• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4315 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۶ اسفند

واقعيت دولت در پاكستان و ضرورت تعامل آرام‌تر ايران

جهانگير كرمي

اين روزها مقامات كشورمان مرتب در مورد ضرورت مسووليت‌پذيري دولت پاكستان درباره كنترل داخلي بر گروه‌هاي تروريستي سخن مي‌گويند. اصل حاكميت ملي و اقتدار دولت، حكومت‌ها را ملزم مي‌كند تا از هر اقدامي در داخل سرزمين‌شان عليه دولت‌هاي ديگر جلوگيري كنند و البته اين از قواعد ابتدايي حقوق و روابط بين‌الملل است. اينكه دولت پاكستان بايد از جريان‌هاي تروريستي در داخل كشورش جلوگيري كرده و به آنها اجازه ندهد تا عليه ساير دولت‌هاي مجاور اقدامي انجام بدهند، نيز موضوعي است كه در آن هيچ ترديدي نيست.

مقامات ايران در گذشته نيز بارها بر اين موضوع تاكيد كرده و رسمي و غير رسمي از اسلام‌آباد چنين درخواستي داشته‌اند و البته اين بار با زبان تند‌تر و با توپ و تشر اين موضع را مطرح مي‌كنند. اما نكته آن‌است كه آيا واقعا دولت پاكستان اساسا مي‌تواند چنين تقاضايي را برآورده سازد و اگر نتواند يا نخواهد چه اتفاقي خواهد افتاد. چون اين موضوع در مورد افغانستان و هند نيز به كرات اتفاق افتاده و اساسا سرزمين پاكستان براي همه همسايگانش مكان امني نيست و قبل از همه نيز البته خود اين كشور و مردم و دولت پاكستان است كه قرباني چنين وضعيتي هستند.

براي كسي كه مطالعه‌اي درباره دولت در جمهوري اسلامي پاكستان داشته باشد و يا مدتي در اين سرزمين زيسته باشد، به سادگي متوجه خواهد شد كه با وجود بيش از هفتاد سال از استقلال اين كشور، اما همچنان مفهوم دولت براي آن مفهومي متفاوت با بيشتر كشورهاي ديگر است. جالب اينجاست كه خود آنها پيش از همه به اين امر متوجه شده‌اند و محمد ايوب پژوهشگر و نويسنده پاكستاني از نخستين نظريه‌پردازان امنيت و دولت در جهان است كه از سه دهه پيش بر اين موضوع انگشت نهاده و آن را مبنايي براي مطالعات امنيت ملي و به ويژه مكتب جهان سومي امنيت قرار داده است. از نگاه ايوب، مشكل اصلي كشورهاي تازه استقلال يافته در ابعاد اقتصادي و امنيتي عمدتا به مساله دولت و ضعف و شكنندگي آن بر مي‌گردد و اين موضوع در مورد كشورهاي جهان سوم كه از نظر زماني فرصت اندكي براي دولت‌سازي داشته‌اند، به سادگي قابل حل نيست.

كافي است كسي آمار و ارقام مربوط به اين سرزمين را با دقت ببيند. اينكه حدود دو سوم سرزمين در پوشش هيچ ساختاري از آموزش، بهداشت، درمان، راهداري، پليس و يا هر نهاد و ساختاري كه اساسا لازمه دولت مدرن است، نباشد چيز عجيبي نيست. در نبود چنين ساختارهايي، طبعا نهادي مانند آموزش در دست جامعه مي‌افتد و معمولا هم در اين كشور مكتبخانه‌هاي سنتي حضوري جدي دارند و اين به‌خودي خود موضوع خوبي است، به ويژه اينكه ريشه اين مكتبخانه‌هاي سنتي با فرهنگ و مدنيت ايراني پيوندي بنيادين داشته‌اند و بعضا هنوز هم دارند كه در آن طلبه‌ها متوني از سعدي و جامي و سنايي و ديگران كه مدارا و شكيبايي را لازمه دين مي‌دانسته‌اند و تفسير ايراني و اسلامي متون، دانش‌آموزان را متساهل و متسامح نسبت به انديشه ديگري بار مي‌آورد. اما مشكل آنجاست كه در دهه‌هاي اخير پا به پاي ايدئولوژيك شدن دين در منطقه، و نفوذ گسترده‌تر عربستان در اين كشور و به ويژه در دوره جنگ افغانستان، متون و تفاسير سفت و سخت وهابي رواج يافته و غير هم‌فكر خود را دشمني مي‌دانند كه غير از مرگ سزايي ندارد. از اين روست كه يك طلبه فارغ‌التحصيل چنين حوزه‌هايي، براي رفتن به بهشت موعود استادانش بمب بر خود مي‌بندد و يك نگهبان پل با هفت سر عائله را در اولين مكان نزديك به مكتبخانه مي‌كشد.

غرض از اين مطالب آن‌است كه بگويم نبايد چندان انتظار زيادي از دولت پاكستان داشت و تصور كرد كه اين دولت مي‌تواند كنترلي بر اين سرزمين داشته باشد. دولت امريكا بعد از يازده سپتامبر 2001 هر گونه تهديد و تشويقي را به عمل آورد تا اسلام‌آباد را وادار كند كه در مقابله با طالبان همكاري كند و آخر امر هم مجبور شد مسير انتقال تجهيزات را به آسياي مركزي منتقل كند. نبايد كاري را انتظار داشته باشيم كه امريكا و هند و ديگران نتوانسته‌اند به سرانجام برسانند.

اساسا دولت در اين كشور يعني ارتش، بمب هسته‌اي و شهر اسلام‌آباد و شما اگر از 10 كيلومتري اسلام‌آباد بالاتر برويد وارد منطقه آزاد مظفر‌آباد كشمير مي‌شويد و از آنجا تا انتهاي منطقه سرحد ده‌ها ساعت راه است كه قبايل حكومت مي‌كنند. يا در بخش شمال غربي و در مجاورت افغانستان قبايلي هستند كه دولت حق ورود در قلمروي آنها را ندارد و بايد اجازه بگيرد. يك نمونه كوچك ديگر كه در خاطرم هست يك گروه چريكي چپ گرا از بقاياي شوروي در اين كشور بود كه پس از فروپاشي شوروي همچنان تا پنج سال قبل كه رهبرش به خاطر كهولت سن به دام افتاده و كشته شد، همچنان در بلوچستان پاكستان فعاليت داشت و اقدامات نظامي انجام مي‌داد.

همه اينها را با اين هدف مي‌نويسم كه عرض كنم نبايد انتظار زيادي از دولت اين كشور داشت و روابط دو ملت و دو دولت را بيش از اين دچار خدشه نمود. هشدارهاي دولتمردان ما البته كاملا به حق است اما در صورتي كه دولتي واقعا بتواند چنين پيامي را گرفته و عملي كند. اما در مورد پاكستان اساسا و به دلايلي كه گفته شد، نمي‌توان چنين انتظاري داشته باشيم. لذا، مقامات امنيتي و نظامي و سياسي كشورمان به جاي تهديد اين كشور كه عملا به نفع عربستان است، بهتر است كه با زبان ديپلماتيك و همدلانه‌تر و البته ورود به برخي تعاملات امنيتي مشترك اقدام كنند و سازو كارهاي منطقي‌تري را حتي با هزينه ايران براي برخي كنترل‌هاي ممكن انجام بدهند. طبيعتا بخشي از اين مشكل هم به ويژگي‌هاي سرزميني پاكستان و مرزهاي مشترك برمي‌گردد. به نظر من مي‌توان از هندوستان هم كمك گرفت و برخي سازو كارهاي مطلوب و كارآمد آنها را نيز مورد بهره‌برداري قرار داد و نيروهاي ايراني را براي آموزش‌هاي ضد تروريستي به هندوستان فرستاد. همچنين، در سطح منطقه‌اي هم با دولت هند و افغانستان تمهيدات نهادي و ديپلماتيك مشتركي را چاره‌انديشي كنند. حتي به نظر مي‌رسد كه يك ساختار چهارجانبه بين اين سه و دولت پاكستان براي برخي همكاري‌ها مي‌تواند تاثير بيشتري داشته باشد.به هر حال، مردمان پاكستان و فرهنگ و مذهب آنها با ما سرنوشت مشتركي داشته و دارند. دولت اين كشور نيز هرگز دشمن ايران نبوده و نيست. اينكه از تروريسم آسيب ديده‌ايم و بايد كاري در مقابل آن كرد، مورد ترديد نيست، اما راهكار تهديد و فشار سياسي و يا احيانا امنيتي بر پاكستان، عصبانيتي ا‌ست كه بعيد است نتيجه مطلوبي داشته باشد و نبايد بر سر تكليف مالايطاق، آن كشور را به دشمن خود تبديل كنيم كه از اين نظر ما كم نداريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون