• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4435 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ مرداد

تا آخر روزنامه‌نگار مي‌مانم

عباس عبدي

 

زماني كه وارد حرفه روزنامه‌نگاري شدم 34 ساله بودم كه بالطبع قدري براي ورود به اين حرفه دير است. البته پيش از آن‌ در دهه 60 يادداشت‌هايي در روزنامه كيهان مي‌نوشتم اما به واسطه اينكه حرفه اصلي زندگي‌ام پژوهشگري اجتماعي بود زمان كمي براي اين كار مي‌گذاشتم.سال 1368 با اتفاقات و تغييراتي كه در جامعه ايران رخ داد، تصميم گرفتم وارد كنشگري سياسي شوم البته پيش از آن در دفتر تحكيم وحدت فعاليت در اين عرصه را آزموده بودم.در ايران آن زمان حزب سياسي وجود نداشت و امكان تاسيس آن نيز نبود. در مقابل چند روزنامه محدود و بسته وجود داشت، بنابراين به ذهنم رسيد، كنشگري سياسي و اجتماعي را از طريق روزنامه ادامه دهم. آن سال‌ها ديدگاهم اين بود جناح چپ بايد نگاه خود را از طريق يك روزنامه بسط و گسترش دهد. زمستان سال 1369 روزنامه «سلام» مجوز گرفت و آغاز به كار كرد و من از اولين كساني بودم كه براي كار در «سلام» دعوت شدم و از همان زمان كار حرفه‌اي‌ام را در اين حوزه و در شوراي سردبيري روزنامه آغاز كردم. اعتراف مي‌كنم بيش از آنكه روزنامه‌نگاري در ذهن من باشد، آن زمان كنشگري اجتماعي و سياسي مرا به خود مشغول كرده بود. به مرور زمان به اين نتيجه رسيدم، تفكيك ميان نهادهاي حزبي و سياسي و روزنامه‌نگاري امري ضروري است. بر همين اساس است كه مي‌بينيد گرچه در آن دوره «سلام» روزنامه سياسي محسوب مي‌شد ولي تا جايي كه مي‌توانستيم، تلاش كرديم به الزامات حرفه‌اي پايبند باشيم و يك روزنامه‌نگاري مستقل را دنبال كنيم.علاقه به حرفه‌ام چنان در من بالا بود كه گاهي شب‌ها تا ساعت يك نيمه شب در دفتر مي‌ماندم تا بتوانم كارها را به سرانجام برسانم. اين ساعت كاري نه براي من مزاياي مادي داشت و نه حقوقي بر من اضافه مي‌كرد، حقوقي كه دريافت مي‌كردم 25 هزار تومان بود اما مساله درآمد مهم نبود، بلكه حرفه‌ام را جزيي از زندگي‌ام مي‌دانستم. با اين نگاه كه در من و شوراي سردبيري وجود داشت، روزنامه «سلام» نسبت به روزنامه‌هاي هم دوره خود كاملا متفاوت بود و از ايده‌هاي نو پيروي مي‌كرد؛ از شكل صفحه اول گرفته‌ تا تيترها و ادبيات يادداشت‌ها كه نشان مي‌داد دست‌اندركاران روزنامه؛ حقوق بگير به معناي رايج آن نيستند. در زمان فعاليتم در «سلام» تلاش كردم، وزن و صبغه روزنامه‌نگاري خود را بر صبغه سياسي ترجيح دهم اما در ايران ما با عارضه‌اي مواجه هستيم كه در آن ساختارهاي اجتماعي و سياسي تفكيك ناپذيرند، به اين معنا كه نهاد مطبوعات و نهاد سياست به ‌شدت به هم آميخته‌اند و همين موضوع بر فعاليت روزنامه‌نگاران نيز تاثيرگذار است.همين موضوع باعث شد، سال 76 وارد جبهه مشاركت شوم و فعاليت مستقيم در اين حوزه را تجربه كنم، در اين سال‌ها گرچه انجمن صنفي روزنامه‌نگاران را شكل داديم تا فراتر از موضوعات سياسي، يك نهاد صنفي براي اين صنف شكل گيرد اما فعاليتم در حوزه مطبوعات به نسبت كمرنگ‌تر شد. بعد از سال 81 كه زندان رفتم و بازگشتم، فعاليت رسمي حزبي را كنار گذاشتم و بار ديگر به روزنامه‌نگاري بازگشتم. در تمام اين دوره همچنان به پژوهشگري اجتماعي به عنوان حرفه اصلي ادامه دادم و از مطالعاتم در اين حوزه در روزنامه‌نگاري بهره گرفتم. در اين سال‌ها ادامه حضورم در مطبوعات به واسطه وابستگي مادي نبوده هر چند به درآمد آن نياز دارم اما وابستگي مالي دليل ادامه اين حضور نيست. تلاش من در اين دوره بر اين است كه آنچه برحسب دانشم به ذهنم مي‌رسد را از طريق روزنامه‌نگاري منتقل كنم. ادبيات نوشته‌هايم، نوع يافته‌ها و زاويه نگاهم تفاوت‌هايي دارد كه آن را از طريق يادداشت‌هايم منتقل مي‌كنم. فكر مي‌كنم اگر روزنامه‌نگار نباشم دچار احساس خلأ و كرختي خواهم شد. براي ارتباط با جامعه به اين حرفه ادامه مي‌دهم و بر اين باورم و اميدوارم كه تا آخرين لحظه زندگي اين حرفه را از طريق يادداشت‌نويسي در مطبوعات ادامه خواهم داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون