• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4464 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۵ شهريور

اعتراف به گناه

حسن لطفي

علي عباسي، اولين تهيه‌كننده‌اي بود كه با نامش آشنا شدم. دليلش فيلم‌هاي تنگسير، پنجره، سوته‌دلان، رضا موتوري، تنگنا و... نبود كه او تهيه كرده بود. آن زمان‌ها من هم مثل خيلي‌ها فقط بازيگران فيلم را به اسم مي‌شناختم. نام علي عباسي را سر كلاس از دهان معلم زبان انگليسي‌مان شنيدم. خودش اهل سينما نبود اما هر چند وقتي يك ‌بار از همكلاسي‌اش علي عباسي صحبت مي‌كرد كه فيلم‌هاي خوبي تهيه كرده است. بعدها كه سينما برايم جدي‌تر شد، دليل تعريف‌هاي آقا معلم را بيشتر دانستم. اما هيچ‌وقت به اين صرافت نيفتادم تا رد اين تهيه‌كننده كاربلد را در سينماي پس از انقلاب دنبال كنم. تا آنكه در نمايشگاه كتاب امسال كتابي ديدم كه رويش نوشته شده بود، علي عباسي تقديم مي‌كند. نام كتاب مرا به تيتراژ فيلم‌هاي خوبي حواله داد كه وقت تماشاي‌شان لحظاتي از اينكه در زماني به دنيا آمده‌ام كه سينما و آن فيلم‌ها وجود دارند، خدا را شكر كرده‌ام. خريد كتاب يك لحظه و خواندنش تا روز سينما طول كشيد. وقت خواندن كتاب فهميدم، نام دومش(روايت يك كابوس سي ساله) برايش مناسب‌تر است. كابوسي كه در اسفند ماه 1363 با مراجعه يا بهتر بگويم، هجوم چند نفر به دفتر اين تهيه‌كننده آغاز مي‌شود و تا سال‌ها ادامه پيدا مي‌كند. در اين هجوم فيلم‌هايي كه او تهيه كرده، برده مي‌شود و بعد خبر سوزاندنش به او مي‌رسد. اينكه در سال‌هاي بعد از آن چه بر علي عباسي گذشته و فيلم‌ها چه شده‌اند را در كتاب بخوانيد، حق مطلب بهتر ادا مي‌شود. خصوصا كه قصيده گلمكاني(نويسنده كتاب) روايت جذاب و پر كششي از آن ساخته است. نكته مهم براي من پس از حدود 35 سال، درد روحي‌اي است كه علي عباسي گرفتارش بوده است. البته مي‌دانم در آن زمانه و آن شرايط هر كس ديگري هم امور سينمايي را به دست داشت همان حكم را مي‌داد و مثل انوار، معاون سينمايي وقت با هدف بستن دهان گروه‌هاي فشار بازي‌اي به راه مي‌انداخت و... (ماجراي كامل را در كتاب بخوانيد) اما گمانم بد نباشد وقتي فرصت فراهم شد به اشتباه، گناه، گذشته غلط يا هر چه كه نام مي‌گذاريد، اعتراف كنيم. از ديگران حلاليت بطلبيم. مي‌دانم كه قادر به جبران گذشته نيستيم. حتي اگر هم بخواهيم، نمي‌توانيم به زمستان سرد 1363 برگرديم و دستور ديگري بدهيم. اما اعتراف به گناه هم ما و هم آنكه از ما آسيب ديده را سبك‌تر مي‌كند. البته اينها را فقط براي آن اتفاق و آدم‌هاي درگيرش نمي‌گويم. منظورم فراتر است. به همه كابوس‌هايي مي‌انديشم كه سال‌ها بر جسم و جان عده‌اي زخم زده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون