• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4121 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۷ تير

شانه‌هاي كوه

شعرهايي از ستار جانعلي‌پور

 

 

به دختر كوچكت نگاه مي‌كني

غروب‌هايي بود كه مي‌شد سرخي‌اش را

با فشار پاك كني

پاك كرد و آفتابش را

چون پرتقالي چيد

بعد مي‌گويي: «ياد آن پاك‌كن‌ها و پرتقال‌ها بخير»

به دختر كوچكت نگاه مي‌كني كه سعي دارد

غروب را با پاك‌كني از كار بيندازد

و آفتاب را

چون پرتقالي آب بگيرد

اما نمي‌شود

 

تو را اين گونه فهميده‌ام

چون تيك تيك ساعت

زمان را جلو مي‌كشي و چون بهمن

شانه‌هاي كوه را سبك مي‌كني

بهار را از سر مي‌گيري

و آفتاب را

از راهي كه هر روز

مي‌رفته برمي‌گرداني

بر سر شاخه دست مي‌كشي

و پاييز را آسان مي‌كني

تو را اينگونه فهميده‌ام

 

موش

چطور مي‌خواهي

به موش كوري كه سعي دارد

دنيا را ببيند بگويي:

برو تو سوراخت

دنيا جاي خوبي نيست

و به روباه بگويي:

اين‌بار، فقط اين‌بار دست نگهدار

چطور، وقتي خودت

نقش روباه را بازي مي‌كني؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون