حالا آندرهآ چي فكر ميكنه؟
سامان موحديراد
انگار هنوز قرن هجدهم است و همه در برابر مفهومي به اسم «غرب» مغلوب و مقهور و خودويرانگر هستند. انگار نه انگار كه بعد از گذشت اين همه سال و تغييرات گسترده دنيا و دسترسي آزاد همه به اطلاعات قرار است بپذيريم كه خيلي از رويدادهاي دنياي ما همان است كه در دنياي به زعم برخي بيعيب و نقص «غرب» رخ ميدهد و رخ دادن يا ندادن برخي رويدادها در اينجا يا آنجا نشانه برتري آنها بر ما و حقير و كوچك بودن ما در برابر آنها نيست. نمونه واضحش همين واكنشهايي است كه در بازي جام حذفي اين هفته و بعد از قطع برق ورزشگاه انقلاب كرج رخ داد. پيش از اين هم سابقه داشت كه در جريان بازيهاي ليگ يا جام حذفي ايران برق ورزشگاهي قطع شده باشد. اما جنس واكنشهاي بعد از اين رويداد در اين بازي با ساير بازيها متفاوت بود. صرفا به يك دليل: حضور آندرهآ استراماچوني روي نيمكت استقلال! در واقع حضور يك چهره از اروپاي غربي و از سطح اول فوتبال اروپا در كشورمان چند ماهي است كه منجر به شكل گرفتن چنين واكنشهايي شده. «حالا استراماچوني چي درباره ما فكر ميكنه؟» سوال كليدي جماعت خودتحقيركن ايراني است كه اين روزها و بعد از حضور استراماچوني در ايران مدام پرسيده ميشود.
يكي بعد از ماجراي قطع برق ورزشگاه البرز كرج در توييتر نوشت: «استراماچوني قطع برق ورزشگاه را نديده بود كه ديد» و ديگري به طعنه نوشته بود «استراماچوني در حال فرار از مرزهاي كشور ديده شده». جالب اينجاست كه اگر طرفدار فوتبال باشيد ميدانيد كه همين چند سال پيش در ديدار فولام و يونايتد در سطح يك فوتبال انگلستان چنين اتفاقي رخ داده بود و برق ورزشگاه فولام براي مدتي قطع و در بازي وقفه ايجاد شده بود.
اما اين نگاه تحقيرآميز به خودمان، اين دستكم گرفتن خودمان موجب ميشود ما يا آن رويدادها را نبينيم، يا اگر ببينيم حتي اين نقص آن هم برايمان جالب بياييد اما همين كه در ورزشگاه انقلاب كرج اين اتفاق رخ ميدهد تاييدي بر ضعف ما و شرمساري ما در برابر چهرهاي چون استراماچوني است. به نظرم واضح است و نياز به توضيح ندارد كه منظورم از بيان اين امور ناديده گرفتن ضعف ساختاري فوتبال ايران و غيراستاندارد بودن زيرساختها نيست. بلكه تقبيح يك نگاه تحقيرآميز به خودمان است. اينكه در برابر هر فرنگي كه ميبينيم به اين فكر ميكنيم كه «حالا درباره ما چه فكر ميكند؟» و بعد سعي ميكنيم بهترين نمايش خودمان را، حتي به دروغ در برابرش داشته باشيم و اگر موفق نشويم خودمان را تنبيه و تحقير ميكنيم.