نگراني ترامپ از كوربين
سيد جلال ساداتيان
بحث برگزيت از همان ابتدا ابعاد مختلفي پيدا كرد و آن اين است كه ايالات متحده امريكا موافق قدرت گرفتن اتحاديه اروپايي نبود و بيشتر علاقهمند بود كه اتحاديه اروپايي كماكان به شكل تضعيف شده وجود خارجي داشته باشد و به يك اتحاديه قوي و به عنوان يك قطب در جهان تبديل نشود. اين وضعيت را از زمان رياستجمهوري بيل كلينتون در امريكا شاهد بوديم. هنگامي كه امريكا يوگوسلاوي سابق را مورد بمباران قرار داد و فرودگاه سارايوو را مورد هدف قرار داد سعي كرد كه اروپاييها را به نحوي تحقير كند. به شكلهاي مختلف در دورههاي مختلف نيز شاهد اين موضوع بوديم اما اوج اين اتفاق را اكنون ميبينيم كه بر سر مساله برگزيت امريكاي ترامپ فرصت را غنيمت شمرده است كه بتواند بريتانيا را از اتحاديه اروپايي منفك كند زيرا معتقد است با اين كار ميتواند ضربه مورد نياز را به اتحاديه اروپايي وارد كند و آنها را كاملا تضعيف ميكند. در سويي ديگر فردي مليگرا كه به دنبال اين بود بريتانيا را از اتحاديه اروپايي به بهانه مقابله از هجوم پناهجويان به اين كشور جدا كند، جريان خروج قوت گرفت. اين آقاي بوريس جانسون بود كه رهبري كمپين خروج را برعهده گرفت و در آن زمان به عنوان بازوي مليگراي حزب محافظهكار به ديويد كامرون نخستوزير وقت بريتانيا فشار آورد تا رفراندوم براي خروج را بپذيرد و به آراي عمومي مراجعه كند. هنگامي كه برگزيت با درصد بسيار ضعيفي راي آورد، كامرون بلافاصله از سمت نخستوزيري استعفا داد و هنگامي كه ترزا مي به سمت نخستوزيري رسيد سعي كرد با لطايفالحيل مساله برگزيت را به سمت و سويي سوق دهد كه با توافق بريتانيا از اتحاديه خارج شود. اما پارلمان چهار بار لوايح مربوط به خروج را كه از سوي ترزا مي ارايه شد رد كرد و در نهايت مجبور به استعفا شد. ولي بوريس جانسون نخست وزير كنوني بريتانيا از ابتداي زماني كه سركار آمد اعلام كرد كه با توافق يا بيتوافق از اتحاديه خارج ميشود صرفنظر از اينكه در نظر داشته باشد اين موضوع چه پيامدهاي سنگيني ميتواند براي بريتانيا داشته باشد. بسياري از احزاب، ايرلند شمالي و اسكاتلند نيز نسبت به اين موضوع موضعگيري كردند و پارلمان بهشدت با موضع بوريس جانسون مخالفت كرد و اتحاديه اروپا رويكرد مناسبي نسبت به اين اتفاق نداشت. در نهايت بوريس جانسون سعي كرد فعاليت پارلمان را براي يك مدت به حالت تعليق درآورد. از همين رو با تاييد ملكه بريتانيا اين كار را انجام داد تا با تعليق پارلمان بتواند به نحوي فرآيند خروج را به سرانجام برساند. اما در نهايت دادگاه عالي بريتانيا فرمان تعليق پارلمان را لغو كرد و پارلمان به كار خود ادامه داد.
سپس بعد از راي نياوردن لايحه خروج جانسون طرفين به اين نتيجه رسيدند كه انتخابات زودهنگام در اين كشور برگزار كنند. آقاي كوربين رهبر حزب كارگر با اين اميد انتخابات زودهنگام را پذيرفت كه بتواند با جذب آراي افرادي كه مخالف خروج بريتانيا از اتحاديه هستند پيروز شود و با مراجعه به افكار عمومي رفراندوم مجدد برگزار كند. اما بوريس جانسون تصور ميكرد كه شرايط به گونهاي است كه او راي مجدد خواهد آورد و جبهه حزب محافظهكار ميتواند راي مجدد به دست آورد كه اين راي به معني اعتماد مردم به فرآيند خروج از اتحاديه است كه در اين شرايط جانسون در مساله برگزيت با دست بازتري عمل كند و با قدرت و شدت بيشتري كار را پيش ببرد. دونالد ترامپ رييسجمهور ايالات متحده نيز اين خطر را حس كرده است كه شرايط براي بوريس جانسون خوب نيست و او قافيه را از پيش باخته و قطعا آقاي جرمي كوربين در اين انتخابات راي خواهد آورد. به اين دليل است كه ميبينيم اكنون بدون هيچ محدوديتي و بيپرده از بوريس جانسون در انتخابات حمايت ميكند كه البته اين حمايت هم براي جانسون كارساز نخواهد بود.
نبايد اين نكته را ناديده گرفت هرچند كه دونالد ترامپ بخواهد در انتخابات دخالت كند، اما بريتانيا در دورهاي يك ابر قدرت بوده و اينگونه نيست كه به حدي ضعيف شده باشد كه زير بليت امريكا قرار گرفته باشد. هرچند كه اين دو كشور روابط فراآتلانتيكي محكمي را از گذشته داشتهاند. بعد از جنگ جهاني دوم بريتانيا تنها كشور قدرتمندي بود كه هنگامي كه ديد در حال شكست از آلمان نازي است با التماس امريكاييها را وارد جنگ كرد و نجات پيدا كرد، هرچند كه اين نجات بريتانيا را بهشدت تضعيف كرد. از آن زمان بود كه شاهد آن بوديم كه امريكاي جوان قدرتمند كه وارد جنگ شده بود توانست مقدرات دنيا را به خصوص براي كشورهايي همچون بريتانيا رقم بزند و به نحوي اين كشور زيرمجموعه ايالات متحده قرار گرفت. اما هيچگاه مقامات امريكايي به صراحت دونالد ترامپ سعي نكردند در انتخابات بريتانيا دخالت كنند و از يك فرد خاص در انتخابات حمايت كنند . البته آقاي ترامپ بسياري از معيارهاي بينالمللي را كنار گذاشته است و اكنون نيز شاهد آن هستيم كه به نفع يك فرد خاص در انتخابات بريتانيا ورود پيدا ميكند تا يك طرف اين رقابت را تضعيف كند.هرچند پيشتر به شكل غيرمستقيم حمايتهايي صورت ميگرفت اما الفاظي كه آقاي ترامپ در خصوص آقاي كوربين به كار برده هيچگاه سابقه نداشته است و كاملا رويكرد جديدي است و كمتر ديدهايم به گونهاي صحبت به ميان آيد كه رهبران امريكايي با بريتانيا به عنوان يك كشور دسته چندمي و ضعيف برخورد كنند.
هرچند در برخي محافل عنوان ميشود كه با روي كار آمدن جرمي كوربين اتحاد استراتژيك ميان لندن- واشنگتن تضعيف ميشود، اما بايد در اين زمينه گفت كه دو كشور اتحاد استراتژيك خود را حفظ ميكنند ولي هنگامي كه كوربين بخواهد يك همه پرسي مجدد براي ماندن در اتحاديه برگزار كنيد كه مطمعنا راي خواهد آورد و بريتانياييها در اتحاديه باقي بمانند، طبيعتا رابطهاي را كه با امريكا بايد داشته باشند نخواهند داشت و روابط قاعدتا تضعيف ميشود چرا كه بريتانيا به لحاظ جغرافيايي در كنار اروپاست و شرايط اتحاد با اروپا فراهمتر است و در آنجا باقي خواهند ماند و اتحاديه اروپايي نيز تقويت ميشود. اما اگر بريتانيا بهطور كامل از اتحاديه اروپا خارج شود ميتواند اتحاديه را از بين ببرد. به اين اعتبار امريكاييها از اين طريق با يك تير دونشان را هدف گرفتهاند كه هم بريتانيا را در سمت خود نگه دارند و هم اتحاديه اروپايي را تضعيف كنند.