فهم گنجينههاي كلاسيك
عباس جهانگيريان
كتاب شاهنامه فردوسي، يكي از كتابهاي مورد علاقه من است و تاكنون چند نمايشنامه براساس داستانهايش، خصوصا داستان ضحاك نوشتهام. دوست دارم به مناسبت موفقيت انيميشني كه براساس اين داستان ساخته شده و خوشبختانه در اقصينقاط جهان هم طرفدار پيدا كرده اين را بگويم كه اين كتاب بزرگ هماكنون به عنوان كتاب باليني بسياري از مردم كشورهاي آسياي ميانه و اروپا و چندجاي ديگر است. منظورم اين است كه شاهنامه يكي از پيشاهنگان معرفي فرهنگ و ادبيات ما در دنياست و دليل استقبال از اين ساخته آقاي رهگذر هم بدون شك ريشه در همين نوع نگاه دارد. به نظر من موفقيت اين انيميشن بايد به عنوان يك تلنگر به مسوولان فرهنگي مطرح باشد. آنها بايد اين موفقيت را دليلي براي عطش شناخت ديگران به فرهنگ و ادبيات كشومان بدانند و هرچه بيشتر در امر حمايت از آثاري از اين دست بكوشند. علاقه مردمان ديگر كشورها و حتي كشور خودمان به كتابي چون شاهنامه حيرتانگيز است. شايد باورش سخت باشد كه يكي از نمايشنامههاي من كه براساس داستان ضحاك نوشتهام، در تيراژي دههزار جلدي منتشر شد و حتي خودم هم فعلا يك نسخهاش را در اختيار ندارم. منظورم اين است كه قابليتهاي نمايشي داستانهاي اين كتاب در كنار ديگر جذابيتهاي اسطورهاي، هر خوانندهاي در هر سطح سليقهاي را به سوي خود جلب ميكند. يعني همان موردي كه بسياري از مردم دنيا از موهبتش بيبهرهاند. به نظر من موفقيت انيميشن «ضحاك» كه اتفاقا نگاهي آزاد به داستان ضحاك در شاهنامه است، بيش از آنكه قابليتهاي نمايشي خود را به رخ بكشد، وجه تاويلپذيرياش را به اثبات ميرساند و شايد دليل استقبال ديگران از اين ساخته آقاي رهگذر هم به همين دليل باشد. من ضمن تبريك به گروه سازنده اين انيميشن، از مسوولان فرهنگي كشور استدعا دارم كه به داشتههايمان در امر فرهنگي توجه بيشتري نشان دهند. نكته اينجاست كه وقتي انيميشني از اين دست تا اين حد قدرتمند از آب درميآيد، دو مساله مهم را مطرح ميكند كه اول گنجينههاي كلاسيك ماست و دوم فهم صحيح اين آثار از سوي هنرمندان در حوزههاي مختلف. يعني همان چيزهايي كه ما بايد به عنوان يك كشور متمدن به آنها بباليم و سعي در ترويجشان داشته باشيم.