رسوايي نوبل ادبي
سعيد عابدپور
آكادمي سوئد، پيتر هانتكه نويسنده اتريشي و خانم اولگا توكارتسزوك لهستاني را به عنوان برندگان جايزه نوبل ادبي سال 2019 و 2018 اعلام كرد. انتخاب هانتكه براي نوبل ادبي يك رسوايي بيسابقه است؛ فردي كه حامي اسلوبودان ميلوشوويچ و منكر نسلكشي مسلمانها است. سال گذشته در پي رسوايي جنسي ژان كلود آرنائوت همسر يكي از اعضاي آكادمي برنده نوبل ادبي اعلام نشد. نخستينبار پس از جنگ جهاني دوم بود كه چنين اتفاقي افتاد. خانم كاترينا فروتس منسون از عضويت آكادمي استعفا داد و شوهرش اكنون در زندان به اتهام تجاوز در انتظار محاكمه بهسر ميبرد. آكادمي سوئد پس از تاخير يكساله نهايتا دو روز قبل اسامي دو برنده نوبل ادبي را اعلام كرد، با اين تصور كه ديگر اختلاسي در جريان تصميمگيري براي برندگان نوبل ادبي وجود ندارد، ولي تصميم بهتانگيز آكادمي اكنون بيشتر از هر زمان ديگري زير سوال است. اعطاي نوبل ادبي به پيتر هانتكه يكي از بزرگترين رسواييها در تاريخ نوبل ادبي است. اعطاي نوبلهاي ادبي تاكنون از جنبه اروپامداري مورد نقد قرار گرفته است. نويسندگان بزرگ جهاني كمتر موفق به دريافت نوبل ادبي شدهاند. افرادي مانند ويرجينا ولف، هنري جيمز، جيمز جويس، رابرت فارست، جوزف كنراد، فرانتس كافكا، لئو تولستوي، لوييس بورگس، مارسل پروس، ولاديمير ناباكوف و بسياري از بزرگان عرصه ادبيات جهان نامشان در بين برندگان نوبل ادبي نيست. مشكل ديگر ترجيحهاي معمولا پنهان سياسي و لابي شبكههاي قدرت است كه بر تصميم اعضاي كميته انتخاب نوبل ادبي سايه مياندازد، ضمن اينكه همواره نويسندگان اروپايي در جريان انتخاب بر ديگران ترجيح داده ميشوند و گاهي نيز مانند مورد پيتر هانتكه فرقي نميكند كه او از نظر سياسي چه گرايشي دارد. هانتكه رسما يك فاشيست ادبي است اما ظاهرا اين براي كميته داوري اهميتي ندارد. جدا از اينكه هر ساله سطح نويسندگان منتخب آكادمي بهتدريج دچار كاستي ميشود، ازجمله خانم اولگا توكارتسزوك كه يك نويسنده كتابهاي پرفروش با سطح ادبي متوسط، قابل تامل است كه چطور از نظر ادبي شايسته دريافت جايزه نوبل ميشود. كميته داوري نوبل، هانتكه را به خاطر تاثيرگذاري در تجربه انساني با نبوغ زباني، شايسته دريافت جايزه نوبل ادبي دانسته است. آدم كيارش (منتقد ادبي نيوزويك) معتقد است كه هانتكه در كتاب شب موراوا درباره جمهوري چك نمينويسد، بلكه در مورد صربستان مينويسد و خيلي با مهارت، سوار بر اسطوره واقعيت را ميبيند.
هانتكه در سال 1995 در آخرين روزهاي بحران و جنگهاي منطقهاي به بلگراد سفر كرد تا حمايت خود را از اسلوبودان ميلووشويچ، رييسجمهور صربستان اعلام كند. او درباره آنچه بين صربها و مسلمانان اتفاق افتاد ناعادلانه قضاوت ميكند و رسما ميگويد كه به هيچ عنوان نسلكشي مسلمانها از طرف صربها در كار نبوده و همه اين حرفها افسانهپردازي دشمنان صربستان بوده است. معلوم نيست چرا هانتكه به يكباره مدافع صربستان در زمان تجاوز اين كشور به كرواسي و بوسني و هرزگوين شد؟ وقتي ميلووشويچ در سال 2006 در زندان دادگاه لاهه مرد، هانتكه به بلگراد رفت تا در تشييع جنازه اين جنايتكار جنگي شركت كند. او در اين مراسم گفت: «من حقيقت را نميدانم. وقتي نگاه ميكنم. گوش ميدهم و حس ميكنم. به ياد ميآورم. به خاطر آن امروز اينجا هستم، نزديك يوگسلاوي، نزديك صربستان و نزديك اسلوبودان ميلووشويچ.»
اعتراف هانتكه به اينكه حقيقت را نميداند، نقطه محوري كتاب «سفري به رودخانه» است و براي همين اسطوره را براي فهم حقيقت بهكار ميگيرد. از نظر او صربها مانند آلمانيها و اتريشيها از سوي نيروهايي محاصره شدهاند و اتهام جنايات جنگي و نسلكشي به آنها نتيجه بزرگ و مهم بودنشان است و نه حقيقت ماجرا. هانتكه به خود زحمت نميدهد تا در جريان تجاوز صربستان به كرواسي و بوسني و هرزگوين و مشاهده جنايات جنگي و نسلكشي در سربرنيتسا واقعيات را ببيند. او حتي نميخواهد اعتراف ژنرالهاي صربي مانند ژنرال كرستيچ را به انجام نسلكشي در سربرنيتسا ببيند در عوض همه حرفها و سندها و گزارشها و قضاوتها را توطئه عليه ملت بزرگ صرب ميداند، بنابراين خيلي راحت ميشود به اين نتيجه رسيد كه جايزه ادبي نوبل در چارچوب ايجاد ادبيات سلطه معنا پيدا ميكند و انتخاب هانتكه نويسنده قدرتمند ولي فاشيست، چهره ديگري از اروپاي واقعي را به نمايش ميگذارد.