خداحافظ آقاي بسكي
بنفشه سامگيس
دكتر غلامعلي بسكي؛ پدر محيط زيست ايران صبح ديروز و در سن 88 سالگي درگذشت. اين پيشكسوت حامي طبيعت، سالهاي طولاني از عمر گرانقدر خود را صرف حمايت از محيط زيست و فرهنگسازي براي پاسداشت حرمت طبيعت كرد و چنان در اين راه استوار بود كه از سوي دوستداران و حاميان محيط زيست، «پدر طبيعت ايران» لقب گرفت. شايد او هم ميتوانست مثل بسياري از مردم اين سرزمين، نسبت به پيرامون خود، نسبت به موهبتي كه خداوند به رايگان در اختيار بشر قرار داده تا علاوه بر لذت بصري، از درجات حيات و ممات محيط زيست درس زندگي بگيرد، بيتفاوت باشد و حتي سهمي در تخريب آن صاحب شود. اما اين فرهيخته طبيعت دوست كه علاوه بر تلاش براي حفظ و حراست از ميراث طبيعي ايران، براي اعتلاي فرهنگ بومي هم ميكوشيد و همچنين، به سبب سعي مستمر براي حمايت از نيازمندان...
يك چهره شناخته شده در عرصه نيكوكاري هم بود، به طبيعت هماني را ميداد كه ميگرفت؛ قدرشناسي از اين خوان گسترده كه ذرهذرهاش، چه در قالب تحفههايي كه براي خوردن و آشاميدن قابل استحصال بود و چه كل اين عرصه كه ميتوانست هر انسان خردمند را به تحسين و تكبير پروردگار وادارد. غلامعلي بسكي، از اين منظر، بنده آمرزيده خداوند است كه در قبال هداياي بيشمار خالق خويش، با قدرشناسي از هرآنچه دريافت و مييافت، اينگونه سر تعظيم و سپاس فرود آورد.
بسكي، پزشك متخصص زنان بود. ميگويند دانش پزشكي، دايرهالمعارفي است براي آشنايي بيشتر با معجزات پروردگار چرا كه انسان، بزرگترين معجزه خداوند است و اغلب دانشآموختگان علم پزشكي هم به عشق شناخت بيشتر عرصه و عيان انسان، پا به تحصيل در رشته پزشكي ميگذارند. اينكه يك متخصص زنان، پس از كنار گذاشتن طبابت، باقي عمر خود را براي خدمت به خلق و پاسداشت طبيعت و حمايت از محيط زيست؛ اين منابع طبيعي بيبديل و بينظير، وقف كند، ميتوان چنين گفت و نوشت كه تحصيل در رشته پزشكي براي غلامعلي بسكي، در اين حد تاثيرگذار بود كه اين انسان گرانقدر، به دنبال آشنايي بيشتر با قدرت پروردگار از طريق شناخت اجزا و عجايب خلقت انسان، خواست شكرانهاي در برابر خالق به جاي آورد. در زندگينامه اين طبيب طبيعتدوست آمده است كه ايشان، با تاسي به مفاهيم نغز و با شكوه در اشعار حضرت مولانا، حضرت حافظ و شيخ اجل؛ سعدي شيرازي، منش و روش زندگي خود را از نيمه عمر تغيير داد. شايد بزرگترين درسي كه بتوان در زندگي غلامعلي بسكي سراغ گرفت، مصداق اين بيت از گلستان استاد ادب پارسي است كه فرمود: «بنيآدم اعضاي يكديگرند / كه در آفرينش ز يك گوهرند».
ديروز، به دنبال انتشار خبر درگذشت پدر طبيعت ايران، بسياري از كاربران پايگاههاي اطلاعرساني و شبكههاي مجازي گفته بودند كه خودشان يا يكي از اعضاي خانواده و خويشانشان در بيمارستان «بسكي/ گنبد كاووس» به دنيا آمدهاند. غلامعلي بسكي كه بسياري از اموال خود را در دوران حيات، وقف امور خير و دستگيري از نيازمندان كرد، در ماههاي پاياني عمر جسمانياش، در همان بيمارستاني كه براي مردمان گنبدكاووس ساخته بود بستري شد و در همين بيمارستان هم چشم بر دنياي ميرا فرو بست. درگذشت اين انسان فرهيخته و نيكوكار كه در سالهاي عمر با ارزش خود، چشم از ملحقات اين دنياي فاني برگرفت و دمي از خدمت به مخلوقات خداوند باز نايستاد، به يقين تاييدي بر اين فرموده حضرت حافظ است كه «هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جريده عالم دوام ما».
در خبرها آمده كه پيكر غلامعلي بسكي، فردا و در روستاي زادگاهش «تنگراه» به خاك سپرده خواهد شد. اينكه چه يادماني بر مزار پدر طبيعت ايران نصب ميشود يك داستان است و اينكه پيكر غلامعلي بسكي با همان خاكي درميآميزد كه از آن برآمده، مضمون روايت زندگي همه ما بندگان است، چنانكه حضرت مولانا فرمود: «خواندهاي انا اليه راجعون / تا بداني كه كجاها ميرويم».