موج سواري بر موهومات
حسين شيخالاسلام
رويدادهايي كه اخيرا در ايران رخ داد در شرايطي پيش آمد كه سياست موسوم به «فشار حداكثري» واشنگتن با انتقادهايي جدي مواجه شده بود. سياستهاي جنايتكارانه و تروريسم اقتصادي دونالد ترامپ و جناح صهيونيستي حكومت امريكا به شدت تحت فشار رسانهها و منتقدان بود كه بر خلاف ادعاهاي دولت امريكا به نتيجه نرسيده و منافع امريكا را تامين نميكند. مسير رويدادهاي منطقهاي باعث شده بود كه تحليلگران امريكايي به اين نتيجه برسند كه ملت ايران به مقاومت در برابر سياستهاي خصمانه و جنايتكارانه اين كشور ادامه ميدهند و عليرغم همه فشارها و تحريمها، اقتدار ايران در منطقه در بهترين وضعيت ممكن قرار دارد. امريكاييها در وضعيتي كه انتقادها از عدم توفيق سياستهايشان در برابر ايران به اوج ميرسيد، تلاش كردند تا برنامهاي را كه براي تحت فشار قرار دادن مقاومت در عراق و لبنان اجرايي كرده بودند براي ايران هم تجويز كنند. آنچه در روزهاي گذشته در ايران رخ داد، اجراي عجولانه برنامه آشوبآفريني با استفاده از مدل عراق و لبنان بود. بر خلاف آنچه در عراق و لبنان به دليل مطالبات انباشته و سوءمديريت درازمدت رخ داده بود در ايران كليد نارضايتي با اقدامي رخ داد كه مشخصا با تصميم و اراده دولت انجام شده بود و دولتمردان امريكايي كه تحت فشار انتقاد از سياستهاي ناموفقشان در مقابل ايران بودند به سرعت مجبور به تصميمگيري و موضعگيري براي حمايت و تشويق آشوب و انحراف اعتراضات به حق مردم به سمت خشونت شدند. بحث افزايش قيمت بنزين بر اساس يك رويكرد استراتژيك و بلندمدت براي حفظ ثروتهاي ملي ايران و سرمايههاي مردم انجام شد، تصميمي كه براي كنترل مصرف و بازتوزيع درآمدهاي حاصل از مصرف بنزين به عنوان يك منبع تجديدناپذير انرژي اتخاذ شد تا بتواند از يك سو از داراييهاي ملي كشور صيانت كند و از سوي ديگر درآمدهاي مصرف اين منبع تجديدناپذير را براي اقشار نيازمند هزينه كند. قطعا هر تصميمي در اين ابعاد ممكن است با انتقادها، واكنشها و حتي اعتراضاتي مواجه شود. شايد گروهي معتقد باشند كه زمينهچيني براي توجيه و اجراي چنين تصميمي بايد خيلي زودتر از اينها شروع ميشد...
شايد گروهي معتقد باشند كه اجراي آن خيلي دير شروع شده و بايد به تدريج در طول سالهاي گذشته افزايش قيمت بنزين به عنوان سرمايه ملي آغاز ميشد. اما اين انتقادات و اعتراضات باعث نميشود كه دولتهاي خارجي بتوانند از اختلاف نظر در داخل ايران بهرهبرداري كنند.
سوءمحاسبه دولتمردان امريكايي در اين بود كه تصور كردند، تصميمگيري در مورد افزايش قيمت بنزين يك تصميم از سر ناچاري و ضعف بود، غافل از اينكه اين تصميم بسيار مهم و كارساز مدتها بود در داخل ايران مورد بحث و رايزني قرار داشت و با توجه به تبعات آن، با اندازهگيري هزينه- فايده براي ملت بزرگ ايران از سوي كل نظام اتخاذ شده است. امريكاييها تلاش كردند روي موجي سوار شوند كه مقصدش فرو پاشيدن ايران نبود بلكه موجي بود كه به سمت ساحل آرامش و ثبات و امنيت ميرسيد. بر خلاف تصور واشنگتن، تصميم به افزايش قيمت سوخت نه براي انتقال فشار حداكثري امريكا از دوش دولت بر گرده مردم بلكه براي حفظ سرمايههاي ملي و تامين منابع كمك به اقشار آسيبپذير گرفته شده بود.
تصميمي كه مسوولان نظام براي افزايش قيمت بنزين گرفتند اصولا ارتباطي با فشارهاي دونالد ترامپ و دولت او بر مردم ايران ندارد بلكه تصميمي بود كه خيلي زودتر از اين بايد گرفته ميشد و شايد همين فشارهاي تحريمها بود كه باعث تاخير در اعلام و اجراي آن شده بود. شايد تصوري وجود داشت كه شعارهاي اروپاييها براي اجراي تعهدات برجامي، فرصتي را ايجاد ميكند تا در شرايط غيرتحريمي چنين تصميمهايي اتخاذ شود اما من بعيد ميدانم كه شعارها و بيانيههاي اروپاييها به جايي برسد، همانگونه كه تاكنون هم نرسيده است. امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه طرحي را پيشنهاد داده و شعارهايي را مطرح كرده بود اما ديديم كه رييسجمهور امريكا همانگونه كه احترام هيچ فرد ديگري را در دنيا نگه نداشته است، حاضر نشد احترام متحدان سنتي خود را نگه دارد.
قطعا اگر نارضايتي در داخل كشور وجود داشته باشد، مردم حق اعتراض و بيان نظر دارند ولي آتش زدن اموال مردم و اماكن عمومي نميتواند كار «مردم» و «عموم» باشد. قطعا چنين اقداماتي بازي در راستاي همان توهمي است كه مايك پمپئو و دونالد ترامپ قصد دارند روي آن موج سواري كنند. آتشي اگر اموال عمومي و سرمايههاي مردم ايران را بسوزاند، آتشي است كه به دست سياستگذاران فشار حداكثري روشن شده است. من معتقدم كه قطعا افراد و اقشاري وجود دارند كه از اعلام افزايش قيمت بنزين احساس ناخشنودي و ناراحتي كردهاند، تعداد زيادي از مردم كشور هستند كه درآمدشان به قيمت بنزين وابسته است و مهمترين سرمايههايشان خودروها و موتورسيكلتهايشان است. بسياري از اين افراد ممكن است اعتراض خودشان را در خيابان بيان كرده باشند و شعار داده باشند اما قطعا حساب معترضاني كه نارضايتي خودشان را بيان كردهاند از كساني كه آشوب و اغتشاش كردهاند، جداست. به هر حال اين گام مشكلي بود كه بايد برداشته ميشد و برداشته هم شد و طبيعتا تبعاتي در پي داشت اما اين تبعات هر اندازه هم كه ممكن است مشكلآفرين باشد، آنچه امريكا ميخواست نبود. قطعا آشوبهايي كه باعث خوشحال دولتمردان امريكايي شده است، پايان مييابد و اين خود مردم هستند كه براي منافع ملي و مصالح عمومي خودشان جلوي تخريبها و اقدامات آسيبآفرين افرادي را كه ممكن است فريبخورده باشند يا اشتباهي مرتكب شوند يا وابسته به بيگانگان باشند، ميگيرند.
اين تصور كه اقتصاد ايران بر اثر تحريمها و فشارهاي حداكثري امريكا فلج شده است، يك اشتباه بزرگ و تلقي غلط از سوي دولت امريكا و پيشنهاددهندگان سياست فشار حداكثري است. تمامي دولتمردان و مجريان طرح افزايش قيمت بنزين به روشني و وضوح اعلام كردهاند كه هرگز قرار نيست ريالي از درآمدهاي حاصل از طرح بودجه كشور هزينه شود بلكه بدون دخل و تصرفي قرار است به اقشار ضعيفتر و آسيبپذيرتر اختصاص پيدا كند. كسي ترديد ندارد كه فشار حداكثري امريكا به مردم ايران فشار وارد كرده و باعث تضعيف توانايي اقتصادي شهروندان ايراني شده است اما آنچه در اجراي طرح اصلاح قيمت سوخت انجام شد، اين نبود كه در مسير فشار امريكا، فشار بيشتري به مردم وارد شود بلكه تلاشي براي ايجاد توازن بيشتر در درآمدهاي اقشار آسيبپذيرتر و كمك به كساني بود كه بيشترين آسيبها را از سياست تحريم و فشار حداكثري دولت امريكا ديدهاند. قطعا در ادامه اجراي اين سياست، نقصها و ضعفهايي كه ممكن است باعث اعتراض و انتقاد شهروندان شود، برطرف خواهد شد و بر خلاف انتظار دولتمردان امريكا، رضايت شهروندان از اجراي اين تصميم تامين ميشود.