بحران پيچيده ونزوئلا
هادي اعلمي فريمان
در حال حاضر حاكميت ونزوئلا دوپاره شده است. به اين معني كه حاكميتي دوگانه شكل گرفته است. يك حاكميت بر مبناي انتخاباتي است كه در سال 2015 شكل گرفت و مخالفان دولت توانستند با پشتيباني مردمي، مجلس را در اختيار بگيرند و يك بخش ديگر بر مبناي انتخابات چند ماه پيش رياستجمهوري است كه با پيروزي مادورو به پايان رسيد و چندي پيش نيز سوگند رياستجمهوري ياد كرد. در برخي از رسانهها نيز عنوان ميشود كه در ونزوئلا كودتا رخ داده اما به نظر نميرسد كودتايي در ونزوئلا رخ داده باشد زيرا اكنون در اين كشور وضعيت خاص و پيچيده به وجود آمده است. بالاخره نهادهاي قانوني در ونزوئلا اكنون با يكديگر درگير شدند و موضوع اصلي اين درگيري مشروعيت است. از همين رو مخالفان عنوان ميكنند كه آقاي مادورو به عنوان رييسجمهور دچار فقدان مشروعيت شده است بنابراين در عمل يك حاكميت دوگانه به وجود آمده است. اما اكنون نيكولاس مادورو در يك نظم مستقر قرار دارد. بدنه اصلي ارتش و وزير دفاع نيز كماكان از ايشان حمايت ميكنند.
اما آقاي خوان گوايدو كه خود را به عنوان رييسجمهور موقت اعلام كرده، اين استدلال را از قانون اساسي مطرح ميكند با توجه به اينكه انتخابات پيشين از مشروعيت برخوردار نبوده و ساير كانديداها نتيجه را قبول نكردند و ميزان مشاركت نيز پايين بوده است با اين استدلال و با توجه به عدم صلاحيت و توانايي در رفع مشكلات داخلي در جمع كثيري از مردم ونزوئلا سوگند رياستجمهوري موقت ونزوئلا را ياد كرد. در واقع يك وضعيت پيچيده حقوقي به وجود آمده و چند موضوع به اين مساله پيچيده دامن زده است. يكي اينكه در داخل بحثهايي وجود دارد كه در خصوص اقدام اخير آن را مشخصا نميتوان كودتا ناميد زيرا حركت بيشتر شبيه يك خيزش عظيم مردمي بوده و هيچ اثري وجود ندارد كه مردم سلاح به دست داشته باشند يا با همراهي ارتش به خيابانها آمده باشند. آنها حتي اين مطالبه را داشتند كه ارتش به طرف آنها تيراندازي نكند. مساله ديگر مداخله خارجي است. امريكاييها به طور مسلم با دولت سوسياليستي ونزوئلا از ابتدا مخالف بودند. چند مساله مهم در اين بين شكل گرفته كه ميتواند اين پديده سياسي را سرنوشتساز كند. يكي مساله نفت است. اظهاراتي مطرح شده كه البته نميتوان آن را تاييد يا تكذيب كرد مبني بر اينكه امريكاييها عنوان كردند، پول نفتي كه از ونزوئلا خريداري ميكنيم را در اختيار خوان گوايدو قرار خواهيم داد زيرا در عمل دولت مادورو را به رسميت نميشناسند و او را فاقد صلاحيت ميدانند و از يك طرف خوان گوايدو را به رسميت ميشناسند كه عنوان ميشود يك دولت قانوني موقتي است. مساله ديگر اينكه اگر اين موضوع به شوراي امنيت كشيده شود، پديدهاي جدي خواهد بود زيرا وقتي موضوع به شوراي امنيت كشيده شود، مناقشات و بحثهاي جدي درخواهد گرفت. موضوع ديگر اينكه امريكا عنوان ميكند از آنجا كه گوايدو را به رسميت ميشناسد، ميتواند با درخواست رسمي براي حمايت از او وارد خاك ونزوئلا شود و باز هم اين مساله پيچيده خواهد شد زيرا حتي اگر ديپلماتهاي امريكايي از ونزوئلا خارج شوند نيز ميتواند گزينه نظامي كماكان روي ميز باشد. به علاوه اينكه امريكاييها قول يك كمك 20ميليون دلاري را به گوايدو دادهاند. همه اينها پشتيبانياي است كه آنها از اين وضعيت به عمل ميآورند و مجموعه اين شرايط به لحاظ حقوق بينالملل وضعيت را پيچيده كرده است.
از طرفي بايد توجه داشت كه در دور اول رياستجمهوري آقاي مادورو نيز تظاهراتهاي گستردهاي در ونزوئلا عليه وي شكل گرفت و حتي شاهد ناآرامي و تشكيل هستههاي مسلحانه زيرزميني عليه دولت بوديم. جرم و جنايت اگرچه در ونزوئلا بسيار بالاست اما طبق آمار طي 48 ساعت گذشته چيزي حدود 20تا26 نفر در تظاهراتها كشته شدند و نشان ميدهد كه اين وضعيت كماكان ادامه خواهد داشت. خوان گوايدو با مهارتي كه مشخص نيست از قبل برنامهريزي شده است يا نه، وارد اين موضوع شده و گزينههاي جديدي را وارد اين موضوع كرده است. ايشان در آخرين اظهارنظرش عنوان كرده كه اگر مادورو كنارهگيري كند او را عفو خواهيم كرد. او همچنين خود را رييسجمهور انتقالي و موقت اعلام كرده و قصد دارد يك انتخابات مجدد برگزار كند از همين رو مشروعيت انتخابات گذشته را زير سوال بردهاند. ولي در مجموع ميتوان گفت بين 70تا80 درصد جمعيت ونزوئلا از آقاي مادورو به دليل وضعيت موجود ناراضي هستند. اين نارضايتي را طي ساليان از طرق مختلف بيان كردند. از طرفي وضعيت معيشتي و مهاجرت حدود 3 ميليون نفر از ونزوئلا به كشورهاي همسايه نشان دهنده يك وضعيت بحراني است. اينها نشان ميدهد كه يك طبقه توسط احزاب سوسياليست و رهبران آنها در ونزوئلا شكل گرفته كه حتي برنامههاي تامين اجتماعي كه آقاي چاوز عنوان ميكردند و ونزوئلا در اوج درآمدهاي نفتي قرار داشت همه اينها عملا به شكست انجاميده است. اكنون براي اقشار فقير و محروم نيز ميزان دسترسي آنها به خدمات، غذا، دارو و بهداشت به شدت تحت تاثير قرار گرفته و قطعا آنها وارد اين مناقشه شدهاند. از همين رو اقدامات اخير را ميتوان يك خيزش عمومي تلقي كرد و بحثهاي حقوقي آن نيز كماكان قابل تفسير است.
در حال حاضر دليل اصلي اتفاقات اخير را بايد كارنامه دولت سوسياليستي دانست. اينكه اگر بخواهيم بحث دخالت خارجي را نيز مطرح كنيم، كارنامه دولت چاوز و مادورو و به خصوص مادورو كارنامه مناسبي در زمينه حكمراني نبوده است. دولتها به اين دليل تاسيس ميشوند كه در خدمت مردم باشند، خدمات اجتماعي ارايه دهند و وضعيت اقتصاد را رونق ببخشند و وقتي كه اين كار را انجام ندهند، يك دولت ورشكسته هستند. اگر بخواهيم با مقياس دولتهاي ورشكسته دولت ونزوئلا را مقايسه كنيم قطعا اين دولت ورشكسته است. در حال حاضر ميزان جرم و جنايت بسيار بالاست، تورم افسارگسيخته و مهاجرت نيز بسيار گسترده است، درگيريها و تظاهرات نيز ادامه دارد. مجموعه شرايط نشان ميدهد كه كارنامه مادورو موفق نبوده و نتوانسته بحرانهاي داخلي را حل كند و عمده توجه او به بحث مسائل خارجي و فروش نفت بوده است. همه اينها روي نارضايتيها اثرگذار است. همه اينها موجب شده كه اين كارنامه ناموفق با چنين سرانجامي مواجه شود.
توضيح سردبير:
مطلب آقاي هادي اعلمي فريمان متفاوت است از نگاه روزنامه و ديگر تحليلگراني كه با «اعتماد» كار ميكنند. اما «اعتماد» بنا به تكليف رسانهاياش سعي ميكند تا حتيالمقدور همه صداها را به گوش مخاطبان فهيم روزنامه برساند. نياز به گفتن اين نكته بديهي نيست كه نظر نويسندگان و كارشناسان الزاما منطبق با نظر «اعتماد» نيست.