تضييع حقالناس
سيدعلي ميرفتاح
اين داستان را قبلا هم به مناسبتهايي گفتهام و نوشتهام، اما چون به بلايي كه بر سر فيلم رستاخير آمده، مربوط است تكرارش ممل نيست بلكه قابل تامل است. سينما كه تازه به ايران آمده بود بعضي از مدافعان افراطي سنت دنبال آن بودند كه از علما حكم حرمتش را بگيرند و گربه اينجور قرتيبازيها را جلوي چشم مردم از همهجا بيخبر سر ببرند. نزد علما رفتند و سوال خود را با غرض و مرض طرح كردند. گفتند آيا حلال است كه يكسري زن و مرد، داخل اتاقي شوند، در را پشت سر خود ببندند، چراغ را خاموش كنند و عكسهايي را كه روي ديوار ميافتد تماشا كنند ؟ درست است كه سينما همين جايي است كه درش را پشت سر خود ميبندند و چراغش را خاموش ميكنند و تصاويري نشان زن و مرد غريبه ميدهند اما پيداست كه اين سوال با موذيگري طرح شده و سوالكننده در پي آن بوده كه جواب مطلوب خودش را بيرون بكشد و دنبال كارش برود. آقايان علما كمتر اهل رفتن به سينما هستند. اغلب سينما را به چشم لهو و لعب، در بهترين حالت سرگرمي مباح ميبينند و دون شأن خود ميدانند كه در صف سينما بايستند يا فيلمي را به تماشا بنشينند. حتي وقتي چهل سال پيش شهيد بهشتي و بعضي روحانيون پيشرو به تماشاي فيلم «الرساله» عقاد رفتند، خرق عادت كردند و عملي شاذ را مرتكب شدند و موجبات تشوير خود را فراهم آوردند. تازه چون فيلم پيامبر اسلام را ديدند، انقلاب هم تازه پيروز شده بود كسي چندان بر آنها خرده نگرفت، تكفر و تقبيحشان نكردند ولي واقعيت اين است كه آقايان علما از اين نوآوريها خوششان نميآمده و نميآيد...
آخوندي را كه اهل سينما و موسيقي باشد ملامت كرده و ميكنند. ملامتش هم نكنند به محفل خود راهش نميدهند... از اين جهت رستاخيز پيش از آنكه به خاطر فرم و محتوايش نهي شده باشد، بيشتر چوب دوري علما از دنياي مدرن خصوصا فيلم و سينما را ميخورد و بيشتر قرباني نوع سوالي است كه رنود از آقايان پرسيدهاند. آنهايي كه رستاخير را ديدهاند ميدانند كه اتفاق خلاف شرعي در آن نميافتد، گناهي هم صورت نميگيرد. مهمترين مسالهاش احتمالا به نمايش درآمدن چهره حضرت عباس(ع) است كه غيرت قليلي از مومنين را به جوش آورده و خشمگينشان كرده. اما در اين ميان اتفاق بدتري كه افتاده و كسي به آن وقعي نمينهد «تضييع حق» سازندگان فيلم است كه بندگان خدا سرمايه مادي و معنويشان عين برف جلوي چشمشان در حال آب شدن است، كاري هم از دستشان برنميآيد. من در صدد مقايسه احكام شرعي باهم نيستم و نميخواهم مسائل را با هم خلط كنم، اما نميتوانم اين سوال مهم و انساني و ديني را از جلوي چشمم دور كنم يا جواب مقنعي براي آن بيابم كه تضييع حقالناس سازندگان فيلم را چه كسي به گردن ميگيرد؟ طبق ضوابط قوانين جمهوري اسلامي و پس از اخذ همه مجوزها، و گذشتن از هفتاد خان ارشاد يك نفر سرمايه جور كرده، ديگري هم هنرمندان را پاي كار آورده پس از مرارت بسيار فيلمي خوب و ديدني ساخته جزاهم الله خيرا. از اتفاق اين فيلم نه رقص و آواز دارد و نه بيحجابي و نه معصيتي را ترويج ميكند. داستان فيلم درباره ارزشهاي ليبراليستي و دموكراتيك و غربي هم نيست بلكه عوامل فيلم تلاش كردهاند حماسه حسيني را روايت كنند و تاريخ كربلا و شهادت امام حسين(ع) را به تصوير بكشند. با اين حال بعضي علما آن را پسنديدهاند بعضي هم به خاطر سعايت عمرو و زيد خواستار توقيف آن شدهاند. البته اختلاف علما فينفسه نعمت است و باعث پيشرفت جامعه اسلامي ميشود بايد محترمش شمرد اما طبق قوانين جمهوري اسلامي، دولت و نهادهاي حكومتي بايد كه از راي و نظر وليفقيه تبعيت كنند و فتاواي او را ملاك عمل و تصميم خود قرار دهند. بعد از انقلاب فقهاي بزرگواري بودند كه شنيدن موسيقي را جايز نميدانستند، حتي به مقلدين خود سفارش ميكردند كه پاي تلويزيون ننشينند و بر آرم ريتميك اخبار هم گوش ببندند، اما تلويزيون و مسوولان كشور طبق راي و فتواي وليفقيه عمل كردند و ضمن احترام به علما به وظيفه ديني و انقلابي خود عمل كردند و در مواجهه با مسائل كشور تغيير موضع ندادند. مهمترين حسن وحدت رويه مسوولان و اطاعتشان از وليفقيه همين است كه آحاد جامعه تكليفشان را ميدانند و در موقعيتهاي بلاتكليفي قرار نميگيرند و حقوقشان ضايع نميشود. فيلم رستاخيز هم محتاج همت مسوولان است تا مطابق راي و فتواي وليفقيه فيلم را از محاق توقيف بيرون بياورند، جلوي تضييع حق كارگردان و تهيهكننده و سرمايهگذار و هنرمندان را بگيرند و لذت تماشاي يك فيلم خوب و جذاب را از مردم سلب نكنند. مسوولان كشور مسوولان جمهوري اسلامياند و بايد كه تابع ولي فقيه باشند ضمن احترام به علما، شرايط را براي ديده شدن اين اثر هنري فراهم آورند.