اهميت گفت و گو
سينا قنبرپور
مدتها در كشورمان و در محافل مختلف بحث بر سر اين بود كه جايي براي ابراز و بيان اعتراض تعيين شود اما با وجود آنكه بر سر جاي آن بحث شد درباره خود اعتراض و شيوه ابراز و بيان آن بحث نشد. جالب اينجاست كه يكي از نخستين مباحثي كه با بر سر كار آمدن دولت تدبير و اميد از سوي جامعهشناسان مطرح شد و به ويژه دكتر هادي خانيكي بر آن تاكيد داشت، نياز جامعه ما به «گفتوگو» بود. حتي طرحهايي هم در بخشهاي دولتي و غيردولتي با بنمايه گفتوگو شكل گرفت. براي نمونه طرح ملي گفتوگوي ملي خانواده بود كه معاونت زنان و خانواده رييسجمهور آن را تدوين و اجرايي كرد يا طرح ديگري در ميان فعالان آب مطرح شد با عنوان گفتوگوي ملي آب كه در آن خواهان بحث و تبادل نظر همه اقشار دستاندركار در زمينه مديريت منابع آب بودند تا ضمن رسيدن به اجماع در مورد وضعيت آب بتوانند مردم را نيز در اين زمينه همراه كنند. واقعيت اين است كه جامعه ما به شدت از فقدان گفتوگو در عين حال كه مقولهاي بديهياست، رنج ميبرد.
در اين ميان «رسانه» كه ابزاري براي گفتوگو بوده و هست، نقشي محوري ميتوانست ايفا كند. از آن مهمتر رسانه قابليت تلطيف بحثها و حتي نقش ضربهگير در اعتراضهاي مختلف را ميتوانست ايفا كند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد آن بود كه رسانههاي مختلف فرصتهاي بيان اعتراض را نتوانستند فراهم كنند. اين اتفاق ميتوانست ناشي از سياست و استراتژي آنها بوده باشد، نظير رسانه ملي ما كه عموما زمان و بسترش را فقط به جرياني خاص اختصاص داده حتي اگر روزي هم اعتراضي را منتشر كرده مخصوص همان جريان بوده است. اين وضعيت آن قدر ملموس است كه به راحتي ميتوان آن را اينگونه بيان كرد كه صدا و سيما حتي به صاحبنظران منتسب به جريان منتقد خود فرصت و بستر لازم را نداده است.
بارها با اين موضوع مواجه شدهايم كه گزارشي را عليه شخص يا جريان سياسي خاصي پخش كرده اما به همان تناسب حاضر نشده است، فرصت دفاع به آن جريان بدهد. پس در اين حالت گفتوگويي نميتوانسته شكل بگيرد و اگر اعتراضي به همين رفتار رسانه ملي هم بوده، ناتوان از ابراز مانده است.
در رسانههاي مكتوب و خبرگزاريها كه سياستهاي حاكم بر صدا و سيما جريان ندارد و تنوع بيشتري در آنها ديده ميشود، موضوع متفاوت است زيرا در برخي از موارد دست مطبوعات بسته است زيرا نهادهاي مختلفي آنها را رصد ميكنند. با اين حال مطبوعات و خبرگزاريها با رعايت قانون و گاهي خطوط نامشخص ولي ملموسي سعي در انعكاس نظرات مختلف از جمله اعتراضها داشتهاند. اما باز هم در شكلگيري يك گفتوگو براي فهم متقابل كافي نبودهاند. در اين سالها با ورود شبكههاي اجتماعي و دسترسي بيشتر به اينترنت و فضاي مجازي بيان حرفها از محدوديتهاي كمتري برخوردار شده بود. امكان انتشار لايو اينستاگرام كه همين چندي قبل وزير جوان دولت از آن بهره برد تا به اعتراضها و انتقادهاي سيدهحميده زرآبادي، نماينده مجلس پاسخ داده باشد از اين نمونه است. در چنين شرايطي وقتي كمهزينهترين ابزار بيان اعتراض يعني گفتوگو از طريق رسانه هم مقدور نميشود چگونه مسوولان بايد اعتراضات را بشنوند؟ مساله اين است كه ما نيازي به تعيين محل براي بيان اعتراض نداريم. ما بيش از هر چيز نيازمند به رسميت شناختن گفتوگوهايي هستيم كه در آن نظرات مختلف و در عين حال متضاد با يكديگر مطرح شود.