سيد ميلاد علوي
مكان: مسجد دانشگاه امام صادق(ع)، سخنران: عليرضا پناهيان، نتيجه: «توهين» به نمايندگان دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي. اين همه آن چيزي است كه بايد از سخنراني يك واعظ پايداريچي در ماه محرم و از منبر عزاي امام حسين بدانيد.
«طرح شفافيت آراي نمايندگان» يا در عبارتي حقوقي، افزودن دو تبصره به ماده 119 آييننامه داخلي مجلس شوراي اسلامي كه نخستين بار مردادماه 97 با امضاي 29 نفر از وكلاي عمدتا اصولگراي پارلمان با قيد فوريت و البته سروصدا و پمپاژ رسانهاي فراوان و با اتكا به مطالبه عموم جامعه براي شفافيت در تمام اركان نظام و نه فقط يك قوه، تقديم هيات رييسه مجلس شد؛ طرحي كه نمايندگان اصلاحطلب يا ميانهرو با تاكيد بر انگيزههاي سياسي طراحان كه از قضا «عدم شفافيت و تفتيش عقايد و ايجاد محدوديت در ابراز راي» عنوان شد، با فوريت آن مخالفت كردند و همزمان ناظران، آن را با توجه به قرارگيري برخي طرحهاي سياسي در دستوركار مجلس، ابزاري براي فشار به نمايندگان و در ادامه ردصلاحيت احتمالي آنان توصيف كردند. جدال موافقان و مخالفان اين طرح با ادبيات سياسي ادامه داشت تا اينكه واعظ مذهبي نزديك به جبهه پايداري پا در گود نهاد و چنان عليه مجلس سخن گفت كه گويي در ميانه جدالي است با دشمن هميشگي غيروطنياش!
مطابق انتظار نمايندگان برآشفتند و يكي پس از ديگري به انتقاد از گفتههاي او پرداختند ولي بودند در ميان نمايندگاني اصولگرا و البته نزديك به پايداريها كه نه تنها توهين به پارلمان را كه روزي قرار بود در راس امور بايستد و عصارهاي باشد از فضائل ملت را نهي و نفي نكردند بلكه در زمين آن واعظ منتقد و يارانش بازي كرده و انگشت اتهام را به سمت مجلسي گرفتند كه ميگويند شفاف نيست؛ حال آنكه طرح شفافيت آراي نمايندگان مطابق صدها طرح ديگر در نوبت بررسي مجلس است و اگر نوبت به آن نميرسد، قصور از همان نمايندگان و طرحهاي بهزعم ناظران و فعالان، نه دستهاي پشتپرده.
حمله؛ بهترين دفاع
نمايندگان، آن روحاني نزديك به جريان پايداريها را متهم كرده و از لزوم ورود دستگاه قضايي به موضوع سخن گفتند ولي اين موضوع محقق نشد اما در اين ميان، نهاد ديگري وارد عمل شد و فرصت دفاع را براي فردي فراهم كرد كه حداقل در روزهاي اخير علاوه بر هزار و يك منبر مذهبي - جناحي خود، رسانههاي اصولگرا و كانالهاي تلگرامي و فعالان توييتري نزديك به اين جريان را در اختيار داشت و حداقل بيتريبون نبود، فرصت دفاع از خود داد. عليرضا پناهيان درست در معرض انتقاد «توهين به مجلس» بود، به عنوان سخنران پيش خطبههاي نماز جمعه تهران انتخاب و در محل سخنراني حاضر شد تا از تريبوني سخن بگويد كه همواره از سوي ائمه جمعه و وعاظ و خطباي سياسي - مذهبي، عاملي براي «اتحاد جامعه» معرفي شده است.
اينكه اظهارات پيشين پناهيان و عملا «فاقد شعور انساني» خواندن نمايندگان مجلس شوراي اسلامي چگونه عامل اتحاد بوده كه او حالا در تريبون نماز جمعه پايتخت جمهوري اسلامي فرصت دفاع از خود را يافته، خود پرسشي است كه كاش روزي مسوولان ستاد نماز جمعه به آن پاسخ دهند و همان طور كه ائمه جمعه تهران خواستار شفافيت در قواي انتخابي كشورند، اين نهاد نيز خود به عنوان پيشقراول شفافيت وارد اتاق شيشهاي شود. فارغ از اينها اما نكته جالب آن است كه برخلاف انتظار، پناهيان در تريبون نماز جمعه تهران نهتنها از اظهارات پيشين پا پس نكشيد؛ بلكه دوباره بر مخالفان و منتقدانش تاخت و تاكيد كرد كه «انشاءالله زمان چيرگي حق بر باطل هم خواهد رسيد و خواهيم ديد كه حرف مفت زدن، امكان ندارد.»
او در ادامه گفت كه «در حكومت امام زمان(عج) آزادي بيان وجود دارد، اما كسي كه حرف باطل بزند، اعدام ميشود. مردم هم نميگويند آزادي بيان نيست، بلكه به اين حد از فهم رسيدهاند و ميدانند كه از روي غرضورزي حرف زده است.» او در ادامه تلويحا به بحث داغ اين روزهاي ايران «مذاكره با امريكا» اشاره كرد و افزود: «آنها به بهانه صلح و آرامش، صلح را به امام حسين تحميل كردند. قبل از آن هم اشعث با سخنان زيباي خود، صلح را به اميرالمومنين(ع) تحميل كرد. اشعث، آتش مذاكره با دشمن و كوتاه آمدن در مقابل آن را در دل جامعه انداخت و عمرو عاص تا اين را شنيد گفت كار لشكر علي تمام شد و قرآنها را بر سر نيزه كنيد.»
حمله دوقطبيساز به دوقطبيسازان
اظهارات اين واعظ اصولگرا چه در پيش از خطبههاي نمازجمعه و چه پس از آن، به گونهاي است كه عملا جامعه را به دو بخش تقسيم ميكند. يك بخش حامي شفافيت آراي نمايندگان و بهزعم آقاي سخنران، انقلابي و بخش ديگر مخالف اين موضوع و به باور او، «صهيونيست.» اين تقسيم جامعه به دو قطب مقابل هم دقيقا همان چيزي است كه رهبري بر لزوم پرهيز كارگزاران و واعظان از آن تاكيد كرده و خواستار اتحاد عموم جامعه شدهاند؛ با اينحال همانهايي كه برخلاف نظر رهبري بر سنگ دو قطبي ميكوبند، عليه دوقطبيسازان سخن ميگويند و آنها را لعن ميكنند.
«دوقطبيسازي موجب ديكتاتوري رواني ميشود. خدا لعنت كند كساني را كه به دوقطبيسازي دامن ميزنند و همه را متهم و منتسب به يك جناح ميدانند. اين لعنتيها اجازه نميدهند جامعه پيش برود. صهيونيستها اين دوقطبي را در اكثر كشورها ايجاد كردند. البته در كشور ما موفق نشدند اما هميشه دعوا را راه مياندازند. در اين دوقطبيسازي برخي بدون شايستگي رشد ميكنند و برخي با تبعيت از BBC خبيث به دنبال اين مساله هستند.» اينها بخشي از گفتههاي شيخِ پايداريچيها است، گفتاري كه مخالفان رسانهاي خود را صراحتا به يك رسانه خارج از كشور متصل ميداند و همزمان از دوقطبيسازي انتقاد ميكند.
دوقطبيساز كيست؟
او البته حسن روحاني، رييسجمهوري را نيز بينصيب نگذاشته و اظهارات او درباره موضوع زنان را مصداق دوقطبيسازي در جامعه عنوان ميكند. او در واكنش به اظهارات روحاني در جلسه چهارشنبه هفته گذشته دولت كه گفته بود: «انتخابات بايد موجب وحدت بيشتر در جامعه باشد و آحاد و اقشار مختلف مردم اعم از زنان و كارگران هر مشكلي كه به ذهنشان ميآيد و احساس ميكنند كه حقوقشان مراعات نميشود، راه اصلي براي كسب حق خودشان انتخابات است.
بايد در انتخابات ديدگاههاي خود را اعلام و افرادي را انتخاب كنند كه حقوقشان را سريعتر و زودتر به دستشان برسانند و غير از اين هيچ راه ديگري وجود ندارد.» و گفته است: «از ايشان عجيب بود كه در يك سخنراني، هم عليه دوقطبيسازي سخن ميگويند هم اينكه با طرح موضوع زن، يك دوقطبي را براي انتخابات آتي ايجاد ميكنند و به تبليغاتچيها گرا ميدهند كه از اين موضوع براي ايجاد دوقطبي استفاده كنند. طرح اين موضوع از سوي رييسجمهوري، عجيب است كه البته اين طور سخن گفتن از سوي ايشان، زياد رخ داده است.»قابل تفسير و تحليل نيست كه چطور دعوت رييسجمهوري قانوني ايران به حضور زنان و كارگران پاي صندوقهاي راي موجب دوقطبيسازي است ولي «جاهل» و «احمق» خواندن پارلماننشينان وراي اين مباحث تحليلي است و مصداق اهانت. اينكه چطور فردي كه خود با اظهارات بهزعم بعضي از نمايندگان مجلس «نسنجيده» و از روي «بياطلاعياش» درباره ساز و كار بهارستان موجبات اعتراض آنان را فراهم آورده، حالا از دعواها در كشور انتقاد ميكند و تاكيد دارد كه اين اقدام توسط «صهيونيستها» صورت ميگيرد، خود ابهامي است قابلتوجه ولي شايد مهمتر كند و كاو معناي «دوقطبي» از ديد اين واعظ و البته يارانش در جبهه پايداري باشد؛ ياراني كه از ارايه درخواست اعدام اصلاحطلبان و سران در حصر اين جريان نيز نگذشتهاند.
به نام دو قطبي به كام تكصدايي
او همچون ساير ياران اصولگرايش در كلام ميان «دوقطبيسازي جامعه» و «اختلافنظر» در آن تمييز قائل ميشود ولي با مرور گفتههاي پيشين اين واعظ و نمايندگان نزديك به پايداري در مجلس شوراي اسلامي، به وضوح خصومت آنان با جريان اصلاحات و حاميانش قابل نمايش است تا جايي كه از «ضدانقلاب» خواندن اين جريان نيز ابايي ندارد. كلمات و گفتههاي پناهيان چه در نمازجمعه و چه در ساير منبرها، درست به همان ميزان كه مويد لزوم حضور جريان به زعم او انقلابي در عرصههاي مختلف اجتماعي است، هيچ نشاني از پذيرش جريان اصلاحات به عنوان جرياني ريشهدار ندارد؛ كما اينكه او در گفتههاي خود در پيشخطبههاي نماز جمعه عملا از شوراي نگهبان و قوهقضاييه ميخواهد با «نمايندگاني كه به دنبال تونسيزاسيون ايران» هستند، برخورد كند.
رييس حوزه علميه دارالحكمه در حالي «لعنت» ميكند «كساني را كه هر منتقدي را متهم و منتسب به يك جناح ميدانند» و اجازه «پيشروي جامعه» و «شكلگيري فضاي نقد و گفتوگوي آزاد» در كشور را نميدهند كه خود چند وقت پيش نظر نمايندگاني را با «فوريت» طرح شفافيت آراي نمايندگان مخالفت كرده بودند را برنتافته و با طرح اين پرسش كه در مجلس «چه غلطي ميكنيد؟» آنان را خطاب قرار داده بود.
كدهاي انتخاباتي يك پايداريچي
تنها 160 روز تا يازدهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي باقي است و نميتوان متصور بود فردي با عقبهاي تماما جناحي سخن بگويد و از انتخابات و حزب متبوع خويش سخن به ميان نياورد.
شيخ پايداريها نيز خرق عادت نكرد و در پيشخطبههاي نماز جمعه شوراي نگهبان «عزيز» را دعوت به «رعايت مُر حق». اينكه حق از ديد او و يارانش چيست، نيازمند توضيح نيست ولي محمد زائري روز گذشته در توييتر خود با طرح اين پرسش كه «هر چه صدا و سيما بگويد حق است و هرچه BBC بگويد؛ باطل» نوشته بود: «حق و باطل ضابطهاي مشخص دارد كه بايد آن را شناخت و تعريف كرد. هركس و هر چيز كه با آن معيار سازگار بود حق است و هر كه و هر چه نبود، باطل.»
اينكه ملاك شوراي نگهبان بايد «مر حق» باشد يا مر قانون بحثي است كه ميشود درباره آن تامل كرد، ولي واعظ اصولگرا در ادامه در تعريف خود از «مر حق» ميگويد: «وقتي شوراي نگهبان نتواند وسط انتخابات مثل يك داور، كارت قرمز به نامزدها نشان دهد، اين يعني كوتاه آمدن از مُرّ حق. هيچ تنشي هم نبايد در زمين بازي ايجاد شود.» او البته جملهاش را بيمصداق رها نكرد و با يادآوري انتخابات 96 اضافه ميكند: «شوراي نگهبان بگويد آقا شما دروغ گفتيد كه اگر رقيب راي بياورد در پيادهروها ديوار ميكشند.» اين اظهارات كنار هم يعني او خواستار اخراج رييسجمهوري از سوي شوراي نگهبان است؛ موضوعي كه رهبري نيز صراحتا مخالفت خود با آن را اعلام كردهاند.
با اين همه گفتههاي واعظ نزديك به پايداريچيها از تريبوني كه روزگاري قرار بود پيام وحدت به جامعه مخابره كند، روشن است و معناي دوقطبيسازي نيز واضح.