• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4495 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱ آبان

يادداشت‌هاي كامو

سيد حسن اسلامي‌اردكاني

يكي از بدآموزي‌هاي شريعتي به من و هم‌نسلانم، آشنا كردن ما با متفكران فرانسوي بود. البته خيلي هم بدآموزي نبود، چون مرا از خواندن داستان‌هاي پليسي امير عشيري يا عشقي ارونقي‌كرماني به خواندن كارهاي سارتر و كامو پيش برد و دريچه‌اي بر من گشود كه ديگر بسته نشد. زان پس با همه مشغله‌اي كه داشته‌ام، هنوز وسوسه خواندن كارهاي آنان را دارم. يادداشت‌هاي كامو (ترجمه خشايار ديهيمي، تهران، نشر ماهي، 1393، 4 جلد) را نيز تحت تاثير همان دلبستگي قديمي خواندم. اين كتاب چهارجلدي را كه عزيزي به من هديه كرده بود، آرام‌آرام خواندم و كوشيدم با گذر از قطعات آن به شخصيت كامو دست پيدا كنم. از قضا در همان فضا و كمي بعد از آن زندگينامه كامو را خواندم به نام آرمان سادگي (آيريس راديش، ترجمه مهشيد ميرمعزي، تهران، ثالث، 1395، 356 صفحه) كه برخي ابهامات و ناگفته‌هاي يادداشت‌ها را برطرف مي‌كرد. فعلا درباره اين كتاب سخني نمي‌گويم. اما درباره يادداشت‌ها.

ظاهر جمع و جور كتاب و طرح خوب و چاپ مناسب و قطع جيبي آن، همه دست به دست هم ‌دادند تا بتوانم اين كتاب را در فاصله‌هاي مختلف و در شرايط متفاوت بخوانم و نكته‌هاي آن را يادداشت كنم. واقع آن است كه انتظارم از اين كتاب بيشتر بود و مي‌خواستم كامو بيشتر درباره خودش و رشد حرفه‌اي خويش سخن بگويد. با اين حال، اين يادداشت‌ها برش‌هايي به شخصيت او مي‌زنند و او را به خواننده نشان مي‌دهند. به نظر مي‌رسد كه كامو حتي در يادداشت‌هاي شخصي خودش بسيار خوددار است و از نشان دادن خويش و عريان كردن انديشه و شخصيتش پرهيز دارد. با اين حال مي‌توان با كنار هم گذاشتن اين قطعات تصويري نسبتا روشن از اين شخصيت به دست آورد. اولين ويژگي او خواندن گسترده و استناد به افراد مختلف است. در اين يادداشت‌ها او كلمات قصار متفكران متعددي را مي‌آورد، مانند دلاكروا، اشپنگلر، استاندال، مونتسكيو و رومن رولان. دومين جنبه شخصيت او آن است كه گاه قطعات كوتاه طنزآميزي نقل مي‌كند كه فضاي يادداشت‌ها را كاملا متفاوت مي‌سازد. براي مثال، درباره تولستوي مي‌نويسد: «هنگام محاصره سباستوپول از گودال سنگر بيرون مي‌پرد و زير آتش سنگين دشمن به سوي ديوار قلعه مي‌دود. او از موش وحشت داشت و موشي در گودال ديده بود.» (ج1، ص196) يا هنگامي كه مردم براي فوكيون سردار آتني هلهله بسيار كردند، گفت: «حرف احمقانه‌اي زدم؟» (ج1، ص200)، همچنين از پاوزه، شاعر و رمان‌نويس ايتاليايي نقل مي‌كند: «ما خريم، آن يك ذره آزادي را كه دولت براي ما باقي گذاشته مي‌گذاريم زن‌ها بالا بكشند» (ج1، ص 129) . البته در برابر اين قطعات مطايبه‌آميز، گاه اشارات هولناكي هم ديده مي‌شود، مانند آنكه شب قبل از اعلام رسمي لغو مجازات اعدام در روسيه شوروي، چكيست‌ها (اعضاي سازمان امنيت) به زندان ريختند و همه را قتل‌عام كردند تا قانون مانع كارشان نشود. (ج3، ص 13) .

سومين جنبه يادداشت‌ها تاكيد عميق بر فضيلت اميد در عين نوميدي است: «اگر نااميدي‌مان براي‌مان مسلم است، يا بايد چنان عمل كنيم كه گويي اميدواريم يا خود را بكشيم. رنج بردن حقي ايجاد نمي‌كند.» (ج1، ص 31) همچنين نابود كردن اميد، يعني بازگرداندن انديشه به جسم و جسم محكوم به فناست. (ج1، ص103) چهارمين جنبه شخصيت كامو تاكيد بر انضباط و خودسازي است، گويي به نوعي تفكر رواقي باور دارد، مانند ايده «هرگز از كار خود صحبت نكردن» و انتظار از چيزي و جامعه نداشتن (ج3، ص 228 و 231). همچنين استعلا و از خود فرارفتن و در جا نزدن ايده‌اي است كه بارها از زبان كامو يا شخصيت‌هاي ديگر نقل مي‌شود مانند «زندگي معمولي ميانگين تمام جنايت‌هاي ممكن ماست» كه از رابرت موزيل نويسنده اتريشي نقل مي‌كند (ج3، ص 234).

پنجمين ويژگي آن است كه گاه به اختصار منطق گروهي خاص را جمع‌بندي و گزارش مي‌كند يا ديدگاه يك نويسنده بزرگ را در يك جمله كوتاه مي‌آورد. براي مثال: دختر ده‌ساله‌اي مي‌گفت وقتي بزرگ شدم در بدترين حزب اسم خواهم نوشت. اگر اين حزب حاكم شود از چيزي واهمه ندارم و اگر حزب رقيب برنده شود، كمتر آزار خواهم ديد. اين منطق روشنفكر فرانسوي در سال 1954 است. (ج3، ص 106) يا انديشه داستايوفسكي را اين‌گونه خلاصه مي‌كند: همان تزي كه فرد را به سوي جنايت مي‌برد، جامعه را به سوي انقلاب هدايت مي‌كند. (ص 108)

سرانجام آنكه گاه شاهد گزينه گويه‌هاي درخشاني در اين يادداشت‌ها هستيم كه ذوق پرداخته كامو را نشان مي‌دهد، مانند: «نسلي كه درد پول دارد و ملال دل» (ج3، ص 62)، يا «آدم نمي‌تواند تمام چيزهايي را كه مي‌نويسد زندگي كند. ولي تلاشش را مي‌كند» (ج3، ص 91) و «انديشيدن جز به كمك تصوير انجام نمي‌پذيرد. اگر مي‌خواهي فيلسوف باش[ي]، رمان بنويس» (ج1،ص 16).

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون