نسخه نجات صندوقهاي بازنشستگي؟
پيمان مولوي
جامعه ايران جامعه جواني است و بازنشستگي زودهنگام براي چنين جامعهاي تاثيرات منفي به دنبال دارد. گرچه كه ميدانيم دليل تصميم جديد براي افزايش سن بازنشستگي كاهش فشار از دوش صندوقهاي بازنشستگي است؛ اما بايد به اين نكته هم توجه داشت كه صندوقهاي بازنشستگي در ايران عملكرد مناسبي در طول دهههاي گذشته نداشتهاند.همه صندوقها از صندوق تامين اجتماعي نيروهاي مسلح، صندوق بازنشستگي كشور و ساير صندوقهاي بازنشستگي عملكردشان از كليت اقتصاد ايران خارج نيست، ظرفيت اقتصاد ايران ظرفيت مشخصي است و نميتوان برخلاف جريان آب اين حجم از صندوقهاي بازنشستگي هم حركت كرد. از ابتدا برنامهريزيها در مورد سن بازنشستگي در ايران بسيار اشتباه بود و در يك برههاي سن بازنشستگي افراد به 50 سال يا حتي كمتر از اين سن هم رسيد كه همين مساله اتفاقي خطرناك در نظام تامين اجتماعي بود. در اين شرايط بهترين مديريت هم براي نجات صندوقها ناتوان هستند ضمن آنكه طي سالهاي گذشته شاهد تغييرات بسيار زيادي از سوي اين صندوقها بودهايم، البته يك بخشي از اين نوع سياستگذاري در خصوص افزايش سن بازنشستگي به كم كردن فشار از دوش صندوقهاي بازنشستگي برميگردد. اما نكته اينجاست كه كمك به صندوقهاي بازنشستگي به رشد اقتصادي ايران وابسته است اگر رشد اقتصادي ادامه داشته باشد، ميتوان به اين حمايتها هم اميد داشت، اما با اين ميزان رشد سرمايه و وضعيت تورم موجود و عدم تشكيل سرمايه ثابت نميتوان آينده اميدواركنندهاي را در حوزه بازنشستگي متصور بود، اما در صورت تصويب اين مصوبه در كوتاهمدت و ميانمدت، افزايش سن بازنشستگي و مدت زمان اشتغال بيشتر ميتواند تاثير مثبتي روي صندوقهاي بازنشستگي داشته باشد، اما در بلندمدت تغيير زيادي روي اين صندوقها ندارد. در كشوري كه بخش زيادي از جامعه را دهه شصتيها تشكيل ميدهند كه يك دهه بعد هم وارد سن 50 سالگي ميشوند.
مسلما نياز به خدمات درماني در اين افراد افزايش پيدا ميكند و در صورتي كه 5 سال بيشتر اين سن به تعويق بيفتد به اين معني است كه بايد حق بيمه بيشتري هم پرداخت كنند.البته در كشورهاي اروپايي هم سن بازنشستگي و هم سابقه كار بالاست و در امريكا هم به همين ترتيب، اما شرايط اين كشورها با ايران قابل قياس نيست. در اين كشورها زماني كه افراد بازنشسته ميشوند هم ميتوانند همه حق بازنشستگيشان را به صورت يكجا دريافت كنند و خودشان سرمايهگذاري جداگانهاي داشته باشند و هم ميتوانند حقوقشان را به صورت ماهيانه دريافت كنند و هر دو انتخاب برايشان وجود دارد. وضعيت بازنشستگي در ايران با كشورهاي ديگر كاملا متفاوت است. زماني كه تورم در كشوري در طول 20 سال گذشته نزديك به 2.5 درصد بوده و حقوق بازنشستگانشان هم 3 هزار دلار است با كشوري مثل ما كه 10 ميليون تومان حقوق بازنشستگانش است و در طول سالهاي گذشته با تورمهاي 20 تا 35 درصدي مواجه بوده ساختارهايش زمين تا آسمان فرق و رويكردهاي متفاوتي هم دارند و اين اتفاق به معني اضمحلال قدرت خريد بازنشستگان است.
تا 15 سال آينده دهه شصتيها وارد فاز بازنشستگي و دريافت خدمات درماني ميشوند كه تغييرات در سن بازنشستگي (كم كردن يا بالا بردن اين سن) در نهايت براي سيستم تامين اجتماعي بسيار سخت است، اما براي كم كردن فشار از روي اين سيستم تنها راهحل بالا بردن سن بازنشستگان بوده كه در برنامه هفتم هم آمده است.