالي به دليل فعاليتهاي هستهاياش وارد كند، محدود خواهد كرد. ايالات متحده مخالف اين بود كه پاكستان به تسليحات هستهاي دست پيدا كند اما در اين مسير بسيار كند عمل كرد و به نظر ميرسد كه تا حدودي هم خود را مديون حمايتهاي پاكستان در دهه هشتاد ميدانست. در آن زمان پاكستانيها به مسير مبارزه با اتحاد جماهير شوروي سابق در افغانستان كمك بسياري كردند.
5- تسليحات اتمي سه ربع قرن پس از نخستين و آخرين باري كه مورد استفاده قرار گرفتند و همچنين ربع قرن پس از جنگ سرد، هنوز هم از نوعي نگاه ارزشي برخوردار هستند. اين مساله البته بيشتر بر پايه مسائل امنيتي است و نه پرستيژ. چند دهه قبل، اسراييل چنين محاسباتي در مورد تهديدهاي اعراب براي از بين بردن سرزمين يهودي انجام داد. درچندسال اخير، اوكراين، ليبي و عراق همگي تسليحات اتمي خود را يا داوطلبانه يا تحت فشار واگذار كردند. همزمان در اين سالها روسيه به اوكراين حمله كرده، عراق مورد حمله امريكا قرار گرفته و امريكاييها در كنار برخي از متحدان اروپايي خود حملههايي به ليبي هم داشتهاند. صدام حسين از عراق و معمر قذافي از ليبي بيرون رانده شدهاند. كره شمالي از چنين سرنوشتهايي جان سالم به در برده و سومين نسل خاندان كيم با مشتهاي آهنين در حال حكومتداري است. البته كه شك و شبهههايي وجود دارد مبني بر اينكه كيم جونگ اون از اين گذشته درس گرفته باشد.
6- معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي مصوب 1970 كه تلاشهاي جهاني را براي مخالفت با توسعه تسليحات هستهاي جدا از 5 كشور دارنده آن آغاز كرده است از كارايي و كيفيت چنداني برخوردار نيست. پس آن يك توافقنامه داوطلبانه است و كشورها براي امضاي آن با هيچ گونه اجباري روبهرو نيستند. حتي ميتوانند از اين معاهده خارج شوند و هيچ گونه جريمهاي هم بابت اين مساله در ميان نخواهد بود. ابزار بازرسيها براي تاييد پايبندي كشورها به معاهده نيز در اختيار خود دولتهاي محلي هر كشور است و بنابراين اگر كشوري نخواهد، ميتواند كل يا بخشهايي از برنامه هستهاي خود را علني نكند.
7- تلاشهاي ديپلماتيك مانند ممنوعيت اخير بر تمام تسليحات اتمي كه توسط مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيده هيچ گونه تاثير اجرايي ندارد.
8- خلأ بسيار جدي در سيستم بينالمللي وجود دارد. يك نُرم واضح و مشخص عليه توسعه برنامه هستهاي وجود دارد اما هيچ گونه معاهدهاي وجود ندارد كه بگويد زماني كه كشوري به تسليحات اتمي دست پيدا ميكند، چه كارهايي قابل انجام است. گزينههاي معمول ديپلماتيك مانند حملات پيشگيرانه و حملات ضربتي عليه يك تهديد فوري در مقام طرح آسان هستند اما اجراي آنها سخت است.
9- جايگزينها براي پرداختن به مساله تكثير تسليحات با گذر زمان تغيير نكرده است. در اوايل دهه 90، امريكا استفاده از گزينه نظامي براي ممانعت از برنامه هستهاي كره شمالي را بررسي كرد اما از ترس به راه افتادن جنگ كره دوم عقب نشست. اين مساله و نگراني هماكنون نيز وجود دارد، زماني كه هر قوه قهريهاي بايد در ابعاد وسيعتر مورد استفاده قرار بگيرد و البته باز هم تضميني براي موفقيت آن وجود نداشته باشد.
10- همه مشكلات قابل حل نيستند و برخي را تنها ميتوان مديريت كرد. هنوز نميتوان به عنوان مثال با قاطعيت گفت كه ايران روزي تسليحات اتمي نخواهد داشت (اين ادعا در حالي از سوي نويسنده مطلب مطرح ميشود كه پرونده ابعاد احتمالا نظامي برنامه اتمي ايران از سوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي بسته شده است.)