• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4099 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۷ خرداد

آخرين بازماندگان روشنفكري

سيد علي ميرفتاح

آنهايي كه حضوري فعال در فضاي مجازي دارند، عموما با روزنامه‌نگاران بدند و آنها را به ديده تحقير و تخفيف مي‌نگرند. روزنامه‌نگاران كم دشمن داشتند، كاربران شبكه‌هاي مجازي هم به آنها پيوستند. به خصوص آنها كه در اين محيط‌هاي جديدالتاسيس اسمي در كرده‌اند و طرفداراني را صاحب شده‌اند، به بهانه‌هاي سياسي و اجتماعي، گاهي هم بي‌بهانه، روزنامه‌نگاران را درشت مي‌گويند و به صفات زشت متصف‌شان مي‌كنند. در همين موج‌هاي نااميدي و پشيماني كه اخيرا راه افتاده، ديدم كه با طعنه و تسخر روزنامه‌نگاران را روزماله‌گاران ناميده‌اند. از ديد آنها «ما» ماله به دستاني هستيم كه گندكاري‌هاي صاحبان ‌قدرت را ماله مي‌كشيم و بدعهدي و خيانت سياستمداران را لاپوشاني مي‌كنيم. چون ما از اميد حرف مي‌زنيم و مخاطبان خود را به مشاركت سياسي دعوت مي‌كنيم و از مردم مي‌خواهيم تا همچنان صبوري كنند و دست به اقدامات ماجراجويانه و پرهزينه نزنند، ترسو و آلوده‌دامن و طفيلي قدرتيم و همچون فيتوپلانگتون از كانون‌هاي زر و زور و تزوير ارتزاق مي‌كنيم، اما آنها كه با خيال راحت در كانال‌شان فحش مي‌دهند، در پيج‌شان به همه بد مي‌گويند و در فضاي خصوصي اخيرا عمومي شده‌شان زير ميز مي‌زنند و كافه را به هم مي‌ريزند، آزاده و قهرمان و مبارز و بانمكند... اكثر آنهايي كه در محيط‌هاي مجازي رسانه‌هاي يك‌نفره راه انداخته‌اند معمولا هرچه مي‌خواهد دل تنگ‌شان مي‌گويند، هيچ ترتيب و آدابي هم نمي‌جويند. گاهي خبري دروغ را نشر مي‌دهند، بي‌آنكه كسي بازخواست‌شان كند، گاهي خبري راست را كج بازتاب مي‌دهند، بي‌آنكه كار و بارشان به خطر بيفتد و گاهي هم از سر شوخي وتفنن جبهه يك نفره باز مي‌كنند و با هرآنكه جز خود، درمي‌افتند و از ديگران متوقعند تا در اينها به چشم قهرماناني ناسازگار و تطميع‌ناپذير بنگرند. اتفاقا از سر همين تصور نادرست است كه عجب دامن‌شان را مي‌گيرد، فريفته گفته‌ها و نوشته‌هاي مغلوط خود مي‌شوند، لايك ديگران گمراه‌شان مي‌كند و تشويق شديد و غليظ حضار وامي‌داردشان تا ضمن بالا بردن خود، ديگران را – در صدر ديگران، روزنامه‌نگاران را- پايين بياورند. در اين ميان يك اتفاق بد ديگر ‌هم افتاده و آن اين است كه توقع عمومي از روزنامه و روزنامه‌نگار بالا رفته. حتي آنهايي كه مطلقا روزنامه نمي‌خرند و روزنامه نمي‌خوانند طوري درباره ما حرف مي‌زنند كه گويي همه دروغ‌ها و خيانت‌ها و سياهي‌ها و بي‌توفيقي‌ها و تهمت‌ها از سواد نوشته‌ ما تراوش مي‌كند و دنيا را برمي‌دارد. اصلا بحث ايران و خارج نيست. چون نيك بنگري همكاران امريكايي و اروپايي ما هم وضع و حال بهتري ندارند، هرچند هنور بازارشان به كسادي بازار ما نيست. قديم، تا همين چند سال پيش اگر رييس‌جمهور امريكا مي‌خواست حرفي با مردم بزند يا پيامي بفرستد ناچار بود به سراغ اهل رسانه برود و از آنها بخواهد تا وسيله انتشار حرفش را فراهم كنند. همه روساي جمهور دفتري داشتند كه كار رسانه‌ها را سامان مي‌داد. ترامپ اما به اين فكر افتاد تا بي‌اعتنا به خبرنگاران و حرفه خبرنگاري، شخصا يك رسانه دونبش بزند و بي‌حضور ويراستار و دبير و سردبير هرچه را به عقلش مي‌رسد بگويد و از تبعاتش هم نهراسد. از ديد آدم‌هاي بي‌سواد و لاابالي، روزنامه‌نگاران - بلكه روشنفكران- موي دماغند. خبرنگاران با ملاحظات و محظوراتي كه دارند مانع از آن مي‌شوند تا همه حرف‌ها توفيق نشر يابند وبه زيور طبع آراسته شوند. آنها با ويراستاري خود بسياري از لاطائلات را از صحبت‌هاي سياستمداران مي‌زدايند و جلوي پخش بسياري از ياوه‌ها را مي‌گيرند. مسووليت‌هاي اجتماعي باعث مي‌شود تا روزنامه‌نگاران صلح‌طلب، جلوي نشر كلمات جنگ‌طلبانه و آتش‌افروزانه را بگيرند و حرف‌هاي درشت طرفين را سوهان بكشند و نزاع مقدر را به تعويق بيندازند. بي‌جهت نبوده كه روزنامه‌نگاران را در صف روشنفكران نشانده‌اند. مسووليت‌هاي اجتماعي دست و قلم روزنامه‌نگار را مقيد به قيود مصلحت‌طلبانه مي‌كند و او را وامي‌دارد تا جلوي جنگ و ظلم و تباهي را بگيرد. حتي با وجود اينكه سرمايه‌داران در روزنامه‌ها نفوذ كرده‌اند و سايه سنگين صهيونيست‌ها بر روزنامه‌هاي بين‌المللي سنگيني مي‌كند، اما كماكان روزنامه‌نگاران جزو روشنفكران فرهيخته‌اي هستند كه براي برقراري صلح هزينه‌هاي سنگين مي‌پردازند. همين است كه موجودي مثل ترامپ چشم ديدن روزنامه‌نگاران را ندارد و ترجيح مي‌دهد تا حرفش را از بلندگوي شخصي خودش پخش كند. بر ترامپ حرجي نيست. معلوم است كه دنبال چه چيزي است. تعجب من از آنهايي است كه قدر و تاثير كلام را نمي‌دانند و با بي‌مبالاتي هرچه تمام‌تر و البته كه با بي‌مسووليتي، زمينه‌هاي كينه و نفرت و دعوا و نزاع را فراهم مي‌آورند. اينها دقيقا مصداق همان جمله سعدي‌اند كه سخن‌چين بدبخت هيزم‌كش است. اينها هيزم مجازي جمع مي‌كنند تا در همه عرصه‌ها دعواهايي هرچند كوچك را به جنگ تمام‌عيار بكشانند. خوبي روزنامه‌نگاران و روشنفكران اين است كه قدر كار خود را مي‌دانند و بر نفوذ كلام خود واقفند بر عكس عوامي كه از بد حادثه دنياي مجازي را به اشغال خود درآورده‌اند و از تبعات كار خود نيز بي‌خبرند. اسم روزنامه‌ها بد دررفته كه سياه‌نما هستند و نااميدي را ترويج مي‌كنند. اين هم از بداقبالي ما است كه در چشم ديگران اين‌طور ظاهر شده‌ايم. منظورم اين نيست كه از خود رفع اتهام كنم و گناه سياه‌نمايي را به گردن كاربران دنياي مجازي بيندازم. در اين زمينه ما يك گناهكار نداريم بلكه ليست بلندبالايي از گناهكاران داريم كه شبكه‌هاي مجازي هم جزيي از آنها هستند. عرضم اين است كه هرجا مي‌بينيد دارند به روزنامه‌نگارها حمله مي‌كنند بايد ببينيد چه پروژه‌اي را دارند پيش مي‌برند كه روزنامه‌نگاران مانعش شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون