ماليات و سوگند پزشكي
جعفرگلابي
با محدود شدن درآمدهاي نفتي كشور كاملا طبيعي و ضروري است كه دولت روي ديگر درآمدها تمركز و از طرق مختلف كسري بودجه خود را جبران كند. درآمدهاي مالياتي از جمله سالمترين منابع درآمدي دولت محسوب ميشوند و در شرايط عادي هم يكي از شاخصهاي موفقيت اقتصادي هر دولتي گرفتن ماليات و رساندن اين درآمدها به سقف تعيين شده در بودجههاي ساليانه است. متاسفانه در كشور ما فرهنگ پرداخت ماليات به بلوغ خود نرسيده است و هيچ كس خجالت نميكشد كه بگويد ماليات يا حق جامعه از درآمدهاي خود را پرداخت نميكند. جالب اينكه حتي تحصيلكردگان و برخي از آنها كه معمولا در مورد پيشرفتهاي جوامع توسعهيافته داد سخن ميدهند كمتر به رفتار نهادينه شده در اين كشورها پيرامون حساسيت فوقالعاده نسبت به پرداخت ماليات اشاره ميكنند. پس از اجباري شدن نصب كارتخوان از سوي صنوف مختلف عدم وجود اين دستگاهها در مطب پزشكان مورد توجه جامعه قرار گرفت و دستگاههاي مربوطه در اين مورد توجه ويژهاي كردند. بالاخره پس از كش و قوسهاي فراوان طي روزهاي اخير مديركل دفتر تنظيم مقررات و نظارت بر برونسپاري سازمان امور مالياتي اعلام كرد كه بالغ بر ۳۵درصد پزشكان به فراخوان سازمان مالياتي تمكين كردهاند. البته اين رقم خوبي است و بايد از همه پزشكاني كه به انتظار جامعه پاسخ مثبت دادهاند، تشكر كرد و اميدوار بود كه ۶۵ درصد ديگر پزشكان هم به دايره تمكينكنندگان وارد شوند، اما در اين ميان يك سوال مهم و بعضا گزنده پيش ميآيد كه چرا اين مهم تاكنون به صورت كامل جامه تحقق به خود نپوشيده است و عدم نصب كارتخوان كه به قول مسوولان مربوطه حداكثر ربع ساعت وقت ميبرد، نشانه چيست؟ ميدانيم كه همه صنوف از بقال تا بنا و رفتگر و خبرنگار و كارمند و كارگر و مهندس و پزشك بايد وظايف خود را به درستي انجام دهند و ...
هرگز كمفروشي نكنند و غش در معامله نداشته باشند و اهمال نورزند، ولي كاملا روشن است كه هيچ صنفي به اندازه پزشكان مستقيما با جان و روان و سلامت مردم در ارتباط نيستند. اگر در هر حرفهاي كمكاري و خطا و گناه دير يا زود خسارتي متوجه مردم كند، شغل پزشكي از چنان حساسيتي برخوردار است كه بلافاصله بر سلامت افراد اثر ميگذارد حتي اگر تظاهر آن ديرتر نمايان شود. بر همين اساس پزشكان هنگام آغاز طبابت قسم ياد ميكنند كه از تضييع حقوق بيماران پرهيز كرده و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادي و اميال نفساني خود مقدم بدارند و اين قسم سابقهاي تاريخي دارد و صور مختلف آن حتي به پيش از بقراط هم بازميگردد. اكنون اين سوال مهم پيش ميآيد معدود پزشكاني كه در پرداخت حقوق جامعه پس از اين همه تشويق و توصيه و حتي خواهش و در نهايت اخطار تعلل دارند چگونه هنگام طبابت با جان و روان مردم رفتار ميكنند و آيا چنين رفتاري تعهد كلي پزشكي آنان را زير سوال نميبرد؟ با كارنامهاي كه برخي از افراد در زمينه پرداخت ماليات (بخوانيد: قانونگرايي، عدوت امانت جامعه به خودش، بخوانيد: بلوغ فرهنگي و توسعهيافتگي در رفتارها و بالاخره بخوانيد: اخلاق انساني) در صنف درماني از خود بروز دادهاند، نظارت بيشتر و گستردهتر سازمانهاي نظارتي بر كار مطبها و بيمارستانها ضرورت بيشتري پيدا ميكند. متاسفانه ديده شده است كه در مقاومت غيرقابل باور در برابر پرداخت ماليات از سوي برخي پزشكان عدهاي جنبههاي سياسي! هم به ماجرا دادند و عده ديگري بهانههاي مختلف آوردند و حتي يكي، دو ماه مهلت آموزش نصب كارتخوان خواستند (... كه لبوفروشان هم در چند دقيقه آموزش ميگيرند) و نگفتند كه از 1200 ميليارد توماني كه بايد از اين ناحيه به جامعه پرداخت شود چرا تنها حدود 200 ميليارد تومان درآمد حاصل ميشود؟ آن هزار ميليارد توماني كه همه ساله از فقير و غني گرفته ميشود و بايد به خزانه واريز شود و نميشود چگونه پولي است و كدام اخلاق انساني پيرامون آن شكل ميگيرد؟ در ارتباط ميان پزشك و بيمار بيش از هر عامل ديگري اين اخلاق انساني است كه حكمفرماست و بر همين اساس بايد همواره اين وجه از روند درماني را تقويت كرد و نسبت به نشانههاي انحرافش به سوي امور مادي و مالي به شدت حساس بود.