مروری بر چهل و هفت سال ایستادگی «تئاتر شهر» در برابر آسیبها و سياستها
ما را به سختجاني خود اين گمان نبود
به مناسبت سالگرد تاسيس تئاتر شهر
بابك احمدی
علی سردار افخمی، طراح و معمار ساختمان «تئاتر شهر» جایی میگوید: «زمین این بنا، در گوشهای از كافه شهرداری (پارك دانشجو) قرار داشت. وقتی بچه بودم در زمان رضاشاه، باغی آنجا بود. (بعدها) از من خواسته شد یك گوشه باغ ساختمان تئاترشهر را بسازم. این باغ به گونهای بود كه از همه طرف دیده میشد؛ هم از طرف خیابان ولیعصر (پهلوی) هم از طرف شمال كه باغ قرار داشت، هم از طرف جنوب كه كوچهای قرار داشت و هم از طرف شرق... چون از همه طرف دیده میشد، به نظر میرسید بهترین طرح برای اجرای چنین ایدهای، یك ساختمان دایرهای است.» پس كلنگ ساخت این بنای دایرهای شكل در سال 1346 به زمین زده شد تا خطوط روی كاغذ پس از پنج سال به ساختمان ساخت رویاهای تئاتر در ایران بدل شود. روایت مشهوری است كه افتتاح رسمی مجموعه تئاتر شهر در سال 1351 و با اجرای نمایش «باغ آلبالو» نوشته آنتوان چخوف به كارگردانی آربی اُوانسیان اتفاق افتاد. اما هستند بعضی هنرمندان قدیمی كه معتقدند تمرین و اجرای آثار نمایشی در تئاتر شهر پیش از اجرای «باغ آلبالو» نیز آغاز شده بود، منتها همهچیز در روز شنبه، هفتم بهمن 1351 رسمیت یافت. به هر روی از آن سال تا امسال، یعنی 46 سال بعد، این بنای مدور زیبای واقع در چهارراه پهلوی اسبق، چهارراه مصدق سابق و چهارراه ولیعصر(عج) فعلی، همچو یك سیب قرمز غلتان بارها در هوا
به دور خود چرخانده شده اما همچنان سر پا ایستاده است. ساختمان رویاسازی كه علیالقاعده روز یكشنبه باید ورودش به چهل و هفتمین سال تاسیس را جشن بگیریم اما شما در سالهای اخیر حتی جرات نمیكنید برای دقایقی در محیط پیرامونیاش بایستید. احاطه تئاترشهر توسط دستفروشان، وجود ایستگاه مترو مقابل مجموعه و شلوغی ناشی از تردد سنگین مردم، احداث یك ساختمان ناقصالخلقه در همجواری بنا و برپایی گعدههای بیپایان بیكاران و بزههای ناشی از آن موجب شد به همین بهانه و در گفتوگو با هوشنگ توكلی، پیشكسوت تئاتر و تلویزیون، نیم نگاهی به بنایی داشته باشیم كه گویا مدیران به كل چشم از آن برداشتهاند.
ماجرای آن «باغ آلبالو» و اولین تغییر كاربری در ساختمان
اداره ساختمان تئاتر شهر ابتدا به سازمان «جشن هنر شیراز» و سپس به رادیو و تلویزیون ملی ایران «صدا و سیمای فعلی» سپرده شد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اداره مجموعه به وزارت فرهنگ و هنر كه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر نام داد، واگذار شد. طرح نمای تئاترشهر، با استفاده از تركیب كاشی به شكل انتزاعی و آجر برجسته كه در دورههای مختلف تاریخی كشورمان، به ویژه معماری ایلخانیان و ستونهای قرینهای تختجمشید ساخته شده است. ساختمانی مدور و خیمهگونه كه تاحدودی یادآور تكیه دولت به عنوان نخستین تماشاخانه عظیم ایران است. سالنهای ساختمان در آن زمان متشكل از «سالن اصلی» و بعدا سالن «چهارسو» بود كه به نام «تالار چهارسو» شناخته شد؛ این درحالی است كه اكنون مجموعه تئاترشهر با پنج سالن متشكل از «اصلی»، «چهارسو»، «قشقایی»، «سایه» و «كارگاه نمایش» كه پس از بازسازی در سالهای اخیر به «پلاتو اجرا» تغییر نام داد، پذیرای تماشاگران و هنرمندان است. پس از افتتاح معتبرترین سالن تئاتر مملكت و اجرای نمایش «باغ آلبالو» یك مساله جدی خودنمایی كرد. جستوجو در پوسترها و بروشور نمایشهای آن سالها به شما میگوید كه از 1351 تا 1357 نمایشهای زیادی در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه نرفته است. هوشنگ توكلی از هنرمندان قدیمی تئاتر نیز در گفتوگو با «اعتماد» به این نكته اشاره میكند: «شما شاهد هستید بعد از برگزاری افتتاحیه اتفاق تئاتری خاصی در تئاتر شهر رخ نمیدهد، چراكه اصولا فضا در اختیار گروهها گذاشته نمیشود تا در این سالن نمایش اجرا كنند. از همین رو بعضا سالن به مركز موسیقی رادیو تلویزیون ملی و فعالیتهایی از این دست نیز سپرده میشود. همان زمان هم استهلاك ناشی از چنین برنامههایی شرایطی به وجود میآورد كه مسوولان ناچار میشوند خیلی زود، یعنی در سال 54 سالن را تعمیر كنند.»از این مقطع به بعد است كه مدیریت تئاتر شهر (در نیمه دوم سال 54) از سوی رضا قطبی، رییس وقت سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به دكتر علی رفیعی جوان كه آن سالها در فرانسه مشغول همكاری با كارگردانان شناخته شده تئاتر جهان بود سپرده میشود. «سابقه تحصیلات و زندگی حرفهای من در فرانسه، بعد هم بازتاب خبر موفقیت اجرای «آنتیگون» مدیریت عامل تلویزیون آن زمان، از من دعوت كرد تا ریاست تئاتر شهر را برعهده بگیرم. وقتی دلیل این انتخاب را جویا شدم، به من گفتند كه قصد دارند تئاتر شهر را در سطح یك تئاتر ملی ارتقا دهند. تمام سعی من در جهت رسیدن به این هدف خرج شد. نخستین اقدامات من با شكل دادن به «گروه بازیگران شهر»، ایجاد كارگاههای دكور و خیاطی مناسب، احداث كتابخانه تئاتر شهر و احداث «تئاتر چارسو» بود. همین دو روز پیش، در میان بریده روزنامهها چشمم به بروشورهای آبونمان تئاتر شهر افتاد كه طی همان مدت نسبتا كوتاه ایجاد كرده بودم. از آغاز تا پایان سال میدانستیم چه كارهایی توسط چه كارگردانهایی قرار است به صحنه بیایند. موسیقی، رقص و تئاتر بلیتهایش پیشاپیش به صورت آبونمان فروش رفته بود.»نخستین هنرمند مدیر تئاتر شهر پیشتر در گفتوگو با «سالنامه 95» اعتماد در این باره توضیحاتی ارایه داده است، از جمله اینكه چه عاملی بعد از اجراي نمایش «خاطرات و كابوسهای یك جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» در سال 55 موجب شد ساواك موجبات استعفای او را فراهم بیاورد: «اجرای «خاطرات و كابوسها...» عواقبی در پی داشت كه ناگزیر مرا به سوی استعفا پیش برد. لذا تئاتر شهر را ترك كردم و خودم را آماده بازگشت به فرانسه كردم. به یكباره با پیشنهاد وزیر فرهنگ و هنر وقت مواجه شدم كه ریاست دانشكده هنرهای دراماتیك را كه آن زمان ابعادی بسیار گسترده اما در عین حال بههم ریختهای داشت به من پیشنهاد میكرد. شرایطی كه برای پذیرفتن این مسوولیت به وزیر وقت دادم همگی پذیرفته شدند و من مشغول
به كار شدم.» در همین مقطع یكساله بود كه دكتر رفیعی برای برطرف كردن بخشی از ایرادات آكوستیك سالن اصلی تئاتر شهر، پیشنهاد تهیه مكعبهایی برای نصب بر دیوار سالن ارایه میدهد كه با طراحی زیبا، این كار نیز انجام میشود و بخشی از مشكلات مربوط به صدا را برطرف میكند.پس از حضور علی رفیعی در مجموعه تئاتر شهر است كه گروه «بازیگران شهر» به آنجا میرود و سالن «چهارسو» نیز در محل پاركینگ مجموعه احداث میشود. به گفته توكلی این تغییرات از نخستین مواردی است كه اعتراض مهندسان بنا را در پی دارد:«از آن زمان به بعد سالن چهارسو به اجراهای تجربی آربی اختصاص یافت ولی به این دلیل كه احداث سالن در پاركینگ مجموعه توسط معمار بنا دیده نشده بود اعتراضهایی به دنبال داشت.»
روحالله جعفری، كارگردان و پژوهشگر تئاتر، جدایی آربی اُوانسیان از جریان «كارگاه نمایش» و اتفاقهای پس از اجرای نمایش «باغ آلبالو» در سالن اصلی را دلیل كوچ این هنرمند به سالن چهارسو میداند. اُوانسیان سال 95 در گفتوگو با یكی از نشریات داخلی درباره اجرای افتتاحیه نمایش «باغ آلبالو» چنین توضیح میدهد: «آخرین كاری كه آنجا بود «كالیگولا» بود كه بعد از اجرا در جشن هنر روی صحنه بردم و آخرین دو كاری كه من برای آن صحنه آماده كردم با در نظر گرفتن مسائل آكوستیك «ایولف كوچولو» [هنریك ایبسن] و «انسان، حیوان، تقوا» [پیر آندللو] بود كه خاص آن سالن انتخاب شد. اگر من تئاتر شهر را قبلا میشناختم «باغ آلبالو» را برای آنجا انتخاب نمیكردم. اجرای «ناگهان...» هم آماده بود اما برای افتتاح تئاتر شهر مناسب نبود.
تاثیر مدیریت بر تئاتر شهر، پیش و پس از انقلاب
مجموعه تئاتر شهر نیز همچون هر مكان دیگر، از آغاز فعالیت تاكنون شاهد حضور مدیران متعددی بوده كه عموما از بین هنرمندان انتخاب شدهاند. بعد از استعفای علی رفیعی، شهرزاد مهدوی، نماینده دفتر «جشن هنر شیراز» برای اداره تئاتر شهر انتخاب میشود. توكلی نیز مانند بسیاری از هنرمندان تئاتر او را یكی از توانمندترین مدیران مجموعه توصیف میكند، «اوایل سال 56 نسرین مهدوی یك مدیر بسیار توانا جایگزین آقای رفیعی میشود و تا بحبوحه انقلاب به كار خود ادامه میدهد اما با اوج گرفتن انقلاب از ایران مهاجرت كرد.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تئاتر شهر برای مدتی در بلاتكلیفی بهسر برد و فعالیت جدی نیز نداشت. توكلی نیز به تشكیل یك شورای داخلی پنج نفره برای اداره امور تا انتخاب نخستین مدیر پس از انقلاب اشاره میكند: «این شورا در سه ماهه پایانی سال 57 با حضور پرویز پورحسینی، من، یكی از بچههای واحد طراحی و دوخت لباس، یك نفر از اعضای واحد آكساسوار مجموعه و شخصی به نام رضا بیات كه در امور مالی مشغول بود، شكل گرفت. برگزاری مراسم «شب شعر» یا جلسات بحث و گفتوگو میان گروهها و جریانهای فكری مختلف از جمله فعالیتهایی بود كه آن زمان در تئاتر شهر اتفاق میافتاد. تا اینكه صادق قطبزاده به عنوان مدیرعامل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از امام (ره) حكم گرفت. او همراه خودش تعدادی از بچههای فعال در انجمن اسلامی امریكا را به مجموعه آورد و از جمله فخرالدین انوار مسوولیت داد. از آن مقطع به بعد است كه مهدی حجت به عنوان مدیر تئاتر شهر معرفی میشود و اواخر فروردین 58 بر جایگاه مدیریت مجموعه مینشیند.» به این ترتیب سیطره مدیرینی سازمان تلویزیون یا صدا و سیما بر تئاتر شهر در سالهای نخستین انقلاب نیز پابرجا میماند، چراكه تئاتر شهر همچنان به عنوان زیرمجموعه این نهاد به فعالیت ادامه میدهد تا مقطعی كه براساس مصوبهای، پرسنل تئاتر شهر از این اختیار برخوردار شدند كه كارمند صدا و سیمای پس از انقلاب باقی بمانند و به این ارگان منتقل شوند یا اینكه به عنوان كارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه فعالیت دهند. پس از این تغییرات، تئاتر شهر روسای مختلفی را به خود دید كه به ترتیب میتوان به فخرالدین انوار، مهندس حجت، محمدرضا آلمحمد، قدیمی و دانش اشاره كرد كه هر یك برای زمانهای كوتاه چند ماهه ریاست یا سرپرستی تئاتر شهر را برعهده گرفتند و تغییر كردند.هوشنگ توكلی، تغییرات مداوم و رویكرد آزمون و خطایی در مدیریت تئاتر شهر به ویژه در سالهای بعد از انقلاب را دلیل بحرانهای حال حاضر این مجموعه میداند: «سالهای 59–58 كه همه نیروها و تفكرات داعیه كار داشتند، ساختمان تئاتر شهر را بهترین محل برای ارایه و اعلام تواناییها و ایدههای خود میدانستند. شاید نمای بیرونی بنای تئاتر شهر هم این تصور را در ذهن دستاندركاران و مدیران ایجاد میكرد كه مجموعه گنجایش زیادی دارد و میتواند پذیرای نیروهای زیادی باشد. این تصورات به شكلی بود كه بعضی افراد ناآشنا وقتی با ظرفیت داخل مجموعه مواجه میشدند تعجب میكردند. به هر رو همین تصور موجب شد بعضا تا چندین برابر امكانات و توانایی از تئاتر شهر بهرهكشی صورت بگیرد. روندی كه متاسفانه تا امروز ادامه داشته و آزمون و خطاهای مدیریتی موجب شده هر سال ضربه بیشتری به پیكر بنا وارد شود. به یاد دارم حدود سالهای 63 – 62 بود كه بخش مرتبط با ساخت و ساز وزارت ارشاد گزارش دادند كه سقف تئاتر شهر آسیب جدی دیده و احتمال دارد فرو بریزد. بعدها متوجه شدیم رفتار اشتباه سرایدار موجب شده تا سقف نم بردارد و بپوسد. میخواهم بگویم گاهی نادانی افراد و گاهی بیتفاوتی مدیران موقت موجب شد ساختمان در معرض آسیب مدام قرار بگیرد.» سال 1365 مجید جعفری كه از بازیگران و كارگردانان باسابقه تئاتر كشورمان است ریاست تئاتر شهر را به عهده گرفت و براساس اطلاعات موجود، تا آبان یا آذر ماه سال 1376 در این سمت به فعالیت خود ادامه داد. در حقیقت میتوان گفت كه عمر مدیریت مجید جعفری از تمام مدیران این تماشاخانه بیشتر بوده است. پس از مجید جعفری، حسین پاكدل كه تا آن زمان مجری شبكه یك سیما بود بهعنوان مدیریت تئاترشهر انتخاب و معرفی شد و تا اواخر سال 1382 به فعالیت خود ادامه داد. طی دوران مدیریت حسین پاكدل، تئاتر شهر شاهد تغییراتی بود كه از یك منظر برای جامعه تئاتری آن روزگار خوشایند و مطلوب به نظر میرسید، چراكه گروههای تئاتری از همان سالها در زمینه زیرساخت با كمبودهای زیادی مواجه بودند. در زمینه تغییرات صورت گرفته از جمله میتوان به تبدیل بخشی از موتورخانه به سالن «خورشید» اشاره كرد، همچنین طی این دوران، تئاتر شهر از نظم ویژهای برخوردار شد و آثار نمایشی شاخص و به یادماندنی در آن به صحنه رفت. بعد از حسین پاكدل، مجید شریف خدایی با حفظ سمت ریاست مركز هنرهای نمایشی كه در حال حاضر با نام اداره كل هنرهای نمایشی شناخته میشود در این پست نیز فعالیت كرد. زمان مدیریت خسرونشان كه از ارتش در مركز هنرهای نمایشی حضور پیدا كرد، این نهاد از مركز هنرهای نمایشی به اداره كل هنرهای نمایشی تنزل پیدا كرد و «تئاتر شهر» نیز صاحب شورای مدیران شد؛ شورایی كه نام افرادی چون حسین پارسایی از هنرمندان تئاتر شهر قم و یكی از مدیران حوزه هنری برنامهریزی گرفته تا چهرههایی همچون ایرج راد، آتیلا پسیانی و فرهاد مهندسپور را به خود دید.
آغاز زخمهای مكرر
از این دوران به بعد بازسازیهای مداوم شروع شد. برای اولین و البته جدیترینبار بهرام بیضایی، یكی از معتبرترین چهرههای تئاتری ایران بود كه به بازسازی صورت گرفته در سال ٨٦ (دوره وزارت صفار هرندی، مدیركلی حسین پارسایی و مدیریت مهرداد رایانی مخصوص در تئاتر شهر) اعتراض كرد. این هنرمند در نشست رسانهای نمایش «افرا» كه ابتدا قرار بود در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود با تشبیه شكل و شمایل تغییرات ایجاد شده در تئاتر شهر به سالنهای «چلوكبابی» آتش به جان مدیران وقت انداخت. بیضایی در نشست رسانهای كه شرح كاملتر آن در شماره ١٥٩٧ روزنامه «اعتماد» به تاریخ ٣/١١/٨٦ آمده است، میگوید: «در حال حاضر راهروهای تئاتر شهر شبیه چلوكبابیها شده است و اصلا لزومی نداشت دیوارها چنین تغییراتی كنند. تئاتر شهر نیازمند پروژكتور، امكانات نوری و تجهیزات صوتی بود زیرا تجهیزات آن به ٣٠ سال قبل تعلق داشته و از آن زمان تاكنون تغییری نكرده است، درحالی كه باید وسایل و امكانات آن بهروز میشد.» طبق گزارش ایسنا، در آن مقطع قرار بود مجموعه تئاتر شهر بعد از یك دوره تعطیلی به بهانه بازسازی با اجرای نمایش «افرا» بازگشایی شود اما بیضایی ترجیح داد نمایش را در تالار وحدت به صحنه ببرد. گرچه معتقد بود كه تالار وحدت برای اجرای نمایش مناسب نیست اما باز هم این تالار را به تئاتر شهری كه دیگر شبیه تئاتر شهر نبود، ترجیح داد. سال ٨٥ بهروز غریبپور با سابقهای طولانی در زمینه احداث اماكن شناخته شده فرهنگی (مثل فرهنگسرای بهمن و تماشاخانه ایرانشهر) به عنوان مسوول پروژه بازسازی تئاتر شهر معرفی شد. غریبپور امیدوار بود بازسازی در بهار سال ٨٦ انجام شود اما اواخر فروردین ٨٦ روابط عمومی مركز هنرهای نمایشی، در خبری كوتاه اعلام كرد: «امور اجرایی تعمیرات و بازسازی مجموعه تئاتر شهر به بنیاد رودكی سپرده شد!» اتفاقی كه غریبپور بعدها از آن با عنوان «چیزی شبیه به كودتا» علیه خود یاد كرد. به این ترتیب اعلام شد كه «بنیاد رودكی» به عنوان كارفرما و دفتر طرحهای عمرانی وزارت ارشاد به عنوان ناظر كیفی از هفته اول اردیبهشت ماه ٨٦ و همزمان با اجرای برنامههای نمایشی، بازسازی را آغاز خواهند كرد.
محوطه پیرامونی یك ماجرای تازه پس از 40 سال
مجموعه تئاتر شهر حالا نه تنها با آسیبهای جدی ناشی از بازسازیهای مدام دست به گریبان است، بلكه وجود افراد دستفروش در اطراف این بنای مهم فرهنگی حتی تردد مراجعان را دشوار كرده است. ظاهرا اعتراض مردم و هنرمندان حالا به گوش نمایندگان مجلس نیز رسیده ولی همچنان شاهد هیچ اتفاقی نیستیم. علیرضا محجوب همین چندی پیش در این باره گفته است: «چند خروجی مترو به سمت پارك و تئاتر شهر منتهی میشوند و علاوه بر آن محیط رها شده پارك نیز بر بسط شرایط غیرفرهنگی، افزایش آفتها و آسیبهای اجتماعی این مكان تاثیر مستقیم دارد؛ حال بماند كه شهرداری خود با برپا كردن چادرهای مختلف و عدم مدیریت دستفروشان وجهه فرهنگی این مكان را نابود كرده است. او معتقد است: «باید این مكان را یكی از كانونهای آفتهای اجتماعی در تهران نامید» لذا بهتر است در صورت عدم توانایی مدیریت آن توسط شهرداری، این كار را به دستگاههای دیگری بسپارد. این نماینده تاكید دارد: «باید به مرور این مكان را از هر نوع آسیب اجتماعی و امنیتی پاك كرد.» به این ترتیب حالا در وضعیتی بهسر میبریم كه این بنا نه فقط در داخل كه در محوطه بیرونی هم با بحران مواجه است. پس در پایان این پرسش به وجود میآید كه آیا ما روزی میتوانیم 50 سالگی مهمترین بنای تئاتري مملكت را جشن بگیریم؟
٭«تئاتر شهر از آغاز تا امروز» سایت ایران تئاتر
٭روزنامه شرق، شماره 1671
هوشنگ توكلي: تصور غلط از تئاتر شهر موجب شد بعضا تا چندین برابر امكانات و توانایی از تئاتر شهر بهرهكشی صورت بگیرد؛ روندی كه متاسفانه تا امروز ادامه داشته و آزمون و خطاهای مدیریتی موجب شده هر سال ضربه بیشتری به پیكر بنا وارد شود.