«صعبا فريبنده كه اين درم و دينار است! بزرگا مردا كه ازين روي برتواند گردانيد» (تاريخ بيهقي)
نميدانم اين رسم هنوز در ادارات و مراكز آموزشي ادامه دارد يا نه؟ اما در دهههاي گذشته، مرسوم بود كه براي پذيرش كاركنان در ادارات، با آنها مصاحبه ميكردند. براي پذيرش دانشجويان هم به محل زندگي آنها ميرفتند و درباره سبك زندگيشان تحقيق ميكردند كه مثلا آيا از خانهشان صداي موسيقي ميآيد؟ آيا اهل هيات و مسجد هستند؟ آيا طرز لباس پوشيدن و ظواهرشان مذهبي است يا غربزدهاند؟ و چيزهايي از اين قبيل.
در مصاحبههاي استخدامي تلاش ميكردند، راهي براي شناختِ افرادِ معتقد به اسلام و انقلاب پيدا كنند. البته با همان روشهاي آن روزگار و پرسشهايي از اين دست كه آيا در نماز جمعه شركت ميكنيد؟ آيا در راهپيماييها مشاركت داريد؟ حتي گاهي از مصاحبه شونده ميخواستند كه وضو بگيرد و نماز بخواند تا معلوم شود كه او با نماز انس دارد يا نه؟
روشن است كه اين روشها، راه به جايي نميبرد و كم نبودند افرادي كه براي گذار از اين موانع ناگزير به تظاهر و تزوير دچار شدند.
برخي از اين متظاهران و مزوران، چندان در كار خود متبحر بودند كه به مناصب مهم و حساس نيز دست يافتند؛ پديدههايي مانند محمود خاوري از اين قبيل و قبيلهاند.
اما امروز پس از چهار دهه تجربه، اگر بخواهيم از ميان اين همه مديران و مسوولان و صاحبان مناصب، كساني را كه در مدعاي خود، يعني دلبستگي به اسلام و ارزشهاي انقلاب، صادق هستند بشناسيم، به گمان من يك محك بسيار ساده و كارآمد وجود دارد و آن سلب امتيازات و مواهب مادي رياست و مديريت است.
از اين جمع پرشمار صاحب منصب، كه سالياني است داعيه اسلام و ارزشهاي انقلابي دارند و خود را خدمتگزار مردم ميدانند، چند نفرشان حاضرند كه با حقوق معلمي و كارمندي، خادم انقلاب و مردم باشند؟
همان كساني كه سالهاست ميگويند مردم بايد شرايط خطير مملكت را درك كنند و در برهههاي حساس، صبور و مقاوم باشند.
چند نفرشان حاضرند شرايط خطير اين روزها را درك كنند و از مواهب مادي رياستشان دست بردارند؟
چند نفرشان آمادگي دارند كه تمام امتيازاتي را كه در اين ساليان گرفتهاند به خزانه ملي برگردانند؟
چند نفرشان آمادگي دارند كه بگويند فرزندان و بستگان دور ونزديك ايشان، كجا هستند و چه مناصبي دارند و از چه راهي صاحب منصب شدهاند؟
چند نفرشان حاضرند كه فهرست داراييشان را منتشر كنند؟
چند نفرشان حاضرند كه تمام توصيه نامههايي را كه براي اين و آن نوشتهاند منتشر كنند؟
احتمالاً خواهيد گفت كه داوطلبان چنين كارهايي چندان پرشمار نيستند.
اين همان نكته اصلي است كه ميخواستم در اين نوشته بيان كنم. اينگونه افراد هميشه كم شمار بودهاند و همانها هستند كه شايستگي رياست دارند، زيرا عادل هستند و در انديشه روز داوري. همانهايي كه در كار خداي داور، قلب و دغل نميكنند.