• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4122 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۹ تير

مبصر مردم نيستم

چطور؟

براي اينكه دوبي روزي تل خاك بود، حالا به ما فخر مي‌فروشد. بايد به او گفت كه تو صد وپنجاه هزار نفر جمعيت داري، ما هشتاد ميليون. تو جواب صدو پنجاه هزار نفر را مي‌دهي، تمام جزاير امارات عربي با چنين جمعيت‌هايي ثروت‌هاي بيكران به دست آورده‌اند. حالا ما دست و بال‌مان بسته است.

فيلم «دلم مي‌خواد» به خوبي راوي چنين مشكلاتي است اما راهكار چرا ارايه نمي‌دهد؟

من نسخه براي كسي نمي‌پيچم، مبصر ملت كه نيستم. نوع زندگي‌اي كه دارم اين است كه اگر هنوز صبح‌ها بلند مي‌شوم كار مي‌كنم به جوان‌ها مشاوره مي‌دهم. به خاطر اين است كه اگر هفتادوهفت سالم است نبايد دراز بكشم منتظر عزراييل باشم. به نظرم هر كسي براي خودش بايد راهكار و راحتي پيدا كند و نقطه‌اي كه دلش آرام باشد را پيدا كند؛ بچه كه بوديم تلويزيون و راديو به اين شكل امروز نداشتيم، كتاب مي‌خواندم، از ده سالگي ديگر هديه غير از كتاب قبول نمي‌كردم عاشق اين بودم كه بدانم دنيا چگونه است كتاب‌هاي بالزاك را مي‌خواندم آن دريچه ما به جهان بود. الان ديگر همه، همه‌چيز را گوگل مي‌كنند. بالاخره اسم كسي را در گوگل مي‌زني شناسنامه‌اي بيرون مي‌آيد. اما هرچه هست من مملكتم را دوست دارم هيچ جايي نمي‌روم همين جا دلم مي‌خواهد زندگي كنم. نه شغل خارجي، نه درس خارجي، حتي فيلم ساختن در خارج براي من جالب نيست.

اين به معناي خرده‌گيري به همكاراني كه در خارج از كشور فيلم مي‌سازند، نيست؟

به هيچ عنوان. هم فرهادي و هم بيضايي از دوستان من هستند. اما من مي‌گويم مبصر مردم نيستم چيزي كه مي‌گويم از طرف خودم مي‌گويم؛ علاقه من اين است كه يكسري كارها را بكنم. براي بچه‌هاي ايراني درس بدهم. خرده گرفتن نيست. هركدام از ما تصميم مي‌گيريم راجع به زندگي‌مان تصميم بگيريم. دوست ندارم خارج از ايران باشم اما راجع به ايران فيلم بسازم. اين مثل اين مي‌ماند كه كنار گود بشيني و بگويي لنگش كن اين را نمي‌پسندم ودر كتم نمي‌رود. اما اصغر از فيلمسازان بااستعداد سينماي ايران است.

به اين نكته بايد توجه كرد كه شرايط حرفه‌اي فيلمسازي در هر كشوري براي هر كارگرداني پيش بيايد.

بله. تنها موردي كه ممكن است در وضعيت موجود جاي ديگر زندگي كنم به خاطر خانمم است او سر بچه اول ما قلبش اشكال پيدا كرد. در اين پنجاه سال سه دفعه تا به حال قلبش عمل شده باز بايد قلبش عمل شود. مثلا اگر قرار باشد به خاطر قلبش از كانادا جايي نرود من هم پيشش مي‌مانم.ضمن اينكه سال‌هاست مي‌خواهم راجع به فروغ فرخزاد فيلم بسازم مجبورم به جاي ديگر بروم بايد در فضاي مشابه مملكت ما فيلم روايت شود آن هم به خاطر باورپذيري فضا چون در زماني كه او زندگي و فوت كرده حجاب نبوده و ما بايد واقعيت را ترسيم كنيم.

قرار بود فيلمي در آلمان بسازيد.

مي‌خواستم فيلمي در برلين بسازم. ولي باز آن فيلم هم وصل بوده به مملكت ما. زن جواني كه در سفارت كار مي‌كند بار فيلم با اوست. به دنبال شوهرش به آلمان مي‌رود اما وقتي پشت در خانه مي‌رسد پيرزني به او مي‌گويد شوهرت را ديشب كشتند؛ فيلم ماجراي اين زن است كه براي تشكيل خانواده در اجتماعي كه نمي‌شناسد، ادامه پيدا مي‌كند.

چرا ساخته نشد؟

ما بارها رفتيم آلمان و هفتادوپنج درصد بودجه تامين شد؛ اما مساله به وضعيت داخل مملكت ربط پيدا مي‌كرد اسم فيلم «سفر به تاريكي» بود بعدها به اين اسم سريال ساخته شد. به طور كل من دنبالش نيستم به تاجيكستان بروم فيلم بسازم به صرف اينكه خارج از ايران باشد. ولي موقعي كه اصغر مي‌نويسد هنرپيشه‌هاي بزرگ خارجي همكاري را قبول مي‌كنند و با موفقيت كار را انجام مي‌دهد از اين بيشتر نمي‌توانم خوشحال شوم هم دوستم است و هم تا جايي كه مي‌توانم كمك مي كنم.

آخر فيلم مهناز افشار ديالوگي دارد با اين مضمون كه بچه‌ها مهم هستند.

بله، براي اينكه بچه‌ها واقعا مهم هستند يك نوه دارم 16 سال و نوه ديگرم 16 ماهه است. هر موقعي كه به نوه كوچك خودم نگاه مي‌كنم اولين فكرم اين است كه خدايا « آيريس» بيست سالش شده اين در چه جوي زندگي مي‌كند بعد فكر مي‌كنم به احتمال 99 درصد من زنده نيستم. اما دغدغه‌ام هميشه بچه‌ها هستند.

با اين وجود معتقدم نسل بعدي نسل شاد‌تري است. براي اينكه مملكت زيباتر و بي‌خطر‌تري خواهند داشت. نسلي در راه است كه همه خوشحال به دنيا مي‌آيند.

در همه فيلم‌هاي‌تان گريزي به مرگ مي‌زنيد.

توجه به مرگ باعث مي‌شود به زندگي بيشتر توجه كنيم وقتي مي‌دانيم در انتها قرار است به كجا برويم؛ پس تا وقت داريم خوب زندگي كنيم.

آقاي كيانيان با توجه به سن وسالي كه دارد يكي از بهترين بازي‌هاي خود را ارايه داده. حركات موزون و هماهنگ را به خوبي انجام مي‌داد. سواي از متفاوت بودن بازي ايشان.

كلاس رقص رفت؛ خانم عاطفه تهراني طراح رقص بود رضا پيش او تمرين مي‌كرد. رضا آرتيست درجه يكي است اداي هر چيزي را مي‌تواند دربياورد.

با توجه به شرايط سني او ايفاي چنين نقشي برايش سخت نبود؟

رضا فقط 10 سال از من كوچك‌تر است. او جوان است (مي‌خندد) شصت‌وهفت سال دارد. اما از نظر من رضا بهترين بازيگر است. تجربه خيلي خوبي با او دارم. رضا كيانيان بازيگر جويايي است. خودش سر «يه بوس كوچولو» عكس ساموئل بكت آورد و به ما پيشنهاداتي داد او با توشه شخصي مي‌آيد سر فيلم. راجع به نقش كاملا فكر مي‌كند و ما با هم ساعت‌ها حرف مي‌زنيم. آدم بااستعدادي است در زمينه بازيگري از خودش مايه مي‌گذارد بازي‌اش خيلي خوب است چون متفاوت است خوب است يه مقداري زيادي به خودش مربوط مي‌شود.

اينكه چنين بازي‌هايي در جشنواره مورد قضاوت قرار نمي‌گيرد سوال مهمي را در ذهن به وجود مي‌آورد.

جايزه جشنواره‌ها اكثرا سياسي است به خصوص مال ما. جالب است كارگردان‌ها وقتي جايزه نمي‌گيرند قهر مي‌كنند. و جالب تر اينكه جايزه هم مي‌گيرند، قهر مي‌كنند. من بها نمي‌دهم.

يعني به جايزه نبايد بها داد؟

جايزه من مردم هستند؛ مردم هستند كه مخاطبان فيلم‌هاي ما هستند. با علاقه به سمت ما مي‌آيند تا با ما عكس بگيرند؛ همين خودش جايزه است.

همين شد كه سيمرغ‌هاي‌تان را پس فرستاديد يا اينكه جنبه دلخوري داشت؟

وقتي سازمان سينمايي در خانه سينما را مي‌بندد جايزه هم بخورد تو سرش.

آخر سيمرغ شما ربطي به دوره مديريت شمقدري نداشت ؟

بالاخره يك جور بايد عكس‌العمل نشان داد. من كه چريك نيستم، فحاشي هم بلد نيستم. در خانه سينما را بستين پس جايزه شما را هم نخواستيم.

به نظر مي‌رسد طي چند سال اخير كمي ريتم و دور فعاليت‌تان تندتر شده؛ موافقيد؟

براي اينكه احساس مي‌كنم وقتم كمتر شده.

از چه جهت؟

وقتي 77 ساله هستيد آينده كوتاهي در مقابلت مي‌بيني.

اما از آينده كسي خبر ندارد.

در هر صورت ممكن است پس فردا اتفاق بيفتد من كه نمي‌دانم. به همين جهت ريتم كارم را تندتر مي‌كنم. ظرف چند روز آينده براي ساخت فيلم بعدي اقدام خواهم كرد.

به لحاظ كيفي فيلم بهمن فرمان‌آرا نمره قابل قبول‌تري از فيلم‌هاي در حال نمايش روي پرده مي‌گيرد. فيلم‌هايي كه اين روزها نمايش داده مي‌شوند همه داستان‌ها شبيه به هم بدون دغدغه.

فيلمسازي آنقدر مشكل است كه جوان‌هايي كه وارد كار مي‌شوند آن قدرت موقعيتي ندارند فقط مي‌خواهند وارد شوند و كار كنند. مثلا بلند مي‌شوند برزيل بروند تا زن بي‌حجاب نشان دهند. مي‌روند تايلند تا بتوانند با چيزي شوخي كنند. هر كس براي خودش راهي پيدا مي‌كند. اما صحبت من اين است كه وقتي داستان فيلمت را به دو نفر نمي‌تواني بفروشي مردم را هم نمي‌تواني به سينما بكشاني، قيمت ساخت فيلم‌ها شده يك ميليارد و نيم. در حال حاضر چهار ميليارد هزينه ساخت فيلم اول كارگرداني است كه من مشاورش هستم.

چه پيشنهادي به جوانان داريد؟

اينكه با سيستم قهر نكنيد. چون سيستم برايش مطرح نيست. حميد سمندريان 10 سال قهر كرد كارگردان بزرگ تئاتركسي 10 سال در خانه‌اش را نزد.

شما جوان‌ها كه عددي نيستيد بخواهيد قهر كنيد. راه‌حل براي تمام معضلات و مشكلات اين است كه كار كنيد. بگذاريم جوان‌ها كار كنند تا پر وبال بگيرند از ميان‌شان فرهادي، درميشيان، اميرمحسن يوسفي بيرون مي‌آيد و فيلمسازان خوب كشف مي‌شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون