دخترك مرده بود
مرتضي ميرحسيني
37 سال گذشت. 37 سال از روزي كه شبه نظاميان مسيحي ماروني لبنان موسوم به فالانژها به اشاره نظاميان اسراييلي به اردوگاههاي صبرا و شتيلا ريختند و آوارگان فلسطيني ساكن در آن را قتلعام كردند، گذشت. ماجرا از يورش اسراييل به لبنان در 1982 ميلادي براي سركوب چريكهاي جنبش آزاديبخش فلسطين شروع شد و تا محاصره نواحي غربي بيروت پيش رفت. آمارهاي كشتههاي غيرنظاميان لبناني و فلسطيني در هفته دوم جنگ از مرز 10 هزار نفر گذشت و نزديك به 20 هزار نفر هم در بمبارانها زخمي شدند. آب و برق شهر قطع شده بود و كسي امكان ارسال كمكهاي غذايي و دارويي به مناطق بمباران شده را نداشت. سرانجام چريكهاي فلسطيني به اميد ختم هر چه سريعتر اين درگيري، حاضر به مصالحه شدند و زير نظر نيروهاي بينالمللي، لبنان را به مقصد كشورهاي عرب همجوار آن ترك كردند. اما نظاميان اسراييلي به جاي عقبنشيني با دستور مستقيم آريل شارون- كه آن زمان وزير دفاع بود- وارد بيروت شدند و با اين ادعا كه هنوز چند صد چريك آنجا باقي ماندهاند، بخش وسيعي از شهر را اشغال كردند. سپس فالانژيستها را با نقشه قبلي براي كشتار آوارگان به دو اردوگاه مستقر در جنوب شهر گسيل كردند. رابرت فيسك، خبرنگار روزنامه تايمز كه آن روزها در بيروت حضور داشت و صحنههاي پس از كشتار را از نزديك به چشم ديد، مينويسد: «اجساد همه جا ولو بود: در خيابانها، كوچهها، حياطها و زير آوارها... در بعضي جاها، خونهاي بر زمين ريخته هنوز خشك نشده بود. پس از ديدن يكصد جسد، شمارش را متوقف كرديم. درون هر كوچه پسكوچهاي، انبوهي از اجساد زنان و مردان جوان، نوزادان و پدربزرگها و مادربزرگها كه همان جا با ضربات چاقو يا رگبار مسلسل به قتل رسيده بودند به وضع فجيعي روي هم انباشته شده بود. هر راهي كه از ميان آوار ميجستيم به يافتن اجساد بيشتري منجر ميشد. در همه جا نشانههايي از گورهاي دستهجمعي ديده ميشد كه با عجله كنده شده بودند. شايد هزار نفر را تا آن موقع قصابي كرده بودند؛ و احتمالا 500 نفر هم پس از آن كشته شده بودند. در كورهراهي ميان آوارها، اجساد 5 زن و چندين كودك را يافتيم. زنان ميانسال بودند و اجسادشان روي تودهاي از آوار افكنده شده بود. يكي از آنان با پيراهني دريده، بر پشت افتاده بود در حالي كه دختر كوچكي از زير جسدش سر برآورده بود. دخترك موهايي كوتاه، مجعد و تيره داشت، چشمانش به ما خيره شده بود و اخمي بر چهره داشت. دخترك مرده بود. كودك ديگري، چون عروسكي دورافكنده، با پيراهني سپيد اما آلوده به خاك و گل در خيابان افتاده بود. نميتوانست بيشتر از 3 سال داشته باشد. با گلولهاي كه به مغزش شليك كرده بودند، پشت سرش متلاشي شده بود.» منابع مختلف، آمارهاي متفاوتي از شمار قربانيان ارايه ميكنند اما گويا نزديك به 2 هزار تا 2 هزار و 500 نفر را يا همان جا كشتند يا اينكه سوار بر كاميون از اردوگاه بيرون بردند و جايي ديگر سر به نيست كردند. جنايت را شبهنظاميان مسيحي ماروني لبنان مرتكب شدند اما مجرم اصلي آريل شارون بود. چنانكه ميدانيد او را از آن پس قصاب صبرا و شتيلا لقب دادند و چند دادگاه هم او را براي ارتكاب جنايت جنگي مجرم شناخت.