سفر «آبه» و چند ملاحظه
علي شكوهي
سفر نخستوزير ژاپن به ايران از جهاتي داراي اهميت است. نكاتي را در اين باره قابل طرح و توجه به برخي حواشي را ضروري ميدانم كه در چند محور زير دستهبندي ميكنم.
اول- قد و قواره كشور و سياستمداران ژاپني، «ميانجيگري» نيست. اساسا اين كشور در وضعيتي نيست كه بتواند در يك بحران بزرگ بينالمللي نقش محوري كسب كند و بازيگر مستقل باشد. ژاپن اگر چنين نقشي را ميتوانست برعهده بگيرد، ما در برجام بايد با 5 بهعلاوه 2 مذاكره ميكرديم يعني همان نقشي كه دولت آلمان بازي كرد. ژاپن بيشتر به كشوري شباهت دارد كه ميتواند پيام بياورد و پيام ببرد و بنابراين نبايد براي سفر «آبه» به ايران، بزرگنمايي كرد و انتظارات بزرگي را از اين سفر دامن زد. همسويي سياست ژاپن با امريكا بيش از حدي است كه بتوان براي اين كشور و سياستمداراني مانند نخستوزير ژاپن، نقش مستقل و ميانجي قائل شد.
دوم- اين امر به معناي بياهميت يا كماهميت بودن سفر «آبه» به ايران نيست. واقعيت اين است كه ژاپن كشوري قدرتمند از نظر اقتصادي است و جايگاه مهمي در ميان چند قدرت اقتصادي دنيا بر عهده دارد. اين كشور با ايران روابط خوبي داشته و دارد و اگر فشارهاي امريكا نباشد، اين مناسبات بسيار هم توسعه پيدا خواهد كرد. بعد از 41 سال اين اولينبار است كه نخستوزير اين كشور به ايران ميآيد و ...
همين امر، اهميت اين سفر را مضاعف ميكند. ژاپن به نفت ايران وابسته است و دلش نميخواهد نفت خوب ايران را كنار بگذارد. اين كشور در 40سال گذشته صدها دانشجوي ايراني را بورسيه تحصيل در ژاپن كرد تا بتواند در آينده اقتصاد ايران فعال باشد و بنابراين راضي نيست به خاطر فشار امريكا، بازار ايران را از دست بدهد. ايران نيز به اين كشور حسن ظن دارد و معتقد به رويكرد سلطهجويانه و امپرياليستي براي اين كشور نيست. سوابق همكاري دوجانبه نشان ميدهد كه در شرايط عادي، ايران و ژاپن ميتوانند دوستان خوبي براي هم باشند و روابط خود را گسترش دهند.
سوم- سفر نخستوزير ژاپن در اين شرايط و بعد از سفر ترامپ به توكيو، معنادار شده است. در واقع در سفر ترامپ به اين كشور، هم لحن رييسجمهوري امريكا در قبال ايران تغيير كرد و شعارهايي مانند براندازي نظام و خشكاندن ريشه ملت ايران و حذف ايران از قدرت منطقهاي و امثالهم از او شنيده نشد و هم درخواست صريح ترامپ از نخستوزير ژاپن براي تشويق ايران به مذاكره، جلب توجه كرد. از آن زمان، اينگونه تلقي شد كه نخستوزير ژاپن از سوي دولت امريكا داراي ماموريت خاصي است يا دستكم پيام معيني را به ايران منتقل ميكند؛ پيامي كه احتمالا محتواي دوستانه آن بر تهديد به جنگ و اقدام نظامي ميچربد. البته گروهي معتقدند كه سفر «آبه» به ايران با چراغ سبز مقامات ايراني انجام ميشود تا در بنبست موجود مناسبات ايران و امريكا، گشايشي ايجاد شود يا دستكم اين كشور تحت فشار بينالمللي قرار بگيرد و از تشديد فشار عليه جمهوري اسلامي دست بردارد و منفذي براي نفس كشيدن و دور زدن تحريمها باز شود و زمان به سود ايران بگذرد. خواه امريكا از ژاپن خواسته باشد كه پيامي را به ايرانيان بدهد و خواه ايران براي رسيدن به اهدافي مشخص، از «آبه» دعوت كرده باشد، در هر صورت سفر نخستوزير ژاپن به ايران در اين مقطع، داراي اهميت مضاعفي شده است كه ناشي از شرايط خاص حاكم بر منطقه و وضعيت حاد مناسبات ايران و امريكاست.
چهارم- اگر قصد ميانجيگري در ميان باشد، قطعا بايد اين ماموريت را شكست خورده تلقي كرد. امريكا از ايران انتظاراتي دارد كه خلاف اصل عزت در سياست خارجي ايران است و طبعا مذاكره مجدد در اين شرايط يعني فرار زير آتش دشمن كه هيچ دستاوردي براي ما ندارد و به زيان ماست. از طرفي ما هم از امريكا خواستار بازگشت به برجام هستيم كه امري دشوار به نظر ميرسد و اگر ترامپ درخواست ايران را بپذيرد، همه آبروي خود را نزد هوادارانش از دست خواهد داد. بنابراين ميانجيگري براي نزديك كردن اين دو موضع كاملا مغاير، محكوم به ناكامي است. در عين حال شاهديم كه شرايط منطقه به سوي بيثباتي بيشتر به پيش ميرود و احتمال وقوع جنگ افزايش يافته و اين چيزي است كه بسياري از كشورها طالب آن نيستند و تلاش ميكنند چنين اتفاقي نيفتد. در اين وضعيت، كساني هستند كه فكر ميكنند حتي اگر نخستوزير ژاپن نتواند ميان ايران و امريكا، انجام مذاكراتي را موجب شود اما دستكم ميتواند يك دوره «آتشبس اقتصادي» را ايجاد كند تا با كاهش جنگ اقتصادي، راه براي انجام مذاكراتي جدي باز شود. بنده به اندازه اين افراد هم خوشبين نيستم.
پنجم- هدف امريكا از فرستادن نخستوزير ژاپن به ايران ميتواند تكميل جنگ رواني و توسل به ابزاري تازه در ديپلماسي عمومي اين كشور باشد تا جمهوري اسلامي را متهم به عدم همراهي با مذاكره و پيشنهاد صلح و دوستي بكند. در واقع ژست اخير امريكا كه به تعريف و تمجيد از مردم ايران پرداخته و مردم ما را حتي با همين نظام سياسي، مستحق توسعه و پيشرفت قلمداد كرده است، نشان ميدهد كه امريكا قصد دارد از فرصت سفر نخستوزير ژاپن به ايران براي تحت فشار قرار دادن حاكميت جمهوري اسلامي نزد مردم بهره بگيرد و مدعي شود كه ترامپ همه تلاشش را براي شروع مذاكره كرده اما ايران از آن استقبال نكرده است. در اين زمينه جمهوري اسلامي بايد تدبير متفاوتي بينديشد تا منطق مقبول موجود در سياست كلان ايران را به ديگران هم منتقل كند. نيازي نيست كه ايران با ادبيات انقلابي در اين مذاكرات سخن بگويد، بلكه بايد زبان ديپلماتيك مناسبي را برگزيند كه امريكا را مخالف و ايران را طرفدار مذاكره نشان دهد؛ البته مذاكرهاي كه منافع ملي ما را تامين كند.