غلامعلي بسكي
پدر طبيعت ايران درگذشت
جنگلگلستان
رخت عزا ميپوشد
به ياد پير طبيعت ايران
هومن بهمنپور
بيشك؛ اشاعه آموزههاي اخلاقي و گسترش فرهنگ حفاظت از محيط زيست مرهون زحمات بيدريغ و تلاشهاي مجدانه افرادي است كه خود را امانتدار سرمايههاي مادي، طبيعي و معنوي اين سرزمين ميدانند. سبزانديشاني كه با گامهاي ارزنده خويش اين وديعه را سالم و پاك به نسلهاي آينده تحويل ميدهند. امروز، جامعه محيط زيست كشور در سوگ يكي از فرزندان پاكسرشت خود به غم نشسته است. فردي كه طبيعت را بستري براي آرامش و نيايش يافته بود و دلسوزانه در جهت نگاهداشت آن گام بر ميداشت. قلم و بيان او همواره در مسير صيانت از اين سنت حركت ميكرد. دكتر بسكي؛ (صرفنظر از هر عنوان و صفتي كه تاكنون به او اطلاق گرديده) يكي از پيشگامان دوستي با طبيعت در كشور است. او نهتنها به عنوان يك انسان علاقهمند، بلكه به عنوان يك فرد آگاه، با انگيزه و دردمند محيطزيست در اين عرصه گام برميداشت. دوستداران محيط زيست امروز در سوگ شخصيتي برجسته اما در عين حال متواضع و بيادعا هستند كه ديدي متفاوت به هر شاخ و برگ سرزمينمان داشت. بسياري با ديد او دنيايي متفاوت را شناختند، دنيايي فراتر از علاقه به گياهان يا حتي گياهخواري كه برخي مدعياند بهترين روش براي نشان دادن علاقه به محيط زيست است؛ حال آنكه هيچكدام از اينها از دكتر غلامعلي بسكي يك محيطزيستي نساخت بلكه آنچه وي را يك محيطزيستي تمام عيار كرد، علاقه بيحد و وصفش به شناخت دنيايي بود كه اينروزها ما حتي از شناخت عناصر ساده آن نظير آب، خاك و گياه هم ناتوان هستيم. زخمهايي كه هر كدام از ما دانسته يا نادانسته بر پيكر طبيعت وارد ميكنيم، به سالها زمان براي درمان نياز خواهد داشت اما شايد ديگر بسكيهاي مرهمگذاري نباشند كه اين زخمها را برگ به برگ و شاخه به شاخه درمان كنند. او عاشقانه با طبيعت همزيست بود. بيان بيپروا و بيآلايش او يادآور زخمهايي بود كه طبيعت ايران از ساكنان بدعهدش به يادگار داشت. به راستي كداميك فرزند ديگري بود؟ غلامعلي بسكي انساني نجاتيافته از سرطان با دست طبيعت بود كه معتقد بود ريشه همين مساله هم نيازمند فكر و نگرش صحيح است، انسان بايد به زخمهايش عميقتر و بيشتر فكر كند شايد كه بتواند نشاني از خود در آنها بيابد. .
عضو هيات علمي دانشگاه
آزاد اسلامي واحد شاهرود
مروري بر روايت عمر غلامعلي بسكي؛ پدر طبيعت ايران
غلامعلي بسكي، بهمن ماه 1310 در سبزوار متولد شد. پس از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه در دبيرستان اسرار حاج ملا هادي سبزواري، در سال ۱۳۴۵ با تخصص جراحي زنان از دانشگاه علوم پزشكي تهران فارغالتحصيل شد.
پس از آن، به گنبدكاووس رفت و در همان سال ورود به اين شهر محروم، بيمارستان و زايشگاه دكتر بسكي را تاسيس كرد. از سال ۱۳۴۹ و به دنبال بروز نشانههايي از بيماري و گمان بر ابتلا به سرطان، به تغيير سبك زندگي متوسل شد و به پيروي از فرمايشات بزرگان ادب پارسي؛ مولانا، حافظ و سعدي، خام گياهخواري را آغاز كرد و پس از برطرف شدن نشانههاي بيماري، به سپاس از نعمت دوباره سلامتي كه از طبيعت دريافت كرده بود، با زندگي شهري وداع كرد و جنگل گلستان را براي
اقامت برگزيد.
تاسيس بيمارستان و زايشگاه دكتر بسكي (گنبدكاووس)، تاسيس مدرسه تيزهوشان گنبد كاووس و خانه رياضي گنبد كاووس و سراي گاندي (براي تحصيل تيزهوشان فقير ساكن روستاها)، ساخت باغ انگور با روش آبياري از فاضلاب، درختكاري در 40 هكتار از زمينهاي شهرستان داورزن (خراسان رضوي) و ششتمد (سبزوار)، احداث زايرسرا در جنگل گلستان به مساحت 1.5 هكتار و مجهز به يك كتابخانه براي زايران حضرت رضا (ع)، تاسيس بنياد جهاني دكتر بسكي با عنوان «مكتب حرمت حيات» در مشهد، وقف خودرو و ساختمانهاي با كاربرد فعاليتهاي محيط زيستي، مزارع و توتستان و باغات انگور و گاوداري و گلخانه در استانهاي خراسان رضوي و مازندران و گلستان و تهران از جمله بذلهاي اين چهره ارزشمند حفاظت از محيط زيست است.