منازعه قدرت سعودي
احمد دستمالچيان
مدتي است كه اختلاف ميان وليعهد و پادشاه بر سر مسائل كلان و استراتژيك اداره كشور كاملا علني شده است. آنچه از تحولات عربستان سعودي به روشني مشاهده ميشود اين است كه پادشاه و وليعهد عربستان سعودي در پروندههاي عمده با يكديگر اختلاف ديدگاه دارند.
چنين اختلافاتي در مورد مساله پرونده صلح اعراب و اسراييل نمود پيدا كردهبود، زماني كه وليعهد عربستان سعودي از اظهارنظر در مورد طرح صلح ادعايي امريكا موسوم به «معامله قرن» منع شدهبود و تلاشهاي او براي مذاكره با مقامهاي اسراييلي از سوي دربار ممنوع شد. در ادامه ناتواني در جمع و جور كردن پرونده قتل جمال خاشقجي، روزنامهنگار منتقد سعودي و بازتاب گسترده آن در رسانههاي جهان، پادشاه سعودي را نسبت به عملكرد پسرش بسيار ناخرسند و خشمگين كرد و باعث شد با وجود تمام اختياراتي كه براي پسرش گذاشته بود، شخصا وارد عمل شود و تلاش كند تا بخشي از خسارات ناشي از اين اقدام را كنترل كند.
سلمان بن عبدالعزيز، همانند همه پادشاهان پيشين سعودي در نيم قرن گذشته، معتقد به رويكرد به غرب و اتحاد با ايالات متحده امريكاست و اتحاد استراتژيك با غرب را مهمترين سياست خارجي عربستان سعودي تلقي ميكند. در برابر وليعهد جوان و جاهطلب سعودي، تصور ميكند كه در شرايط حاضر ميتواند با تهديد غرب به شرق نگاه كند. در همين راستا، محمد بن سلمان تلاش كرد تا با سفر اخيرش به پاكستان، هندوستان و چين، استراتژي نگاه به شرق خود را عملي كند و در شرايطي كه تصوير او در رسانههاي غربي به دليل اقداماتش در انحصار قدرت و سركوب مخالفان بهشدت مخدوش شده است، تلاش كرد تا به نوعي پايگاه جديدي براي خود بسازد. اين تحولات چهار سال بعد از مرگ عبدالله بن عبدالعزيز و جانشيني سلمان بن عبدالعزيز، نشانه استمرار تنازع قوا در دربار عربستان سعودي است و نشان ميدهد كه رقباي تخت سلطنت سعودي همچنان هر يك براي رسيدن به اين تخت تلاش ميكنند. مشخص است كه همچنان شاهزادگان سعودي چشم به جايگاه سلطنت دارند و همچنان يك نيروي باثبات در رياض مستقر نشده است. اقدامات غيرمعمول و خارج از عرف محمد بن سلمان، از زمان رسيدن پدرش به قدرت، باعث شده است تا اختلافات در ميان خانواده سلطنتي شدت بگيرد. اولين اقدام بن سلمان، در آغاز جنگ يمن به محض رسيدن به قدرت با مخالفت گروهي از مقامهاي بلند پايه مواجه شد كه بلندپايهترين قرباني آن وليعهد وقت سعودي، مقرن بن عبدالعزيز، برادر پادشاه بود. گام بعدي محمد بن سلمان براي نزديك كردن خودش به قدرت و حذف رقبا، استعفاي اجباري و تحت فشار محمد بن نايف، عموزادهاش از مقام وليعهدي بود، حالا يك سال و نيم بعد از رسيدن محمد بن سلمان به مقام وليعهدي، آخرين مانع در برابر او براي رسيدن به تخت سلطنت، شخص پدرش است. بن سلمان آماده ميشود كه با ايجاد ائتلافي از متحدانش در دربار سعودي، شرايط را براي سلطنت خودش آماده كند و بسياري معتقدند كه انتصاب خالد بن سلمان، برادر كوچكترش به قائم مقامي در وزارت دفاع، با انگيزه آماده كردن وليعهد تازه براي دوران پادشاهي باشد و هدف آماده كردن خالد براي مقام وزارت دفاع و ولايتعهدي بعد از به قدرت رسيدن محمد بن سلمان است.
هر چند كه محمد بن سلمان، تاكنون در انحصار قدرت در اختيار خودش و كنار زدن رقبا موفق عمل كرده است، اما همچنان رقبايي در دربار سعودي براي قدرت او وجود دارند. اما ناظران معتقدند كه به زودي موعد تعيين تكليف وضعيت آينده پادشاهي سعودي فراخواهد رسيد. محمد بن سلمان با وجود اينكه فقط يك قدم با رسيدن به تخت پادشاهي فاصله دارد، اما به دليل مخدوش شدن اعتبارش در ميان سياستمداران غربي، به عنوان اصليترين متحد دربار سعودي و ماجراجوييهاي پرهزينهاش از جمله جنگ يمن، قتل مخالفان در خارج از كشور و تجهيز تروريستهاي تكفيري در جنگهاي نيابتي منطقهاي عليه عراق و سوريه، جايگاه متزلزلي دارد.
محمد بن سلمان متوجه اين موضوع است كه اگر نتواند به سرعت هر چه تمامتر خودش را به عنوان فعال مايشاء دربار سعودي قالب كند، آنگاه به دليل ترديدهاي غربي، مخالفتهاي داخلي و بازخورد اقدامات جنجالي و ريسكهايش ممكن است تمام امتيازها و موقعيتها را از دست بدهد. در برابر محمد بن سلمان، افراد ديگري همچون احمد بن عبدالعزيز از نسل اول شاهزادگان سعودي در كنار محمد بن نايف و متعب بن عبدالله از نسل دوم شاهزادگان، در كمين جايگاه محمد بن سلمان نشستهاند و بهشدت با سياستهاي او مخالفند. وقت براي بن سلمان خيلي زود ميگذرد و او مجبور است كه به سرعت براي همه اين موانع، دستاندازها و مخالفان چارهانديشي كند و هيچ بعيد نيست كه در تصورات اين جوان جاهطلب، كودتايي بيصدا عليه پدرش هم در حال امكانسنجي و ارزيابي باشد.