• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3208 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۷ اسفند

درباره رمان «شاگرد قصاب»

قصابي طبقه فرادست

علي مسعودي‌نيا

 شاگرد قصاب
 پاتريك مك‌كيب
 ترجمه پيمان خاكسار
   انتشارات چشمه
 چاپ 1393

«شاگرد قصاب» رماني است كه از منظر فرم روايت، كاملا در ادبيات جهان مسبوق به سابقه است: از يك‌سو به سنت رمان تعليمي و زندگي‌نامه‌اي پيوند مي‌خورد كه طليعه رمان‌نويسي در ادبيات غرب هم با آن پديدار شده، و از سوي ديگر در زمره داستان‌هاي مونولوگ‌محور با يك شخصيت نوجوان/جوان است. مرور آني اين فرم‌ها مي‌تواند به سرعت تعداد زيادي اثر موفق را به ياد ما بياورد: از «ديويد كاپرفيلد» چارلز ديكنز و «هكلبري فين» مارك تواين گرفته تا «چهره مرد هنرمند در جواني» نوشته جيمز جويس و باز از «خشم و هياهو» نوشته ويليام فاكنر گرفته تا «ناتور دشت» نوشته جي. دي. سلينجر. منطق اكثر اين آثار بر پايه «تجربه زيستي» و «تغيير» شكل مي‌گيرد. نوجوان عاصي مشغول سير و سلوكي زميني مي‌شود و تنش‌هايي را با اجتماع از سر مي‌گذراند و نهايتا به يك تغيير اساسي مي‌رسد يا در شكلي نوتر، در عصيان خود ثابت‌قدم‌تر باقي مي‌ماند. «شاگرد قصاب» هم مثل آثار مذكور، بر اساس پيرنگي ماجراجويانه، روايتي است از برخورد نوجواني عاصي با دنياي پيرامونش. «فرنسي برادي» - قهرمان رمان- از همان ابتدا جهان‌بيني مبتني بر طغيان و ناسازگاري خود را علنا به رخ مي‌كشد. او حتي رويكرد خود در اجتماع‌گريزي و اجتماع‌ستيزي را هم در همان سطرهاي نخست آشكار مي‌كند و مي‌گويد به همراه يكي از هم‌پالكي‌هايش عادت دارد كه در گودال‌هايي كه خودشان كشف كرده‌اند مخفي شوند و مردم را ببينند، بي‌آنكه مردم قادر به ديدن آنها باشند. قهرمان داستان پاتريك مك‌كيب از طبقه كارگر انتخاب شده و در همان ابتدا با نوعي نگاه جبر‌باورانه و ناتوراليستي، عوامل محيطي و وراثتي دخيل در شكل‌گيري شخصيتش براي خواننده عيان مي‌شوند: پدري نوشخواره و مادري نيمه‌مجنون و محيط تربيتي خشن. اين ايده حتي در عنوان اثر «شاگرد قصاب» قابل رويت است. «شاگرد قصاب» عنوان ترانه‌اي بومي است كه مادر «فرنسي» به آن علاقه دارد و روايتي است از بي‌وفايي معشوق و انتحار عاشق بيچاره‌اي كه به خيانت فرد محبوبش پي برده است. «مك‌كيب» به موازات اين پيشينه‌سازي شخصيتي، حال و هواي بزهكارانه زندگي «فرنسي» را مطرح مي‌كند و انگار توجيهي مي‌تراشد براي هويت ضد‌اجتماعي او. در عين حال نخستين تنش مهم داستان، درگيري «فرنسي» و «فيليپ» است كه با توجه به زمينه‌سازي‌هاي اوليه به مثابه مبارزه‌اي طبقاتي جلوه‌گر مي‌شود. نويسنده با منشي كم‌و‌بيش بغض‌آلود، «فيليپ» برآمده از طبقه مرفه را معرفي مي‌كند: او تميز است، خانواده خوبي دارد، درسخوان است، دانش زيادي دارد و گنجينه‌اي دارد از كتاب‌هاي كميك‌استريپ. اما اين همه صفت مطلوب را «مك‌كيب» طوري ارايه مي‌دهد كه «فيليپ» در نظر خواننده نه تنها شخصيت جذابي از كار در‌نمي‌آيد، بلكه تمام بلاهاي بي‌دليلي كه «فرنسي» بر سر او مي‌آورد، براي ما لذت‌بخش جلوه مي‌كند. خشم ما از رسته‌اي كه فيليپ نماينده آن است، وقتي شدت مي‌گيرد كه مادر فيليپ فرنسي و خانواده‌اش را مشتي «خوك» مي‌نامد. جنگ طبقاتي از همين لحظه وارد مرحله‌اي جدي و خطرناك مي‌شود و كار را به جايي مي‌رساند كه خانواده فيليپ براي مهار فرنسي به پليس متوسل مي‌شوند. «شاگرد قصاب» مثل اكثر رمان‌هاي سنتي كه از آن سرچشمه گرفته، خشم آنارشيك شخصيت اصلي‌اش را موجه و مستدل مي‌كند و در عوض ارزش‌هاي طبقه مرفه را زير ضربات سنگين نگاه نقاد خود مي‌گيرد. هر‌چند جايي از داستان فرنسي اعتراف مي‌كند كه شايد فيليپ بيچاره بي‌گناه بوده و نبايد اينقدر آزار مي‌ديده، اما اين نداي وجدان هم تاثير چنداني ندارد بر رفتاري كه او در ادامه در پيش مي‌گيرد. تمام اين اوصاف نشان مي‌دهد كه «شاگرد قصاب» با وجود دوراني كه خلق شده و معاصر بودن نويسنده‌اش، اثري است با ساختاري كاملا كلاسيك و حتي آموزه‌هاي مستتر در آن هم بسيار كلاسيك هستند. اما چيزي كه اين تك‌گويي بلند و جذاب را مهم و خواندني مي‌كند، همان كاريزمايي است كه ما را به حمايت از قهرمان ظاهرا فرومايه‌اش وا‌مي‌دارد: چرا اين مجموعه رفتارهاي شرارت‌آميز و هنجارشكن براي ما جذاب است؟ آيا دليلش سست‌بنياني بسياري از مفاهيم اخلاقي و عرفي حاكم بر اجتماع پيرامون ما نيست؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون