• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4389 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۵ خرداد

يك بستر و دو رويا (۱)

عباس عبدي

توضيح: اين يادداشت‌ها قرار بود از شنبه گذشته منتشر شود كه به دليل نكته‌اي كه در همان روز نوشتم، انتشارش را به تاخير انداختم ولي با توجه به مسائل پيش ‌آمده در طول هفته گذشته اكنون انتشار آنها را مناسب مي‌دانم. نوشتن درباره قتل خانم ميترا استاد همسر آقاي محمدعلي نجفي بسيار سخت است زيرا رويدادي قابل انتظار و پيش‌بيني‌پذير نبود. اين واقعه تمام يا بيشتر مولفه‌هاي يك خبر پرمخاطب را دارد. غير‌منتظره بودن، قتل، زن، همسر دوم، سياستمدار، اسلحه، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي، رقابت‌هاي سياسي، استعفا از مسووليت و... همه و همه خبر را بهت‌آور و باورنكردني و در عين حال تحريك‌كننده از حيث فهم ماجرا يا تحليل آن كرده است. نوشتن براي امثال بنده نيز سخت است حداقل در شرايط كنوني. مدتي زمان لازم است كه بيشتر فكر كرده و اطلاعات دقيق‌تري به دست‌ آيد. هر چند بعيد مي‌دانم به اين زودي‌ها اطلاعات قابل قبولي بيش از آنچه تاكنون به دست آورده‌ام، منتشر شود ولي از چند جهت ديگر نوشتن در اين باره يك ضرورت است. اول اينكه واقعه‌اي رخ داده كه مهم است و بايد نسبت به آن نظر و تحليل داشت. به علاوه در اين چند روز حرف‌هاي نامناسبي نيز زده شده است كه اگر بتوان حرف مفيدي زد در اين وانفساي شايعات و تحليل‌هاي زرد مي‌تواند مفيد باشد. بنده به صفت پيگيري حوادث به‌ ويژه قتل كه حوزه مورد علاقه‌ام يعني جامعه‌شناسي حقوقي و كيفري است نيز پيگير اين رويدادها هستم و اين نمونه‌اي مهم از يك اتفاق قتل است كه بايد مورد تحليل قرار گيرد. فرض بنده بر اين تحليل نيز آن چيزهايي است كه آقاي نجفي از وقوع قتل و احتمالا دلايل آن گفته و اقرار كرده است. شواهدي جدي عليه اين اقارير وجود ندارد. ساختن سناريوهاي عجيب و غريب كه در برخي از نوشته‌ها به آنها اشاره مي‌شود تقريبا غيرممكن است. ممكن است پرسش‌ها و ابهاماتي جدي درباره بخش‌هايي از ماجراي تعريف شده يا انگيزه فرد وجود داشته باشد ولي اين ابهامات تاثيري در اصل ماجرا ندارد. با اين مقدمه مي‌پردازم به چند نكته درباره اين اتفاق تاثرآور.

اولين نكته‌اي كه به وفور مطرح شد و رنگ غالب تحليل‌ها را به خود گرفت، سناريوي پرستو بود. متاسفانه اين رفتار غيراخلاقي و ناجوانمردانه‌اي است كه حتي توهين به شعور و فهم آقاي نجفي هم هست.

اين برداشت محصول نگاه سياسي است. البته از پيش از سال 1376 مواردي از اين رفتارها ديده مي‌شد و همان موارد عامل يا زمينه‌ساز چنين برداشتي‌هايي در امروز شده است. اين برداشت در درجه اول هدفش لكه‌دار كردن دستگاه‌هاي اطلاعاتي است ولي پيش از آن يك زن را متهم كرده كه عملي به غايت غيراخلاقي است. من امكان چنين رفتارهايي را رد نمي‌كنم و مي‌دانم كه متاسفانه سوءاستفاده از اين ابزار در گذشته بوده است و اكنون را نمي‌دانم ولي اين را هم مي‌دانم كه كاربرد چنين تحليلي هنگامي مجاز است كه اطلاعات قطعي در اين زمينه وجود داشته باشد. اين برداشت در مورد اتفاق اخير و تا اينجا كه مي‌دانم نه درست است و نه اخلاقي. البته ارتباطات بعدي افراد اطلاعاتي خودسر يا تحت امر با آن خانم را نه نفي مي‌كنم و نه تاييد. اينها در ادعاهاي آقاي نجفي آمده است و گمان مي‌كنم كه اگر شواهدي در تاييد اين ادعاها باشد، آنها را آقاي نجفي جمع‌آوري كرده است. زيرا امكان باز كردن موبايل آن خانم و ثبت چنين ارتباطات كلامي وجود داشته است. حتي اگر اين ادعاها نيز درست باشد، آن را نمي‌توان به منزله پرستو بودن خانم استاد دانست كه اتهامي سنگين و غير‌موجه است. چنين چيزي مي‌تواند دلايل ديگري داشته باشد. حتي اگر هم باشد تاثيري در مسووليت آقاي نجفي ندارد. اگرچه بنده شناخت كاملي از خانم استاد ندارم ولي برحسب شناخت اجمالي بعيد مي‌دانم دستگاه‌هاي اطلاعاتي، چنين افرادي را مورد استفاده براي اين مقاصد قرار دهند.

بنابراين با اين پيش‌فرض معتقدم كه در جريان تحليل و توصيف اين قتل پيش از هر چيز بايد از كشته شدن يك انسان، يك مادر و يك دختر به نسبت جوان اظهار تاسف كرد و توجه داشت كه فرزند او بدون مادر شده و تا پايان عمرش درگير اين فاجعه است. پدر و مادر و خانواده‌اش، دختر خود را از دست داده‌اند و از همه مهم‌تر اينكه يك انسان جان باخته است، هر چند مي‌توان توضيح داد كه او نيز نقشي حتي مهم در بروز اين فاجعه داشته است. طبيعي است كه اين نقش نافي اهميت كشته شدن او نيست. همچنان كه در اين حادثه مي‌توانست جاي قاتل و مقتول عوض شود. در اين صورت آيا باز هم همين ‌طور داوري مي‌كرديم كه امروز داوري مي‌كنيم؟ بي‌توجهي به مرگ يك انسان به خاطر ملاحظات سياسي يا علاقه‌اي كه به آقاي نجفي داريم، درست نيست. اتفاقا در اين مورد خواهم گفت كه اين به زيان متهم نيز هست. تجربه‌هاي گذشته در اين باره كم نيستند. فراموشي مقتول و برجسته كردن متهم به قتل در فرآيند دادرسي و جلب رضايت خانواده مقتول ايجاد اختلال مي‌كند. به جاي آنكه پرونده را ببندد، آن را باز مي‌گذارد. بهترين حالت كوشش براي جلب رضايت و خارج كردن وجه خصوصي جرم قتل از پرونده و رسيدگي علني به وجه عمومي آن است. البته اينها نافي رفتارهاي احتمالي و تحريك‌كننده آن خانم نيست ولي در هر حال جان يك انسان در ميان است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون