خير مشترك
مهرداد پشنگپور
«خير مشترك» براي تمام بشريت پس از وقوع دو جنگ جهاني خانمانسوز، شايد عصاره اتحاد جهاني بود براي بنا نهادن سازمان ملل متحد
به منظور گسترش عدالت و حفاظت نسلهاي آينده از بلاي جنگ! تحقق و نهادينه شدن اين آرزو با اعلام مجدد دول متحد به ايمان خودشان به حقوق اساسي بشر، حيثيت و ارزش شخصيت انساني، تساوي حقوق مرد و زن و نيز بين ملتها اعم از كوچك و بزرگ، تمهيد شرايط لازم براي تامين عدالت، احترام به لوازم ناشي از عهدنامهها و ساير منابع بينالملل و حقوق بينالملل، كمك به ارتقا و بهبود اجتماعي و شرايط زندگي بهتر با آزاديهاي بيشتر همراه و تضمين شد. از آن روز يعني ٢٦ ژوئن سال ١٩٤٥ كه اين الفاظ و عبارات منقوش اوراق و به تصويب ملل متحد رسيد تا امروز، بيش از 70 سال سپري شده است. در اين مدت و فاصله اگرچه جنگ جهاني به اطلاق كلمه و آنگونه كه مرسوم و مسبوق به سابقه است گريبانگير عالم و عالميان نشده اما جهان بينصيب از جنگهاي خونين، نسلكشيهاي بيرحمانه، تحديد آزاديهاي فردي تاسفبار، نقض معاهدات بينالمللي، تلاش براي انقياد سازمانهاي بينالمللي، خروج غيرقانوني و مِن غير حق از تعهدات و توافقهاي بينالمللي و تعرض به كرامت و حيثيت انساني و شخصيت بشري نبوده است. بلاياي وارد آمده بر مردم جهان در اين بيش از هفت دهه به نيكي نشان ميدهد ملل متحد براي تحقق آنچه از التهاب خاكستر گداخته جنگهاي جهاني براي دنيا آرزو كرد فاصله بسيار دارد!
وقتي دولتهاي فاتح بناي سازمان ملل متحد را قصد كردند، ضمن توصيه بر وفق و مدارا زيستن در حال صلح با يكديگر با روحيه حسن همجواري و متحد ساختن قواي خود براي تامين صلح و امنيت بينالمللي تاكيد كردند، اما آنچه امروز در عمل جهان شاهد آن است انكار اصل حسن همجواري، عدم همكاري بينالمللي موثر، نفي اصل عدم مداخله و برخلاف منظور صريح و موكد موسسان؛ كاربرد «زور» در روابط بين كشورهاي عضو سازمان ملل متحد به جاي حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي است. منشور ملل متحد مقصودش توسل به وسايل و مجاري بينالمللي براي پيشبرد ترقي اقتصادي و اجتماعي تمام ملل بود و قرار شد جامعه جهاني مصمم باشد براي تحقق همه اين مقاصد با تشريك مساعي؛ ليكن ترقي اقتصادي يك عضو وسيله استثمار و تضعيف اقتصادي عضو ديگر شد، زندگي اجتماعي برخي به مذاق برخي ديگر خوش نيامد و منجر به نسلكشي و انواع جنايات عليه بشريت شد و ...
اقدامات جمعي موثر براي جلوگيري و برطرف كردن تهديدات عليه صلح، جلوگيري و متوقف كردن هرگونه عمل تجاوز يا ساير كارهاي ناقض صلح، تمهيد موجبات تعديل و حل و فصل اختلافات بينالمللي يا اوضاعي كه اين امكان را در پي دارد كه موجب نقض صلح شود، با شيوههاي مسالمتآميز و وفق اصول حقوق بينالملل سامان يابد در عمل تبديل شد به اقدامات جمعي موثر براي برهم زدن صلح و آشوب در روشهاي حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي!
ممنوعيت جنگ و تقبيح اين بلاي خانمانسوز با «اصل ممنوعيت استفاده از زور» در روابط بين كشورها برجستهترين هدف ملل متحد در سانفرانسيسكو بود، اما سالها پس از آن، ايزديان در عراق مقطوعالنسل ميشوند، بارداريهاي اجباري شرافت انسان را تاراج ميدهد، سرنگوني هواپيماي مسافربري برخلاف تمام اصول حقوق بينالملل تشويق ميشود و عامل اين جنايت بشري مدال ميگيرد، مردم در روهينيگا چون برگ درختان با شليك شورشيان بر زمين ميريزند، آزاديهاي بيشتر با تغيير عناوين جرايم سياسي به امنيتي، تحديد ميشوند و اينگونه
به سادگي سخن «الكسيس دي توكويل» در قرن بيست و يكم تعبير كه نه، تمام و كمال اجرا ميشود: «امريكا توانست ريشه نژاد سرخپوست را بر كند بدون آنكه جلوي چشم دنيا كوچكترين تجاوزي به يكي از اصول اخلاقي كرده باشد.» همان كاري كه در عراق و در فلوجه يا در افغانستان با بمباران مكرر بيمارستانها و مجالس شادي و عروسي كرد و همچنان ميكند!
قرار ملل متحد اين بود كه اقتصاد سفره مردم را رنگين كند اما توسل به «زور ممنوع شده» در منشور به جاي سطح زندگي مردم، ارتقا و بهبود يافت و شد «زور اقتصادي» و تمام مقررات بينالمللي و روح منشور ملل متحد را نقض و عريان و آشكار ابزار تروريسم اقتصادي شد تا نان مردم را به آجر و رنگ سفرههايشان را به ننگ و خون تبديل و آغشته نمايد. اصل «عدم مداخله» در استراحتگاههاي شخصي حاكمان در مكانهاي خوش آب و هوا سلاخي و وقيحانه براي كشور ثالث اتخاذ تصميم به عمل آمد. اينها همه در حالي رخ داد و ميدهد كه بشر بناي «خير مشترك» براي نسلهاي آينده داشت.
در اين روزگار، جامعه بينالمللي آنگونه كه بايد با يكديگر سر و كار ندارد مگر به رنج و تحميل آمال خود، پيوند جوامع متاثر از حوادث شده و خطرهاي بزرگ تمامت آن را كمرنگ و نحيف ميكند. جهان مبهوت طغيان عاصيان و حيران عصيان ياغيان ميشود به جاي آنكه طرحي دراندازد و دستي در دست هم نهد تا دست متجاوز را قطع كند.
همه اينها اكنون اين باور را به يقين رسانده كه بايد طرحي نو در انداخت و برخلاف همه آنچه بانيان منشور ملل متحد اعتقاد و منظور داشتند، «خير مشترك بينالمللي كه روح حاكم بر منشور ملل متحد هست، تنها يك آرمان بلند در جمع روشنفكران و متفكران عالم باقي نماند.»