برجام محصول تجربهاي تاريخي
فريدون مجلسي
برجام محصول تجربه تاريخي- نظامي - انقلابي بود كه تجربه حكومتي و بينالمللي اندكي داشت. به اقتضاي شرايط انقلابي و بيم از توطئههاي براندازانه و در اثر جنگي خارجي كه بر آن تحميل شد، زماني برآمد تا به قول معروف روي ريل حاكميتي متعارف قرار گيرد. شايد به اقتضاي همان شرايط انقلابي پس از مدتي كوتاه كه متكي به مديريت بر مبناي عملكرد نهادهاي پيشين بود، تدريجا، با مقاومت در برابر افكار اعتدالي، رنگ راديكالتر و ملتهبتر به خود گرفت. اين تحول با روي كار آمدن احمدينژاد و باورمندي او به شعارهاي تند و تيز، به اوج خود رسيد. بدون توجه به اينكه اگر قرار باشد نظام جهاني برمبناي قدرت نمايي بچرخد، دست بالاي دست بسيار است. تجربه احمدينژادي كه پيشگويي كرده بود بهاي نفت به 200 دلار خواهد رسيد و قدرت متكي به پول نفت را لايزال ميپنداشت، منجر به صدور شش قطعنامه جدي شوراي امنيتي، حتي بدون مخالفتي از سوي روسيه و چين شد. تحريمهايي كه امريكاييها نام فلجكننده بر آن نهاده بودند و درواقع هديه و نتيجه اوج راديكاليسم احمدينژادي با توهم حكومت بر جهان بود.
باري! برجام درسي به بهايي گزاف بود، در باب اينكه در عرصه بينالمللي بايد پذيراي قواعد بازي بود. اگر قدرت در سياست مهم است، نخست بايد قدرتمند شد بعد به اعتبار آن قدرت، اعتبار سياسي بيشتري كسب كرد؛ نه اينكه با قدرتنمايي بتوان اعتباري بيپشتوانه كسب كرد و شش قطعنامه تحريمكننده به بار آورد. اين تجربه وآن شش قطعنامه اين ذهنيت را نزد تجربه آموختگان پديد آورد كه به جاي توهم محوري بايد به اعتدال و عقلانيت روي آورد و براي قدرتمند شدن بايد ابزار اقتصادي آن را كه از راه توسعه علم و صنعت و سرمايهگذاري و حضور در عرصه بينالملل و در شرايط صلح و آرامش ميسر ميشود، روي آورد. اين تفكر توانست بر راديكاليسم شعار محور پيروز شود و زمينه را براي جدي گرفتن مذاكرات بيحاصلي كه از چند سال پيش آغاز و به اطاله كشانده شده بود، فراهم كرد. آقاي روحاني در زماني كه مشاركت عمومي در انتخابات پيشين به حد حاقل رسيده بود، اعلام كرد كه كليد رفع تحريم را در اختيار دارد و استقبال مردم در آن انتخابات در واقع نشاندهنده تمايل آراي عمومي به پايان دادن به راديكاليسم توهمي و رفع بحران بود. با وجود آنكه با همت و مذاكرات فني تيمي كارآزموده قطعنامهها سرانجام باطل و برجام امضا و تصويب شد، اما مخالفت بقاياي راديكاليسم داخلي همراه با قدرت يافتن راديكاليسمي مشابه و متضاد در اسراييل و عربستان و نهايتا در امريكاي ترامپ، گرچه ايران توانست صدور نفت و فرآوردههاي پتروشيمي و مواد ديگرخود را توسعه دهد و در واردات به اعتبار مطالبات و گاه تهاتر اوضاع بهبود يافت، اما امريكا در اجراي كامل اين دست آورد مشكلاتي فني پديد آروده است. اقدامات امريكا بيشتر برمبناي ابراز نگراني اسراييل است كه با لابي گسترده خود و پول عربستان بر عرصه سياسي امريكا اثرگذار است. جنگ رواني امريكا به بازيهاي ترامپ در هنگام تاييد گواهي آژانس بينالمللي انرژي درباره انطباق عملكرد ايران با مباني برجام، در واقع به هدف خنثي كردن برجام انجام ميشود. زيرا با نا امن نمايي ايران و احتمال بروز جنگ كه برخي شعارهاي داخلي هم به آن دامن ميزنند مانع سرمايهگذاري خارجي و حتي موجب كاهش سرمايهگذاري داخلي و توسعه اقتصادي ميشود. اكنون با اعلاميه اخير اجلاس فوقالعاده سران كنفرانس اسلامي در استانبول كه به مقابله با زياده خواهيهاي اسراييل رنگ جمعي و گروهي ميبخشد، شايد بتوان با همان ابزار مذاكره و رفع سوءتفاهمها به راهحلي آرامبخش دست يافت، تا كليد دوم براي رفع تحريمهاي دوجانبه كه شعار انتخاباتي دور دوم آقاي روحاي بود، كارگر شود.
تحليلگر مسائل بينالملل