• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4090 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت

چند شعر از موسي بندري

بازيگوشي ابرها

همين طور است كه عشق‌ام به دل كندن است

به دل كندن ستاره‌ها به نيمه شب

به دل كندن بازيگوشي ابرها

چه ببارند چه به نبارند

چه خنده‌ات را داد اين شب‌ها بكنم

به نيمه‌شب‌ها به نيمه‌شب‌ها

كه خاموشي‌ام از همه اشيا

به ساكت اين هوا چيزي بگو

روسري‌ات بر بند كلاه من به گيره

خال خالي اين صدا

پاشان به چه صدا

كه به صدا نرسيدن اين همه است

و پرندگان خواب‌ام بي‌تابي مي‌كنند

 

فرازهاي آب

من خواب رفته‌ام

تو خواب رفته‌اي

خواب خواب‌ها جرقه مي‌زند و مي‌پراكند

امروز دست‌هاي تو است

اين پروانگان كه عسل جنون رنگين‌اند

امروز دست‌هاي تو

از باد بلوچ و رودزار دوركوه مي‌تابد

خبر كه نمي‌كند

اين اسب بالدار كه در ساحل يورتمه مي‌رود

خبر كه نمي‌كند

كه فرازهاي آب مي‌رمد اين آهوي شن

شريان‌هاي روشن ديداراند

در نمناكي مردمك‌ات

در خيال‌ها و خرمي‌ها عصري گم‌شده

عصري سرشار از تلألوء باد زرين

كه از شاخ و برگ كنارستان موج مي‌كشد

 

 

به ساكت اين هواي نيمه‌شب

به ساكت اين هواي نيمه‌شب‌ام

قايق دور ايستاده

قايق دور ايستاده و دير

و هرني رنگين تو با موجي‌اش به بازي است

ديگر زمزمه كولر است و

هواي بادي كه به شمال خود است

از جنوبي‌ترين يقه تو

كه پر از عطر انبه است

عطر گارامزنگي و عطر گل گل ابريشم

پيراهن‌ات را دور روز پيش گريه كردم

سر در هوا

و هوا به چاك چاك پلك‌هايم به رقص

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون