• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4435 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ مرداد

تيراژهاي باشكوه

محمد بلوري

 

شصت و سه سال است كه روزنامه‌نگار هستم. از سال 1334 كه شروع به اين كار كردم و تا امروز، يعني سال 1398 هنوز هم مشغول به همين كار هستم و كاري ديگر جز آن انجام نمي‌دهم. كاري كه با عشق شروع شد و با عشق ادامه پيدا كرد و هنوز هم عاشقش هستم. اصلا از همان دوران نوجواني آرزويم اين بود كه روزنامه‌نگار باشم. به ياد دارم كه در 14 سالگي‌ام و در شهرستان، روزنامه‌اي كه به شهرمان مي‌آمد را مي‌خريدم و قبل از خواندن همه مطالب و يادداشت‌ها، از بوي كاغذ روزنامه‌اي كه در دستم بود، ذوق‌زده مي‌شدم. حتي اگر امروز از من بپرسيد كه شيرين‌ترين و خوش‌بوترين بوي جهان چيست، مي‌گويم عطر كاغذ روزنامه. همان زمان كه روزنامه را مي‌خريدم، مدام دل‌دل مي‌كردم و با خودم مي‌گفتم: « خدايا، امكان دارد كه من هم بتوانم در روزنامه‌اي كار كنم و در مجلات چيزي بنويسم». همين اشتياق در جواني و روزگار بعدي همراهم آمد و باعث شد تا روزنامه‌نگار شوم، تمام مشكلات ريز و درشت اين حرفه را تحمل كنم و همچنان چشمم به دنبالش باشد.

ابتدا دو سالي در شهرستان زاد‌گاهم مشغول به روزنامه‌نگاري شدم و بعد از آن بود كه به تهران آمدم. سال آخر دبيرستان دارالفنون استادي داشتم به نام استاد تربتي. به سبب انشاهاي خوبي كه در دبيرستان مي‌نوشتم من را به روزنامه كيهان معرفي كرد و مسبب ورود من به مطبوعات شد. از آنجا كارم را شروع كردم و رسيدم به امروزي كه تا اينجا چند مجله را اداره كردم، به سردبيري چند روزنامه رسيدم و هنوز هم خودم را روزنامه‌نگار مي‌دانم. روزنامه‌نگاري كه مي‌داند مشكلات راهش گاهي به فاجعه نزديك مي‌شود اما همچنان آن را مي‌خواهد و با تمام مشكلاتش هم كنار مي‌آيد.

اما اين روزها مي‌بينيم كه علاقه به اين حرفه در بين جوانان كم شده و كمتر جواني است كه دلش بخواهد روزنامه‌نگار شود. حق هم دارند؛ نه حقوق‌هاي پايين اين حرفه كفاف زندگي را مي‌دهد و نه روحيه انفعالي كه حاكم بر اين شغل شده، ذوق و علاقه را در كسي بيدار مي‌كند.

اما زمان ما اين‌طور نبود، من تا سال 58 كه در روزنامه كيهان فعاليت مي‌كردم، چيزي در حدود 23 سال، با جماعت 50 نفره‌اي از خبرنگارها كنار هم كار مي‌كرديم. همه آنها به دنبال خبر از تحريريه بيرون مي‌رفتند و وقتي به روزنامه برمي‌گشتند هر كدام يك خبر اختصاصي داشتند و به اين ترتيب روزنامه با حدود نود و پنج درصد مطالب توليدي خودش به چاپ مي‌رسيد. براي همين كيهان و اطلاعات هر يك براي خودشان قدرتي بودند. همين موضوع شوقي را در خوانندگان نيز بر‌مي‌انگيخت. به ياد دارم كه در آستانه انقلاب تيراژ روزنامه كيهان چيزي در حدود يك ميليون و دويست هزار نسخه بود. زماني كه جمعيت كل كشور سي ميليون بود، روزنامه اطلاعات هم با رقم مشابهي چاپ مي‌شد و در مجموع اين دو روزنامه بالاي دو ميليون تيراژ داشتند. اما امروز با هشتاد ميليون جمعيت متاسفانه تيراژ روزنامه‌ها بسيار نااميد‌كننده است و اشتياقي براي خوانندگان وجود ندارد. اين كمتر شدن ميزان توليد همزمان شده با رقيب سرسختي به نام فضاي مجازي كه به سرعت هر چه كه هست را مخابره مي‌كند. اميدوارم اتفاق خوبي براي مطبوعات بيفتد و جوانان همچون گذشته با شوق و اشتياق به اين حرفه گرايش پيدا كنند تا شاهد شكوفايي مجدد روزنامه‌ها باشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون