تعلل غيرسازنده اروپا
مرتضي مكي
توافقنامه برجام در شرايطي امضا شد كه ايران ذيل قطعنامههاي فصل هفتم منشور ملل متحد، با ادعاي تهديد عليه امنيت جهان، محكوم شده بود و 6 قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران در حال اجرا بود. جمهوري اسلامي ايران در آن شرايط سخت بعد از يك رشته مذاكرات طولاني، تعهداتي مضاعف را در مورد برنامه هستهاي خود پذيرفت. در برابر تعهدات ايران، 6 كشور طرف مذاكره ايران هم تعهدات متعددي در خصوص برنامه هستهاي ايران و رفع موانع تجاري و تحريمهاي عليه ايران سپردند.
در طول چهار سال گذشته جمهوري اسلامي ايران تمامي تعهدات خود را بر اساس برجام رعايت كرد و تك تك
گزارشهاي مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي اجراي تعهدات ايران را تاييد كرده است. اروپاييها كه در قالب اتحاديه اروپا و سه قدرت اروپايي طرف توافق بودند تا پيش از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور ايالات متحده امريكا، به صورت كجدار و مريز بخشي از تعهدات خود را در برجام انجام ميدادند. هياتهاي سياسي و اقتصادي اروپايي در رفت و آمد با همتايان ايراني خود، تعداد ناچيزي از تفاهمنامهها و توافقهاي اقتصادي و تجاري را با ايران امضا كردند. اما بعد از انتخاب دونالد ترامپ به مقام رياستجمهوري امريكا، سير تحولات تغيير كرد. از يك سال پيش كه دونالد ترامپ، فرمان اجرايي خود براي خروج امريكا از برجام صادر كرد، تحولات در حوزه برجام هم سرعت بيشتري گرفت. جمهوري اسلامي ايران، براي اينكه در زمين امريكا بازي نكند، تصميم گرفت با شكيبايي و حوصله به اجراي تعهدات خود در برجام با حضور 5 كشور ديگر ادامه دهد. دولتهاي اروپاييها هم علنا اعلام كردند كه در هر شرايطي به تعهدات خود در برجام پايبند خواهند ماند. اما تجربه يك سال گذشته نشان ميدهد كه اجراي تعهدات برجام از سوي اروپا از حرف فراتر نرفته است و حتي در بسياري موارد دولتهاي اروپايي با كاخ سفيد همسو بودهاند. سه دولت اروپايي نه تنها در مورد نفوذ منطقهاي تهران و برنامه دفاعي جمهوري اسلامي ايران با ايالات متحده امريكا همصدا شدهاند، بلكه حتي در مواردي پيشنهاداتي مانند بازمذاكره يا اصلاح برجام را مطرح كردهاند كه تكرار خواسته نامشروع دونالد ترامپ است. گروهي از پايتختهاي اروپايي در طول يك سال گذشته به جاي تلاش براي حفظ برجام و اجراي كامل آن، تلاش كردهاند تا از برجام به عنوان يك اهرم فشار و آزار عليه تهران استفاده كنند و به جاي آنكه تعهدات خود را اجرايي كنند، ايران را مجبور به پذيرش تعهدات بيشتر و دادن امتيازهاي گستردهتر كنند. القاي اين تصور كه جلوي بدتر شدن اوضاع گرفته شده است يا اينكه اروپاييها جلوي جنگطلبي يا اقدامهاي غيرمتعارف از سوي ترامپ را گرفتهاند، نشان از اين است كه اروپاييها چنين اقداماتي را كافي ميپندارند و آماده نيستند كه گامي بلندتر براي اجراي تعهدات خودشان بردارند. جمهوري اسلامي ايران بعد از يك سال صبوري به اين نتيجه رسيد كه ادامه شرايط موجود، عملا هيچ دستاورد روشني براي تهران در برنخواهد داشت و حتي در صورت شكست ترامپ در انتخابات پيش رو، باز هم طرفهاي برجامي آمادگي اجراي تعهدات خود را در اين توافق ندارند. ناتواني طرفهاي توافق از اجراي تعهداتشان در برجام باعث شد تا تهران تصميم بگيرد رويكرد خود را به اجراي برجام تغيير دهد. در طول 60 روز گذشته ثابت شده است كه رويكرد جديد ايران در برداشتن گامهاي تقابلي اقدامي در جهت صحيح بود. در شرايطي كه هيچ يك از طرفهاي باقي مانده در برجام، حتي چين و روسيه، عزم و اراده كافي براي اجراي دقيق و مو به موي تعهدات خود نشان نميدهند، ادامه اجراي خودخواسته و بدون مابهازاي محدوديتهاي مضاعف، بدون معنا بود. با آغاز گام بعدي كاهش تعهدات برجامي ايران، طرفهاي باقي مانده در برجام بار ديگر يك فرصت تازه براي بازنگري در رويكرد خود دارند. اروپاييها و ديگر طرفهاي برجامي، در شرايطي كه امريكا به عنوان ناقض و طرف غيرمتعهد برجام شناخته ميشود، ديگر مانند سالهاي پيش از توافق هستهاي نميتوانند به راحتي با بهانهجوييهاي امريكا همراهي كنند. بازگشت اجماع بينالمللي پيش از برجام فرصت از دست رفتهاي است كه نميتوان ايران را دوباره به تكرار آن تهديد كرد، چرا كه همكاري ايران در اجراي تعهداتش، بدعهدي امريكا و ناتواني اروپا، چين و روسيه از اجراي تعهداتشان به شكل مستند اثبات شده است. اروپاييها ميدانند كه همراهي و همسويي مجدد با واشنگتن در نقض برجام در نهايت تبعات امنيتي و سياسي شديدي براي آنها در پي خواهد داشت و نهتنها به شكل بازگشتناپذيري امكان تكرار توافق هستهاي با ايران را سلب ميكند بلكه دست ايران را براي اقدامهاي تقابلي باز ميگذارد. به همين دليل است كه پايتختهاي اروپايي در شرايطي كه ايران 60 روز پيش اعلام كرد در چارچوب برجام تعهدات خود را كاهش ميدهد، همچنان بر حفظ و حراست از اين توافق پافشاري ميكنند. اما اصرار بر حفظ برجام، بدون اجراي مفاد آن فايده چنداني براي طرفهاي باقي مانده در توافق ندارد. طرفهاي باقي مانده در برجام حرفهايشان را به عمل تبديل كنند تا تمامي مفاد اين توافق اجرايي شود. در طول يك سال گذشته ثابت شده است كه ادعاي «ميخواهيم اما نميتوانيم» استدلال قابل قبولي نيست. رايزنيهاي يك سال گذشته ايران راهكارهاي متعددي را مقابل 5 عضو باقي مانده برجام قرار داده است تا با انتخاب آنها بتوانند بخشي از آثار بدعهدي و خصومت امريكا را جبران كنند، اما آنچه بعد از يك سال مذاكره به دست آمده است، نشان از فقدان اراده و عزم كافي براي اجراي اين راهكارها و تعلل در اجراي شعارهاي طرفهاي مقابل دارد. اروپاييها در حال حاضر ساز و كار مالي مشخصي براي تجارت با كوبا بدون توجه به تحريمهاي واشنگتن در اختيار دارند، وجود چنين ساز و كاري نشان ميدهد كه اروپاييها توانايي انجام چنين راهكارهايي را دارند، اما اينكه چرا در اجراي آن تعلل ميكنند سوال ديگري است. اروپا همچنان تلاش ميكند با موضعگيري خنثي، بدون رويارويي با امريكا و چالش با تصميمهاي دونالد ترامپ، همچنان شاهد اجراي تعهدات برجامي ايران باشد. مشخص نيست طرفهاي برجام تا چه زماني قادر خواهند بود اين رويكرد غيرسازنده و خنثي را ادامه دهند، چرا كه به هر تقدير فشار از جانب ايران با اجراي گامهاي تقابلي جديد بيشتر و بيشتر خواهد شد و عاقبت آنها مجبور به انتخاب ميشوند. طرفهاي باقي مانده در برجام كاملا آگاه هستند كه بازگرداندن شرايط پيش از برجام عليه ايران غيرممكن شده است و همزمان ايران نيز متوجه شده است كه اجراي يكجانبه برجام بدون رعايت مفاد آن از سوي طرفهاي ديگر، هيچ چشمانداز روشني براي ايران در برندارد. در اين شرايط تنها انتخاب منطقي براي همه طرفها اجراي كامل برجام است، نه تعلل و انتظار.