كتاب را زنده نگه داريم
سميرا رستگارپور
وقتي پاي كودك بيماري در ميان است، قلبها ميلرزد و چشمها براي تسكين درد او دودو ميزند. چه خوب كه هنوز اين حسها در ما زنده است. همين كه قلبمان به درد ميآيد و به هر دري ميزنيم كه خوبش كنيم.
اما يك موقع هم بيا بشنو كودكي گرسنه است. كه چارهاش چلو و خورش نيست و نخواهد بود. بيا بگو ذهن يك كودك خوراك ميخواهد. خوراكي از كلمات، شعرها، قصهها و افسانهها كه بشنود و ببيند و بگردد در عالم. يك موقع هم بيا بگو پاي كودكي در ميان است كه سقف خانهاش از حصير و چوب است در محرومترين نقطه اين سرزمين و چيزي جز كپر نديده و كمي رويا ميخواهد. اندكي خيال طلب دارد از اين دنيا. اصلا همين شد كه به كمپين #با_كتاب_تا_كپر پيوستيم تا با ماهنامه قلك همراه شويم كه 2500جلد كتاب براي بچههاي كپرنشين سيستان و بلوچستان بفرستند. ميگويند عقل سالم در بدن سالم. اما بيا فكر كنيم شايد بدن ناسالم كودكي را بتوانيم با عقل سالمش بهبود ببخشيم. فكر ميكنم بچهاي كه كتاب ميخواند كمتر حسادت ميورزد. كمتر اندوهناك زندگي پر زرق و برق ديگران ميشود. كمتر از آينده ميترسد، كمتر اهل خرافه و گزافهگويي ميشود چرا كه بهجاي هزاران نفر زيسته و هر چه بخواهد در كتابها ميبيند و ميشنود و تجربه ميكند. بعد ميتواند راه خودش، راه خودِ خودش را انتخاب كند. شايد بچهاي كه كتاب ميخواند خودش را زودتر ميتواند بشناسد. با احساساتش راحتتر كنار ميآيد. براي گرههاي درونش راحتتر راهحل پيدا ميكند. به خاطر مواجههاش با تنوع آدمها و زندگيها، آرامتر است. چرا كه خوانده و ميبيند كه هيچ چيز اين دنيا، نه شادي و نه غمش پايدار نيست. بچهاي كه كتاب ميخواند، اميدوارتر است و شوخياش با دنيا بيشتر. اگر در دنياي بيرون چيزي براي خنديدن نداشته باشد كتاب ميتواند او را بخنداند. اگر بر سرش دست گرم و پرمهري نداشته باشد، لااقل ميتواند بفهمد در اين دنيا، پيش از اينكه به اين روز بيفتد، شادماني و عشق وجود داشته است. من ايمان دارم چنين بچهاي عاقبت روزي ميتواند در اين عالم عشق را كشف و به نام خودش ثبت كند. شايد روح سالم بتواند بدن را هم تا جايي كه ميتواند سالم نگاه دارد. فكر ميكنم براي كودكي كه محدوديتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي خانواده و شهرش دست و پايش را هر جور فكر كني بسته كه بيشتر و بهتر نبيند و نشنود و زندگي نكند، كتاب، خوراك سالمي است كه زنده نگهش دارد. يك بار هم بيا بگو جاي خوراكي و پول و لباس، برايش كمي خيال ميفرستم كه آدميزاد به خيال زنده است.