• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4003 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۶ دي

ترامپ؛ ميراث‌دار ناخلف

جاويد قربان‌اوغلي

دقيقا دو سال پيش، 26 دي ماه 1394 با سفر محمدجواد ظريف، وزير امورخارجه و علي‌اكبر صالحي، معاون رييس‌جمهور و رييس سازمان انرژي اتمي به وين، زنگ اجراي برجام به عنوان يكي از مهم‌ترين توافق‌هاي بين‌المللي چند دهه گذشته در جهان به صدا در آمد. سرنوشت برجام در دوسال گذشته، ضرورت مروري به گذشته، انگيزه‌هاي آغاز مذاكرات و آنچه طي دو سال بر برجام گذشت را بيشتر مي‌كند. هر چند قرار نيست نسبت به فرصت‌هاي از دست رفته در گذشته غبطه بخوريم، اما ضروري است تا روند رسيدن به اين نقطه را مرور بكنيم تا اگر خطا يا اشتباهي در گذشته روي داده است، بتوانيم آن را به عنوان چراغ راه آينده قرار دهيم. در اين دو سال بايد دو دوره را از يكديگر تفكيك كرد. اعلام توافق در تيرماه 1394 و اجرايي شدن آن در دي ماه همان سال كه يك سال و نيم دوره رياست‌جمهوري باراك اوباما و از دي ماه سال گذشته تاكنون، به مدت يك سال در دوره رياست‌جمهوري دونالد ترامپ را شامل مي‌شود.
انگيزه اصلي ايران و امريكا براي آغاز مذاكرات هسته‌اي چه بود و در هر يك از دو كشور چه انگيزه‌هاي اصلي و اساسي را مي‌توان عامل اصلي پيشبرد اين مذاكرات دانست. به نظر من چهار مولفه اساسي در آغاز و پايان خوش مذاكرات هسته‌اي (برجام) نقش داشت، نخستين عامل بن‌بست و شرايط وخيم اقتصادي كشور منتج از قطعنامه‌ها و تحريم‌هايي بود كه جمهوري اسلامي ايران را به انتخاب راهبرد برون رفت تشويق كرد. دومين عامل انتخابات سال 1392 و جايگزيني رويكرد «تعامل با جهان» به جاي سياست ستيزه‌جويي و پذيرش منطق برد- برد در مذاكرات هسته‌اي بود كه فرصت تازه‌اي را براي ديپلماسي ايجاد و درهاي جديدي را فراروي جامعه جهاني براي مذاكره با ايران باز كرد. عامل سوم توانمندي حرفه‌اي تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي ايران به رياست محمد جواد ظريف و چهارمين مولفه نقش رييس‌جمهور امريكا بود. تقاطع دو وضعيت جديد در تهران و واشنگتن باعث شد كه اين توافق كم‌نظير بين‌المللي و يكي از مهم‌ترين توافق‌هاي چندجانبه بين‌المللي در چند دهه گذشته به نتيجه برسد. من قبلا هم به اين نكته اشاره كرده‌ام كه شايد در يك قرن گذشته از تاريخ ايران برجام يكي از چهار دستاورد تاريخ ديپلماسي ايران است. نخستين دستاورد ديپلماتيك توسط احمد قوام در مذاكره با استالين رقم خورد كه توانست آذربايجان را نجات دهد. دومين دستاورد ديپلماتيك و پيروزي بزرگ ايران عملكرد قهرمانانه دكتر محمد مصدق در مساله ملي كردن صنعت نفت بود. مذاكرات قطعنامه 598 و اعلام عراق به عنوان متجاوز سومين پيروزي ايران در عرصه بين‌المللي بود. اين سه دستاورد در كنار برجام، چهار موفقيتي است كه ايران با توانمندي در عرصه ديپلماسي بين‌المللي و با سلاح تدبير و منطق در مسابقه نفسگير با قدرت‌هاي جهاني با دست بالا و سربلند از آن خارج شده است.
عنصري كه ايران را به انجام چنين مذاكراتي وادار كرد قبل از عامل ديگر شرايط اقتصادي وخيم و تحريم‌هاي ناشي از قطعنامه‌هايي كه در پرتو رياست هشت ساله معجزه هزاره سوم، بر سر كشور آوار شده ‌بود. اقتصاد ما به دليل رويكرد آن دوره به خصوص در مذاكرات هسته‌اي به كما رفت. صدور قطعنامه‌هاي شش‌گانه، انزواي كامل كشور در عرصه جهاني، اجماع بين‌المللي عليه ايران، بسته شدن تمام روزنه‌هاي فروش نفت كشور، ايجاد مانع در خريد و واردات كالاهاي اساسي، از مواردي بود كه كشور را در شرايط ناخوشايندي قرار داده‌ بود، بگذريم از توسعه اقتصاد، صنعت و فناوري كه زير سايه اين نيازهاي اساسي اصولا متوقف شده‌ بود. تصميم مقام معظم رهبري، پيش از اينكه حتي حسن روحاني به رياست‌جمهوري انتخاب شود و رهنمود نرمش قهرمانانه ايشان كه باعث كليد خوردن مذاكرات محرمانه ميان ايران و امريكا در عمان شد، شروعي براي عبور از اين بحران بود ولي تا پيش از انتخابات سال 1392 و انتخاب روحاني به بالاترين منصب اجرايي كشور پيشرفتي در مذاكرات و امكان به نتيجه رساندن توافق وجود نداشت. انتخابات سال 1392 فضاي جديدي را ايجاد كرد كه با استقبال جهانيان مواجه شد. قطار هسته‌اي كه نزديك به يك دهه متوقف شده و شايد حتي عقب‌گرد كرده‌بود، با انتخاب آقاي روحاني مجددا ريل‌گذاري شد و به مسير اصلي بازگشت. رويكرد «نرمش قهرمانانه» رهبر انقلاب در زماني كليد زده شد كه با رخداد انتخابات 92 قوه اجرايي كشور به مسير عقلانيت بازگشته و اجماع نانوشته ضرورت عبور از بحران هسته‌اي به گفتمان غالب كشور تبديل شده‌بود.
در آن سوي بحران هسته‌اي براي اولين‌بار در طول دهه‌هاي بعد از انقلاب اسلامي، رييس‌جمهوري سر كار آمده‌بود كه جنسي متفاوت از روساي جمهوري قبلي رونالد ريگان، جرج بوش پدر، بيل كلينتون و جورج بوش پسر و داشت. اوباما حتي قبل از ورود به كاخ سفيد و در دوران تبليغات انتخاباتي‌اش تاكيد كرده‌بود زماني كه به رياست‌جمهوري انتخاب شود بدون هيچ پيش‌شرطي مذاكره با تهران را آغاز خواهد كرد. دور جديد مذاكرات هسته‌اي در شرايطي آغاز شد كه ايران در بدترين وضعيت اقتصادي، سياسي و بين‌المللي قرار داشت. اوباما در چنين شرايطي با علم به اين نكته كه مخالفان جدي در پيشبرد اين مذاكرات خواهد داشت «ديپلماسي و مذاكره» را براي برون رفت از بحران هسته‌اي ايران انتخاب كرد. او در اين مسير ناهموار موانع بسياري را از سر راه برداشت. او مجبور به كنار گذاشتن وزير خارجه، هيلاري كلينتون و انتخاب جان‌كري به جاي او شد، فشارهاي عربستان سعودي متحد منطقه‌اي و اسراييل هم پيمان استراتژيك امريكا كه به صورتي علني و آشكار با توافق هسته‌اي مخالفت مي‌كردند را به صورتي اعجازانگيز از سر راه برداشت و به ديدگاه‌هاي مهم‌ترين متحد امريكا در منطقه يعني رژيم صهيونيستي و لابي‌هاي حامي آن در داخل امريكا وقعي ننهاد. در مقابل بنيامين نتانياهو، كه با دهاني كف كرده در مجمع عمومي سازمان ملل نمايش نقاشي بمب را در نيويورك اجرا كرد، اوباما سنت‌شكني بي‌نظير در نزديك به هفت دهه ميان امريكا و اسراييل، حاضر به دادن وقت ملاقات به او نشد. اين اولين‌بار در تاريخ روابط واشنگتن-تل‌آويو بود كه يك نخست‌وزير رژيم صهيونيستي به امريكا مي‌رفت و موفق به ملاقات با رييس‌جمهور نمي‌شد. اوباما به وزير خارجه خود نيز دستور داده‌بود با نخست‌وزير رژيم صهيونيستي ديدار نكند و به صورتي علني اعلام كرد كه مادامي كه توافق هسته‌اي به نتيجه نرسد، با نتانياهو ملاقات نخواهد كرد.
از اين منظر دوره هشت ساله رياست‌جمهوري اوباما را مي‌توان يك دوره منحصر به فرد در تاريخ پرتلاطم روابط ايران و امريكا در چهاردهه گذشته دانست. باراك اوباما، گام‌هاي بلندي براي رسيدن به توافق هسته‌اي برداشت. در واقع مي‌توان گفت كه رهبران اركستر برجام، ايران و امريكا بودند كه از آغاز دور جديد مذاكرات در شهريور 1392 اين ماراتن نفسگير 22 ماهه را مديريت كردند. حتي 5 كشور ديگري كه در اين مذاكرات حضور داشتند، بر اين نكته معترفند كه سكان هدايت مذاكرات در اختيار تهران و واشنگتن بود. مشهور است كه در ميانه مذاكرات وزير امور خارجه آلمان به ظريف گفته‌بود شما كه قرار است با امريكايي‌ها توافق كنيد، بنشينيد مذاكره كنيد و نهايتا ما را دعوت كنيد كه پاي آن را امضا كنيم. البته در مذاكره حتما موارد جديدي هم از سوي ديگر شركت‌كنندگان پيش آمد، از جمله پافشاري فرانسه در مقطعي حساس از مذاكرات، فعاليت‌هاي تخريبي اسراييل و عربستان سعودي براي جلوگيري از دستيابي به توافق ايجاد شد و البته تحولات داخلي در هر دو طرف بر مذاكرات تاثير مي‌گذاشت و حتي باعث پيچيده‌تر و طولاني‌تر شدن آن بر سر جزييات شد، اما محور اصلي توافق بر اساس ديدگاه‌هاي تهران و واشنگتن بود.
اما در آسيب‌شناسي مديريت مذاكرات پس از دستيابي به توافق دو دوره را بايد از هم تفكيك كرد. اول دوره يك سال و نيمه باقيمانده از رياست‌جمهوري اوباما پس از دستيابي به توافق هسته‌اي (تيرماه 1394 تا دي‌ماه 1395) و دوره دوم يك سال اخير دوره دونالد ترامپ. بر اين باورم كه ايران در دوره يك سال و نيمه بعد از بيانيه توافق هسته‌اي تا پايان دوره اوباما فرصت‌هاي گرانقدري براي رساندن توافق هسته‌اي به نقطه قابل اتكا و همچنين حل و فصل برخي مسائل ديگر در عرصه سياست خارجي با واشنگتن وجود داشت كه ايران از آن استفاده نكرد يا به عبارت دقيق‌تر به آن پشت پا زد. نامه‌هايي از سوي باراك اوباما براي مقام معظم رهبري و رييس‌جمهور كشور در همين دوره نوشته‌شد. امريكا اظهار تمايل كرده بود تا در زمان باقي مانده از دوره‌اش ايران و امريكا در موضوعات مورد علاقه به مذاكره پرداخته و در حد امكان اختلافات را مرتفع كنند. طبيعي است كه عمق و وسعت اختلافات به گونه‌اي است كه به يقين حل و فصل همه اين اختلافات امكان‌پذير نبود. توجه داشته باشيم كه يكي از دلايل اصلي مخالفت اسراييل و عربستان با مذاكرات هسته‌اي، نگراني هر دو از نزديكي ايران و امريكا از خلال اين مذاكرات بود. اوباما جايگاه استراتژيك ايران در منطقه را به عنوان بازيگر نقش اول قبول داشت و مايل به پيشبرد اهداف منطقه‌اي در تفاهم با ايران بود.
اكنون ايران در مساله برجام با كسي روبه‌روست كه پيش از ورود به كاخ سفيد آن را بدترين توافق و فاجعه‌اي براي امريكا اعلام كرده بود. ترامپ در يك سال گذشته با اتخاذ روش‌هاي به‌شدت تخريبي و تهديد به خروج مانعي جدي براي پيشبرد برجام ايجاد كرده است. خروجي رويكرد خلف اوباما در توافق هسته‌اي به گونه‌اي است كه اكنون برجام در حالت «نه اجرا و نه توقف» قرار گرفته و از اين منظر مي‌توان برجام را در حالت كما ارزيابي كرد. به بيان ديگر امريكا نه از برجام خارج شده كه ايران بر اساس آن تصميم نهايي خود را بگيرد و نه در آن باقي مانده است كه از دستاوردهاي آن منتفع شود. باقي ماندن «دوفاكتو» ايالات متحده در برجام وضعيتي را ايجاد كرده حالت بيم و اميد در كشورهاي جهان براي برقراري روابط عادي اقتصادي با ايران و سرمايه‌گذاري شركت‌هاي بزرگ وجود داشته باشد و بانك‌ها نيز به دليل نگراني از اعمال تحريم‌ها يا تمهيدات يكجانبه از سوي امريكايي‌ها بر اساس تعهدات برجام عمل نمي‌كنند. علاوه بر اينها هر روز شاهد برقراري و تحميل تحريم‌هاي جديدي به بهانه‌هاي برنامه موشكي، تروريسم و حقوق بشر هستيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون