رسانه ها و درياچه اروميه
مسعود تجريشي
در رابطه با نقش رسانه با برنامههاي ستاد احياي درياچه اروميه و لزوم كاهش مصرف آب در بخش كشاورزي، در آذربايجان شرقي مطالعهاي انجام شد كه كشاورزان چقدر با فعاليتهايي كه در مورد احياي درياچه اروميه انجام ميشود آگاهي دارند؟ درصد آشنايي آنها بسيار پايين بود يعني چندان در جريان نبودند كه خشك شدن درياچه اروميه چه تبعاتي روي معيشت آنها دارد. در بسياري مناطق به خصوص در شرق درياچه كه شاهديم مردم و كشاورزان روي اين موضوع حساس هستند به اين دليل است كه عمدتا آنها كساني هستند كه هم خشك شدن درياچه را ديدهاند و هم نمكي كه از گرد و خاك بلند شده بر اراضي آنها نشسته و زمينشان را شور كرده يا درختان را از بين برده است، بنابراين نسبت به تبعات خشك شدن درياچه اروميه بر زندگيشان بسيار هوشيار هستند. به صورت كلي ميشود گفت نخبگان به موضوع حساس هستند و هرچه به لايه كشاورزان و كساني كه كمتر با اخبار سروكار دارند ميرسيم اين حساسيت بيشتر حالت مشاهدهاي پيدا ميكند تا آگاهيبخشي از طريق رسانهها و شبكههاي اجتماعي. مهمترين نكتهاي كه در قالب پيام بايد منتقل شود اين است كه اگر درياچه خشك شود، ميتوان انتظار داشت كه كشاورزي در منطقه از ميان برود. اين پيام به غير از رسانه از طريق ترويج كشاورزي بايد انتقال يابد. اداره ترويج كشاورزي است كه بايد به كشاورزان آموزش دهد چطور با همين ميزان آبي كه دارند مصرف آب را كاهش دهند بدون اينكه در ميزان توليدشان تغييري حاصل شود. اين نقش در همه جاي دنيا به خصوص در كشور ما همان بخش ترويج عهدهدار است. دو سه سال است كه منابع مالي ويژهاي را به اين بخش اختصاص دادهايم و جلسات بسياري هم در تهران و هم در منطقه برگزار كردهايم تا اين آگاهي و توانمندسازي را ايجاد كنند.
نكتهاي كه در مورد كشاورزان وجود دارد اين است كه به هر حال به نفع اوست كه از اين آب استفاده كند و در اينجا يك تضاد منافع بين احياي درياچه اروميه و كشاورزي (و به صورت كلي مصرفكنندگان آب) به وجود ميآيد. براي همين است كه برنامهريزي و طراحي بايد به گونهاي باشد كه دو طرف برنده باشند؛ هم محيطزيست و هم كشاورز. در اين چند سال تجربههاي خوبي در اين حوزه كسب كردهايم، به عنوان مثال در حسنلو كه در منتهي اليه رودخانه است و قبلا متكي به كشت ديم بود و بالاي 5 هزار هكتار زمين كشاورزي داشت. در اين منطقه تالابي بود كه آب آن را به يك مخزن بزرگ منتقل ميكردند و بعد به تپههاي بالاتر پمپاژ ميشد. نكته جالب اين است كه امسال توانستيم با كمك خود كشاورزان 65 درصد از مصرف آب در اين منطقه را كاهش داديم و توانستهايم به كشاورز كمك كنيم و كشاورز به درياچه كمك كند يعني به جاي اينكه چغندر قند و تخم كدو بكارد به سراغ زراعت كلزا و گندم رفته است. اين مثال نشان ميدهد كه ميتوانيم اين منفعت مشترك را ميان كشاورزان و درياچه به وجود آوريم. متاسفانه در تمام برنامههاي موفقي كه به اجرا درآمده است رسانه جايي نداشته. همه برنامهها اينگونه پيش رفته است كه مثلا مدير آب منطقه با هماهنگي ستاد كشاورزان را توجيه كند يا پيگيري كردهايم تا با همكاري وزرات نيرو آب در مخزن سد نباشد اما در اين ميان رسانه رسالت خودش را انجام نداده است و صرفا به برخي پيگيريها قناعت كرده. سال اول اجراي برنامه، صداوسيما يك سريال تلويزيوني با اين مضمون تهيه و چند نشست برگزار كرد. اما ما برنامه داديم براي آموزش كشاورزان و توانمند كردن آنها در حوزه محصولاتي كه به صورت جايگزين ميتوان در منطقه كشت كرد، چند جلسه با صداوسيما برگزار كرديم كه چنين برنامههايي از طريق آنها اجرا شود، مثلا برنامه راديويي تهيه كنند كه كشاورزان به آن گوش بدهند بعد امتحاني برگزار شود و ما به كساني كه در آن قبول ميشوند گواهينامه بدهيم اما از اين پيشنهاد استقبالي نشد. در مجموع ما براي نقش رسانه در حل مشكلات برنامه تدوين شدهاي نداريم كه بدانيم به عنوان مثال كجا روزنامههاي محلي بايد وارد شوند و كجاي كار را بخشهاي ديگر و رسانههاي ديگر به عهده بگيرند. اين يك تجربه نو محسوب ميشود كه اگر ايدههايي در اين مورد وجود داشته باشد ما هم شنيده و ازاجراي آن استقبال ميكنيم. احياي درياچه اروميه يك طرح ملي است و اگر اين مدل را بتوانيم در اينجا پياده كنيم تمريني ميشود تا در نقاط ديگر كشور و طرحهاي ديگر هم از آن استفاده كنيم.
معاون سازمان محيط زيست و دبير ستاد احياي درياچه اروميه