رويت چيزي با چيز ديگر
سروش اكبرزاده
پس از خروج يكجانبه امريكا از برجام در پي سياستهاي رييسجمهور اين كشور و فزوني تهديدها عليه ايران، به يقين ميتوان وضع كنوني كشور را يكي از بزنگاههاي تاريخي آن دانست.
بايد اذعان كرد كه ايران در شرايطي دشوار قرار گرفته است. ديگر پردهپوشيها جواب نميدهد و بايد با ملت صادق بود. در وضع موجود كه به مرور سختتر ميشود، به تعبير رهبري معظم نظام، ملت بايد آرايشي متناسب با آرايش جنگي دشمن اتخاذ كنند. جنگي كه رهبري نظام از آن سخن ميگويند، يك نبرد تمامعيار اقتصادي، سياسي است كه در پي تقابل فرهنگي ديرينه ايران و امريكا رخ نموده است؛ وگرنه اين مساله كه ترامپ به دنبال جنگ با ايران است يا نه، اولويت اول مباحث سياسي امروز جامعه نيست. همه حتي كودكان دبستاني هم نيك واقفند كه در ديپلماسي امروز دنيا جنگ تنها هنگامي رخ ميدهد كه ديگر راهحلي نمانده باشد. رييسجمهوري ايران در ديدار خود با فعالان سياسي دو جناح كه بايد آن را اقدامي بديع و متناسب با شرايط جديد ارزيابي كرد، با شفافيت تمام اعلام كردند كه به خاطر تحريمها امروز در شرايط سختي قرار داريم كه جز با وفاق و اتفاق نظر جناحهاي سياسي كشور نميتوان به راهحل صحيح دست يافت. البته ايشان اضافه كردند كه همه راهحلها در اختيار دولت نيست و ...
مجموعه نظام بايد به اين تصميم برسد كه تنها با حضور جريانهاي مختلف و مخالف سياسي ميتوان به راه برونرفت از شرايط سخت كنوني انديشيد. راهي كه پيشنياز آن همدلي و اشتراك نظر جناحها پيرامون منافع ملي كشور و نماد اين وحدت و اتحاد، انتخابات پيشروست. با تاكيد بر اين موارد بايد اضافه كرد كه همدلي و وفاق نيروهاي سياسي در جناحهاي مختلف كشور، حلقه مفقودهاي است كه كمتر از ثمرات آن بهره بردهايم. در همه كشورها جناحهاي مخالف و رودررو، خط قرمز مشتركي دارند و آن منافع ملي است؛ اما در سابقه و حافظه فعاليت احزاب و نيروهاي سياسي كشور ما پس از پيروزي انقلاب در بسياري از موارد جناحها براي حذف رقيب حتي به منافع ملي نيز پشت كردهاند. نمونه آن را ميتوان به وضوح در مخالفت پيشيني و پسيني معترضين داخلي به برجام مشاهده كرد. برجامي كه در صورت تحقق كامل ميتوانست خود راه برونرفتي از اين شرايط دشوار تلقي شود. بايد از اين اشتباهات استراتژيك درس بگيريم. وفاق و همدلي جريانهاي سياسي كشور حول محور منافع ملي نه تنها پيشنياز حل مشكلات كه خود يكي از راهحلهاست. نبايد دشمن را بسيار قدرتمند تلقي كرد. گاهي اوقات مشكل در خود ما است كه انگار براي مواقعي از اين دست، درست تربيت نشدهايم. اگر از ظرفيتها و قابليتهاي درون كشور و جريانهاي رقيب به خوبي استفاده كنيم، بيشك ميتوان تهديدها را به فرصت بدل كرد. جناحهاي سياسي كشور بايد از ديدن يكجانبه امور دست بردارند و به ديدگاه جديد «با هم ديدن» روي بياورند و استراتژي جديدي را براي عبور از وضع حساس كنوني تعريف كنند. به تعبير يكي از محققان فرهنگ باستاني هند، بايد به «سادرشيا» دست يابيم. سادرشيا به معني رويت است اما رويت چيزي با چيز ديگر و از اين جهت در حكم «از دريچهاي ديگر ديدن» است. صرف نظر از بار فلسفي و عرفاني اين اصطلاح در عرصههاي خاكي و زميني هم بايد گاه بتوانيم از دريچهاي ديگر و حتي از دريچه رقيب بنگريم. در وضع حساس كنوني همگان بايد با هم ببينيم و به صورت يك كل واحد عمل كنيم. چنانچه در همه مجموعهها اعضاي مختلف در كنار هم قرار ميگيرند كه عملكردهاي متفاوت دارند اما در قالب مجموعه يك فعاليت و هدف واحد را دنبال ميكنند. در نظام سياسي كشور نيز جريانات مختلف بايد ابزارهايي باشند كه ضمن ديدن ايرادات يكديگر، در نهايت يك فعاليت كلي را دنبال كنند و آن حفظ و حراست از منافع ملي است؛ لذا اقدام اخير رييسجمهور و جناحين اصولگرا و اصلاحطلب را بايد به فال نيك گرفت و آن را راه برونرفتي از وضع كنوني كشور تلقي كرد. اين فرصت بزرگي است كه در پي تهديد ترامپ براي كشور ما ايجاد شده كه اميدواريم ثمرات آن براي مردم ما «كم مباد و دائم افزاينده باد».