• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5175 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۶ اسفند

تغيير جهان در سال نو

سيدحسن اسلامي اردكاني

امروزه كمابيش با اين ايده كه فيلسوفان كاري به تغيير جهان نداشته‌اند و بايد داشته باشند آشنا هستيم. اولين كسي كه اين خط و نشان را با اين سبك براي فلاسفه كشيد، ماركس بود كه خودش فيلسوف بنامي بود و در يكي از تزهاي يازده‌گانه‌اش، نوشت كه فلاسفه به شكل‌هاي مختلفي جهان را تفسير كرده‌اند، اما مساله اصلي تغيير آن است. زان پس اين جمله ورد زبان و نقل مجلس خيلي‌ها شد و از عرصه فلسفه فراتر رفت و همه‌گير شد تا جايي كه الان همه در پي تغيير جهان هستند و فقط منتظر فرصت. البته كساني هم گاه چنين فرصتي به دست مي‌آورند و جهان را واقعا تغيير مي‌دهند، اما نه به سمت بهبود آن.  حالا كاري به اين افراد نداريم. فعلا ببينيم چگونه مي‌توان جهان را تغيير داد. ولي پيش از آن بد نيست اندكي درباره اين «جهان» كه مي‌خواهيم تغييرش دهيم، تامل كنيم. واقعا جهان چيست؟ آيا مقصود كوه و دشت و بيابان است؟ اگر اين باشد كه داريم هر روز تغييرش مي‌دهيم و سال به سال دريغ از پارسال! اگر هم مقصود جهان انساني و اجتماعي است، بهتر است كمي دقيق‌تر باشيم و ببينيم كه چه چيزي را مي‌خواهيم تغيير دهيم؟ آيا مي‌خواهيم «آدم‌ها» را دگرگون كنيم؟ خب، همين الان عده‌اي در سراسر جهان مشغول اين شغل شريف هستند ديگر چه نيازي به ما! كساني هستند كه قالب‌هاي معيني دارند و مي‌كوشند مانند آن دزد معروف يوناني يعني پروكراستوس، همه مردم را در آنها بگنجانند و هركس سر يا پايش از اين قالب‌ها بيرون زد، كوتاهش كنند. آيا مي‌خواهيم كه آدم‌ها به گونه ديگري باشند؟ يعني ديگر «آدم» نباشند؟ و فرشته باشند؟ خب همين الان در عالم خلقت فرشته هم داريم. پس دقيقا مي‌خواهيم چه كنيم؟ شايد مقصودمان آن باشد كه مناسبات افراد را دگرگون كنيم. يعني در پي آن باشيم كه مردم با يكديگر رفتار متفاوتي داشته باشند و براي نمونه، به هم احترام بگذارند و به يكديگر آسيب نزنند. ايده بدي نيست. ولي خودمان اين ميان چه كاره‌ايم؟ كدخداي جهان هستيم؟ خدا هستيم؟ دقيقا اين ميان ما كجا قرار داريم؟ در واقع، گير قضيه دقيقا اينجاست. عده‌اي تصور مي‌كنند كه جهان «مكاني» است كه مي‌خواهند وارد آن شوند و بعد در آن هدف مقدسي را كه دارند دنبال كنند. ولي جهان در جاي خاصي نيست. جهان مكان نيست كه واردش شويم يا الان بيرون از آن باشيم. جهان مجموعه مناسباتي است كه من و شما باهم داريم. ما خودمان بخشي از اين جهان هستيم. اين نكته ساده را غالب كساني كه خواستار تغيير جهان هستند، گويي فراموش مي‌كنند و چنان رفتار مي‌كنند كه انگار از جهان بيرون و بر آن مسلط هستند. نه، اين‌طور نيست. جهان همين من و شما هستيم.  پس اگر قرار باشد كه جهان را تغيير بدهيم، بهتر است از راهبرد كارآمدي استفاده كنيم و بر چيزي انگشت بگذاريم كه امكان تغيير آن بيشتر و سريع‌تر وجود دارد. تنها و بهترين نقطه عزيمت براي تغيير جهان خودمان هستيم. اگر واقعا كسي دغدغه تغيير جهان را داشته باشد، بهتر است اين نكته ساده را به ذهن بسپارد و به جاي نقش بر آب زدن و اقدامات غالبا بي‌حاصل و گاه هولناك، خودش را تغيير بدهد؛ در اين صورت جهان تغيير كرده است، به تعبير اقبال «جان چو ديگر شد، جهان ديگر شود.» اگر كسي موفق به همين فقره تغيير كه به نظر ساده مي‌رسد، بشود، به همان نسبت جهان تغيير كرده است. جهاني را كه صد آدمكش دارد با جهاني مقايسه كنيد كه در آن 99 آدمكش و يك انسان شريف دارد. كدام برتر است؟ بهتر است در آستانه سال جديد بكوشيم براي تغيير جهان‌مان اقدام كنيم؛ با گام‌هايي آرام و پايدار.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون