ما همه شيريم! شيرانِ علم....
حنيف رضا گلزار
كميتههاي ارزيابي توانمنديهاي نامزدهاي عضويت در دولت چهاردهم، فرصت بسيار ويژهاي بود تا همه نخبگان، كارشناسان، منتقدان و صاحبنظران حوزههاي مختلف بتوانند شاخصهاي لازم و فراموش شده براي گزينش اعضاي توانمند هيات دولت را در آن محك زنند.
بهطور ويژه در حوزه آب، محيطزيست و امنيت غذايي كه سه ستون به هم وابسته و پيوسته بوده و سه ساختار ديواني در قالب وزارت نيرو، وزارت جهاد كشاورزي و سازمان حفاظت محيطزيست را دربر ميگيرد، با توجه به كنش و واكنشهايي كه دست كم در 10 سال گذشته در فضاي مجازي شاهد آن بوديم، حضور و اثرگذاري بسيار پررنگتري از نخبگان و كارشناسان اين سه بخش انتظار ميرفت ولي افسوس كه گويا كنشگري مجازي يا همان كنشگري «كليكگري»، جايگزين كنشگري و كوشندگي واقعي و اثرگذار شده و از اين روي شاهد هيچ كنش و واكنش موثر و حقيقي براي گزينش بهترينها در اين بخشها نبوديم. از اين روي بزرگنمايي نيست اگر چنين ارزيابي كنيم كه جامعه مدني و جامعه تخصصي، با انفعال و بيحالي، فرصت طلايي و شايد تكرار نشدني را براي اثرگذاري بر روند تصميمات در اين بخشها دست كم براي چهار سال پيش رو از كف داد.
اگرچه در بخش محيطزيست از وضعيت به نسبت بهتري برخوردار بوديم ولي اين برتري نسبي هم به اجماع نهايي جامعه مدني و كارشناسان روي يك فرد مشخص كه همه ابعاد برنامهها و كارنامههايش واكاوي شده باشد نينجاميد.
در بخش كشاورزي، امنيت غذايي و آب با آنكه از تعداد بسيار بيشتري كارشناس و استاد و پژوهشگر و ... نسبت به بخش محيطزيست برخوردار است، ولي آشكارا وضعيت بهشدت بدتر و نااميدكنندهتر است.
اهميت ريشهيابي اين انفعال، بيتوجهي، نااميدي، ترس، عافيتطلبي، مصلحتانديشي يا هر چيز ديگري كه بتوان بر اين رويه نام نهاد، به نظر نهتنها دستكمي از اهميت اينكه چه كسي وزير بشود ندارد، كه حتي از خود انتخاب وزير مهمتر و حياتيتر است چرا كه با پديدهاي بهشدت آسيبزا به نام «سكوت نخبگان» مواجهيم.
فراموش نكنيم كه رييسجمهور با هر هدفي كه واكاوي آن در اين نوشتار كوتاه نميگنجد، براي نخستينبار حق قانوني خود براي گزينش همكارانش در هيات دولت را با مردم به اشتراك گذاشت. اگرچه نقدهايي به شكلگيري ساختار كميتهها وارد است ولي به هر روي ميشد با حضور موثر نخبگان، بر كاركرد بهينه همين كارگروههاي ضعيف اثرگذاشت و از فرصت پيشروي در راستاي منافع ملي بهره بيشتري برد.
هرچه بگوييم كه همه اينها نمايش بوده يا انتخابها در جاي ديگر انجام شده و از اين دست تحليلهايي كه حتي ممكن است درصدي درست هم باشد، ولي باز هم ميشد با قدرت جامعه مدني و حضور پررنگ نخبگان ضمن استفاده بهينه از اين فرصت، اين روند را اصلاح و دستهاي پشت پرده را كوتاه كرد.
افسوس كه همه كنش و واكنش ما، مجازي شده و نخبگان و كارشناسان، با سكوت و انفعال، ميدان را به پشت پردهها و اهل سياست واگذار كردند. به قول مولانا جلالالدين پارسي، «ما همه شيريم، شيران علم/ جنبمان از باد باشد، دم به دم»