يك داور دوستداشتني
حسن لطفي
از داوري و قضاوت خيليها در زندگي عادي كه بگذريم داوري در زمين فوتبال مثل حركت روي لبه تيغ و ديوارِبلندِباريك ميماند؛ آن هم وقتي كه عدهاي اين طرف و آن طرف ديوار ايستادهاند و منتظرند تا به سمت آنها سقوط كني و با فرو افتادن در آغوششان كيفشان را كوك كني؛ كيفي كه اينطور مواقع در دل آدمهاي آن طرف ديوار ناكوك ميشود. اينها را نوشتم تا به مردي برسم كه از وقتي داور مسابقات فوتبال جام جهاني روسيه شد شناختمش و هر روز برايم محترمتر شد؛ مردي كه غريبگيام با دنياي فوتبال و عدم توجهام به داوران زمين سبز باعث اين آشنايي ديرهنگامِ يكطرفه بود. البته حالا هم نبايد دير شده باشد. خصوصا كه ازجام جهاني 2018 اين داور دوست داشتني ميتواند در ذهن ما توي ليست ايرانياني افتخار آفرين قرار گيرد؛ ايرانياني كه با حرف، عمل، اثر، اختراع، علم، خرد، سياست، ورزش، هنر، داوري و... شأن باعث حفظ آبرويي ميشوند كه سالها توسط ايرانيان خوب جمع شده است؛ آبرويي كه حفظش براي بقا و حضور در گفتوگوي تمدنها ضروري است. گفتوگويي كه لازمه انسان متمدن امروزي است و بازارتوليدكنندگان و دلالان اسلحه، فروشندگان داروهاي قابل مصرف در ميدان جنگ، محتكران، ديكتاتورها، كفن فروشان و ... را كساد ميكند. كسادياي كه اگر براي آنها دلار، يورو، ريال و... ندارد براي مردم آسايش و آرامش خواهد داشت. بگذريم. قرار نداشتم اين حاشيه را جاي تعريف از عليرضا فغاني و داورياش توي زمين فوتبال پررنگ كنم. راستش رابخواهيد تيتر نوشته هم ابتدا روستازاده خراساني بود. قصد داشتم از حرفهايي بگويم كه از زبان او اين طرف و آن طرف از او خواندم. حرفهايي كه در بسيارياش او را همچون داورياش در زمين فوتبال، مقتدر اما محترم ديدم. صبور بود و حرمت نگه ميداشت. از آنچه نميدانست دور ميشد. داوري نميكرد. احترام ميگذاشت. و چقدر اين احترام گذاشتن به ديگران، اين پرهيز از داوري وقتي كه در مقام داوري نيستي خوب است. خدا امثال عليرضا فغاني را توي زمين فوتبال، داخل كشور، در جايگاه قضاوت و... زياد كند. اين طوري اجر و قرب ايراني جماعت نزد آشنا و غريبه بيشتر ميشود.