• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4106 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۰ خرداد

فريب خورده و رها شده

سيد علي ميرفتاح

به طرف گفتند حالا كه كنار پادگان خانه كردي، آيا سروصداي نظامي‌ها تاثيري بر روح و روانت نگذاشته؟ جواب داد نع، نع، نع، نع. اين لطيفه معروف‌تر از آن است كه توضيحي ضميمه‌اش كنم و بگويم آن نع نع را به آهنگ اك، او، ئه، آر بخوانيد. شبيهش، چندتاي ديگر هم ساخته‌اند. از سر خوش‌ذوقي «طرف» اين جوك را برده‌اند و با فرودگاه و ايستگاه قطار و مدرسه و اتوبان همسايه‌اش كرده‌اند تا ما ضمن خنديدن به ريشش بفهميم كه تاثيرپذيري آدمي بيش از چيزي است كه گمان مي‌كند. ما معمولا تصوير واقع‌بينانه‌اي از خود نداريم. اگر بشنويم همه معتادهاي دنيا با يك دود و دو دود معتاد شده‌اند، خودمان را استثنا مي‌كنيم و چنين مي‌پنداريم كه قصه ما با بقيه فرق دارد و ما جزو معدود نخبه‌هايي هستيم كه مي‌توانيم توي دريا برويم و خشك بيرون بياييم. فكر مي‌كنيم اگر بقيه مردم دنيا كنار دامداري خانه كنند بعد از مدتي حرف زدن‌شان عين ماغ كشيدن گاو مي‌شود اما ما نه. هزار سال هم همسايه گاوداري باشيم ذره‌اي از خلق و خوي گاو متاثر نمي‌شويم و اگر كسي در اين باره چيزي بپرسد، شديد و غليظ جوابش مي‌دهيم «نااااااااااا». قضيه تلويزيون و شبكه‌هاي ماهواره‌اي دقيقا همين است. روزي 10 ساعت بيشتر پاي تلويزيون مي‌نشينيم و بيهوده خود را قوت قلب مي‌دهيم كه «تاثير‌پذيري مال عوام است، تو كه اين چيزها متاثرت نمي‌كند و ظاهر و باطنت را عوض نمي‌كند...» زهي خيال باطل. چون نمي‌توانيم خودمان را از بيرون ببينيم متوجه تاثيرپذيري‌مان از رسانه‌ها، به خصوص شبكه‌هاي ماهواره نيستيم. ماهواره نه تنها سبك زندگي و خورد و خوراك ما را دستكاري كرده بلكه عقيده و مرام ما را تغيير داده و از ما موجودي رقت‌انگيز ساخته؛ موجودي كه جلوتر از اينها در جلسات بازاريابي و برنامه‌سازي طراحي‌اش كرده‌اند. بگذاريد يك مثال دم‌دستي بزنم. 10‌ سال پيش كسي تيراميسو را نمي‌دانست خوردني است يا پوشيدني. شايد آنهايي كه زياد به خارج سفر مي‌كردند يا گروهي كه بيش از معمول غربي بودند احتمالا مي‌دانستند اما مردم عادي نه. به لطف زياد نشستن پاي شبكه‌هاي ماهواره الان در هر دكه‌اي در هر كوره‌دهي برويد، مي‌بينيد كه پشت شيشه‌اش نوشته تيراميسو موجود است. من نخورده نيستم و متوهم هم نشده‌ام كه غربي‌ها لاي تيراميسو بمب فرهنگي كار گذاشته‌اند تا ما را بي‌هويت كنند بلكه ساده و روشن دارم عرض مي‌كنم كه ما بي‌آنكه حواس‌مان باشد داريم كم‌كم به رنگ و شكل موجود چندش‌آوري درمي‌آييم كه طرحش را شبكه‌هاي مبتذل ماهواره ريخته‌اند. وقتي در روزهاي تعطيل خانوادگي پاي ماهواره مي‌نشينيم و با بالا و پايين كردن كانال‌ها شب را به روز و روز را به شب مي‌دوزيم، طبيعي است كه پاي لرزش هم بايد بنشينيم و در فكر و زندگي تغيير رويه اساسي بدهيم. شروعش با تيراميسو است اما ادامه‌اش سبك زندگي و بعدش هم تغيير در باورها و عقايد است. باز هم اگر آگاهانه و ارادي تن به اين تغييرات مي‌داديم، چندان جاي نگراني نبود. مثل تركيه. مشكل اينجاست كه رفته رفته و ناخواسته به خود مي‌آييم و مي‌بينيم، بلكه خودمان هم نمي‌بينيم، از بيرون مي‌بينندمان كه تبديل به دابه‌اي غيرقابل تحمل شده‌ايم. مشكلي كه من با ماهواره دارم همين است. آدم‌ها جلوي چشم‌مان دارند عوض مي‌شوند و چنان‌كه آدمي لباس عوض كند، در انظار عمومي باورها و عقايد خود را عوض مي‌كنند، حرف‌هاي جديد مي‌زنند، چيزهاي جديد تمنا مي‌كنند و از زاويه شبكه دلخواه‌شان دنيا را مي‌بينند. قبحي كه 10 سال پيش همجنسگرايي در باور عمومي داشت قابل مقايسه با الان نيست. اين قبح را مدرسه و رسانه‌هاي داخلي و معلمان اخلاق نشكستند. كتاب‌هاي فلسفي و جامعه‌شناسي هم نشكستند. بلكه زحمتش تمام و كمال افتاد به گردن ماهواره تا با فيلم وگزارش و مصاحبه روي مخ مخاطبان كار كند و كردار و گفتار آن اقليت شرمنده را عادي جلوه دهد. بحث مشروب هم همين است. ايضا بحث لباس و مهماني و محاوره و سگ و... من الان نمي‌خواهم عين پيرمردهاي فاميل توي سر جوانان بزنم و آنها را به بي‌اخلاقي متهم كنم و راه چاره را در شكستن و بستن ماهواره جست‌وجو كنم. نه، ماهواره جمع شدني نيست هرچقدر هم زور بزنيم بيشتر به رونق بازارش كمك كرده‌ايم. منظورم اين است كه از خودمان بپرسيم آيا حواس‌مان به اين همه نقش‌پذيري از ماهواره هست؟ آيا هيچ فكر كرده‌ايم كه از دل آموزش‌هاي مستقيم و غيرمستقيم ماهواره چه موجودي سربيرون مي‌آورد؟ مي‌دانم كه اين حرفم برخورنده است و احتمالا كاربران ميليوني ماهواره شبكه‌هاي اجتماعي را مي‌رنجاند. اما بالاخره لازم است يك جايي بايستيم و حرف حق بزنيم و به اين پير و جواني كه پاي ماهواره و اينترنت عمر تلف مي‌كنند بگوييم كه به خدا قسم از دل آموزه‌هاي بودار و سياسي نظام سلطه چيز خوبي بيرون نمي‌آيد. نه كتاب مي‌خوانيم، نه فيلم درست و حسابي و ارزشمند مي‌بينيم، نه در احوال جهان تامل مي‌كنيم، به جايش از خروس‌خوان تا بوق سگ دل به برنامه‌هاي مبتذل مي‌دهيم. حاصل دل دادن به شبكه‌ها و كانال‌ها مي‌شود موجود خودخواه و بي‌منطقي كه جز به لذات آني خودش به چيز ديگر فكر نمي‌كند ايضا تصوري كه درباره خودش دارد اين است: فريب خورده و رها شده. تربيت‌شده‌هاي ماهواره و اينترنت، طفلي‌ها زود فريب مي‌خورند، سخت سر عقل مي‌آيند و از بد حادثه با اندك نسيمي به عضويت كمپين‌هاي دروغي درمي‌آيند. كمپين‌هايي كه به نظام سلطه و سرمايه‌داري كمك مي‌كند و تقويت آنها را رقم مي‌زند... به خدا اگر فكري نكنيم عنقريب زامبي‌ها به جان‌مان خواهند افتاد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون