بازار انرژي پس از بولتون
ميثم شرفي
5 خرداد سال١٢٧٨ كه «چاه شماره يك» مسجدسليمان، خاورميانه را به عنوان قطب توليد نفت دنيا معرفي كرد، زماني كه اولين قطرات نفت فواره زد، كسي نميدانست كه سياسيترين، تجاريترين و اقتصاديترين مادهاي را كشف كرده كه تا سالهاي سال يكي از اصليترين محورهاي جنگ سياسي و نظامي خواهد بود. از همين زاويه است كه هر تغيير سياسي مهمي، بلافاصله تامين نفت، قيمت و حتي چشماندازهاي سرمايهگذاري در اين حوزه را تحتتاثير قرار ميدهد. حتي اگر آن تغيير اخراج يا استعفاي اجباري معاون امنيت ملي كشوري باشد كه در آن سوي نيمكره زمين قرار دارد. اولين تاثير خبر اخراج جان بولتون، سقوط حدودا دو درصدي قيمت نفت در كمتر از يك ساعت بعد از انتشار خبر بود. بازار نفت اين اخراج را به كاهش احتمال درگيري نظامي با ايران و باثباتتر شدن چشمانداز تامين تعبير و در شوك اول قيمتي نمايان كرد. بولتون به عنوان يكي از ديرپاترين نئوكانهاي واشنگتن كه علاقه ويژهاي به جنگافروزي دارد و سابقه مشخصي نيز در ايران ستيزي، مدتها در مظان اتهام برنامهريزي براي جنگ و درگيري با ايران بود؛ درگيري كه ميتوانست به راحتي ۴٠درصد از كل نفت دنيا را متاثر سازد. تحليل بازار اين بود كه خروج بولتون نه تنها يك مهره جنگطلب را كاهش ميدهد، كه نشاندهنده تغيير رفتار آمريكا به نفع ديپلماسي هم هست. چقدر اين تحليل واقعي است؟ قطعا ۴٠سال ممارست بولتون در جنگطلبي از يكطرف و موفقيتي كه در اقناع ترامپ در بسياري از حوزههاي استراتژيك نشان داده از طرف ديگر، او را به عنوان خطري مهم براي صلح جهاني و ايران معرفي كرد. كمتر كسي است كه سياست آمريكا را بشناسد و با خروج بولتون نفسي آسوده نكشد. واكنش مثبت بازارهاي ملي به اين بركناري، طبيعي و قابل پيشبيني بوده است. چقدر اين كاهش قيمتهاي نفت تداوم دارد؟ دو مساله را بايد در كنار هم تحليل كنيم: وراي موضوع ايران، بولتون نيرويي سياسي و سالها مشوق جنگ تجاري و رويارويي مالي با چين بوده است. نشانه مشخصي در سطح بينالمللي هنوز پديدار نشده، اما خروج بولتون ميتواند باعث افزايش صلح و پايان جنگ تجاري چين و آمريكا شود، جنگي كه رشد اقتصادي دنيا را به خطر انداخته و باعث چشمانداز كاهش تقاضاي نفت و كاهش قيمت شده. به بيان ديگر، اگر با اين خروج صلح محقق شود، ميتواند تاثير افزايشي بر قيمتهاي نفت، يا حداقل تعديلي بر كاهش كنوني داشته باشد.
اما مساله دوم تداوم تغيير قيمت و ادامه ارسال سيگنالهاي تغيير در سياستخارجي آمريكا است. بولتون تنها يك عضو كابينه جنگ طلب آمريكا است. اينكه آمريكا بخواهد از سياست سنتي مبتني بر جنگ دست بكشد، مستلزم تداوم تغيير بيشتر است وگرنه شوك اخراج بولتون به راحتي ميتواند بازارها را به قيمتهاي تثبيتي قبلي بازگرداند. به عبارت ديگر؛ با شرايط فعلي، چشمانداز كاهش بيشتر قيمت چندان منطقي نيست. مگر اينكه آمريكا واقعا در حوزه ايران تغييرات بيشتري را اعمال كند.